اما هر روز از زندگی ما، با حلکردن مسئلههای ریز سپری میشود و خیلی وقتها خودمان هم حواسمان نیست که در حال حل یک مسئله هستیم.
با اينحال بسیاری از ما درمقابله با یک مشکل جدی و یا حتی یک مسئلهي عادی اما متفاوت، ناتوان میشویم. اما برای داشتن زندگی بدون استرس و تنش، بلدبودن یک مهارت اساسی در زندگی لازم و ضروري است.
اگر بپذیریم ذهن هرانسان مانند نرمافزاري خيليخيلي قوي عمل ميكند؛ میتوانیم بگوییم به تعداد انسانهای روی زمین، نحوهی برخورد با مسائل، متفاوت است.
اما در واقع با همهی تفاوتها، اغلب انسانهاگویی با اتصال به یک مادربرد، با روشهای کمابیش شبیه به هم، مسائل را حل میکنند.
البته برخی درست و برخی غلط، اما درست حلکردن مسئله مهارتي مهم است که برای خود تکنیک دارد. در اينجا هفت مرحله را از مراحل حل مسئله میخوانیم؛ مرحلههايي كه روانشناسان ارائه دادهاند.
نكات مربوط به این هفت مرحله با کمک گیتی محمدی، کارشناس ارشد روانشناسی و مشاوره تهیه شده است.
1. معمولاً مشكلات ما را در موقعیت فشار و تنش قرار میدهند. بنابراین در مرحلهی اول لازم است بر اساس هیجان و احساسات غالب آن لحظه، برای حل مسئله اقدام نکنیم و واكنش نشان ندهیم. در این صورت غریزهي ما از تفکرمان جلو میزند! پس با تفکر تصمیم بگیریم تا رفتارمان هم درست باشد و آرامش داشته باشیم.
2. پیشداوریها را دور بیندازیم؛ همانافکاری که گاهی بیکفایتی خودمان را دلیل به وجود آمدن مشکلات میدانند و ما را سرزنش میکنند، گاهی دنبال مقصر میگردند، گاهی فرار میکنند و گاه ابراز درماندگی! پس ما از بهوجود آمدن یک مسئلهي جدید آشفته نمیشویم و دنبال راهحل هستیم.
3. حالا نوبت تعریف دقیق مشکل است و زمان ورود به جزییات مسئله ميرسد. يادمان باشد در مواجهشدن با یک مسئله آن را از همهی جوانب بررسی کنیم و به سؤالهاي مختلف راجع به مسئله پاسخ بدهيم؛ مثل اينكه مشکل چرا ایجاد شده؟ چهطور بهوجود آمده و در چه زمانی؟ مشخص کنیم چه باید میشد تا این مشکل به وجود نیاید و...
مثلاً اگر مشکل، افت تحصیلیمان است تمام عواملی را که باعث شدند این ترم درست از عهدهی امتحانات برنیاییم، بررسی کنیم. در این مرحله میتوانیم از خودکار و دفترچه یادداشت استفاده کنیم.
4. نقش واقعی و اصلی خودمان را در بهوجود آمدن مشکل پیدا کنیم. این به معنی سرزنش خودمان نیست. ما از این راه میخواهیم به راهحلي درست برسیم.
5. حالا که مشکل را با همهی جزئیات و زیروبمهایش شناختیم نوبت پیداکردن راهحل است. به این مرحله، بارش فکری راهحلها میگویند. یک خودکار و کاغذ برمیداریم و همهی راهحلهایی را که به ذهنمان میرسد یادداشت میکنیم.
مهم نیست راهحلها چهقدر ساده و یا حتی غیرواقعی، درست یا غلط باشند. هیچ راهحلی را حذف نمیکنیم و همه را مینویسیم این مرحله با این هدف که کمیت، کیفیت تولید میکند انجام میشود و همین که هر راهحلی نوشته میشود ذهن ما از بار آن راهحل رها شده و دنبال راه جدیدی میگردد.
6. حالا نگاهی به فهرست راهحلها بیندازید و راهحلهای غیرواقعی و بعد نادرست را خط بزنید و بعد بروید سراغ راهحلهای باقیمانده و این جا باید با دقت انتخاب کنید. ببینید هرکدام از این راهحلها چهقدر با توجه به شرایط ما، اجرا شدنی هستند و کدام راهحل بهطور موقت مشکل را حل میکند. کدام دوام بیشتری دارد و پیامدهای مثبت و منفی هرکدام را در نظر بگیریم و یادداشت کنیم.
حتی میتوانیم به هر پیامد منفی بلندمدت یا کوتاه مدت امتیاز بدهیم و براي پیامدهای خوب و درست امتیاز مثبت ميدهيم و در نهایت سه مورد از بهترین راهحلها را انتخاب كنيد و به ترتیب اولویت مشخصات آنها را بنویسید.
7. در آخر به مرحلهی اجرای راهحل انتخابی میرسیم. چون در مرحلهی قبل امکان اجرایی شدن راهحل را سنجیدهایم، حالا میتوانیم همانگونه پیش برویم که برنامهریزی کرده بودیم.
در این مرحله ممکن است باز با مشکل مواجه شویم و اینجا باید بررسی کنیم و ببینیم شاید براي حل مسئله به زمان بیشتری نیاز داریم و یا ممکن است در برآورد منابع و یا افرادی که میتوانند به ما کمک کنند اشتباه کرده باشیم که قابل بررسی دوباره و حل است.
لطفاً جا نزنید! اگر راهحل انتخابي ما مؤثر نبود اشکال کار را پیدا و گزینهی دیگری را امتحان میکنیم. مهم این است که ما در حال تمرین و تجربهی مهارتي مهم در زندگی هستیم؛ یکی از مهارتهای دهگانهای که سازمان بهداشت جهانی معرفی کرده است که هرکس باید این تواناییها را برای داشتن یک زندگی فردی و اجتماعی موفق کسب کند.
نظر شما