دنياي فيلمهاي جنگستارگان از مشهورترين دنياهاي خلقشده در تاريخ سينماست كه توانسته بيش از 40سال، هوادارهاي پروپاقرص خود را در سراسر جهان نگه دارد و هرروز به تعداد آنها اضافه كند.
از نظر «جورج لوكاس»، خالق اين دنياي شگفتانگيز و موجوداتش، كار فيلمهاي جنگستارگان با ششگانهاي كه او ساخت، تمام شده بود و قرار نبود ماجراهاي اين جهان شگفتانگيز ادامه پيدا كند. اما از چندسال قبل كه استوديوي «ديزني» تصميم گرفت شركت «لوكاسفيلم» را از جورج لوكاس بخرد، همهچيز تغيير كرد. ديزني در همان ابتدا تصميم گرفت يك سهگانهي تازه از اين ماجراهاي كهكشاني توليد كند و حيات اين جهان خيالانگيز را تداوم بدهد.
تا حالا دو قسمت از اين سهگانهي تازه با نامهاي «جنگ ستارگان: نيرو برميخيزد» و «جنگ ستارگان: آخرين جِداي» ساخته و اكران شده و سومين قسمت اين مجموعه يا به عبارتي نهمين قسمت جنگستارگان، هنوز نامي ندارد و قرار است در دسامبر 2019 ميلادي (آذر1398) اكران شود.
اما دنياي جنگستارگان آنقدر براي ديزني پردرآمد بوده كه كارش با اين سهگانه تمام نميشود. ديزني تصميم گرفته سه فيلم ديگر هم در حاشيهي نُهگانهي اصلي بسازد. اين سه فيلم سه روايت جداگانهاند و هركدام دربارهي شخصيتهايي از دنياي جنگستارگان.
نخستين فيلم اين مجموعه «روگ وان: داستاني از جنگ ستارگان» نام داشت كه در سال 2016 ميلادي نمايش داده شد. «سولو: داستاني از جنگ ستارگان»، دومين قسمت اين مجموعه است كه اكران جهاني آن از چهارم خردادماه 1397 آغاز شده است. سومين قسمت اين مجموعه هم هنوز نامي ندارد و قرار است داستان «بوبا فِت»، يكي ديگر از شخصيتهاي جنگستارگان را روايت كند.
فيلم «سولو: داستاني از جنگ ستارگان» زندگي «هان سولو»، از شخصيتهاي محبوب جنگستارگان را روايت ميكند؛ شخصيتي كه هميشه در فيلمهاي جنگستارگان «هريسون فورد» نقش او را بازي كرده، اما اينبار داستان هان سولوي جوان را از زاويهاي متفاوت ميبينيم.
«ران هاوارد»، نويسنده و كارگردان مشهور آمريكايي ساخت اين فيلم را برعهده داشته است. او ميگويد براي ساخت اين فيلم به نصيحت جورج لوكاس گوش كرده و در تمام مراحل ساخت، از زاويهي ديد ران هاواردِ نوجوانِ 12ساله به اثرش نگاه كرده است.
بهمناسبت اكران جهاني اين فيلم تازه از دنياي جنگستارگان، گفتوگويي با ران هاوارد را برايتان ترجمه كردهايم تا بيشتر با حال و هواي اين فيلم آشنا شويد.
- اينكه حالا عضو خانوادهي جنگستارگان هستيد، چه حسي دارد؟
راستش حسي بسيار دوستداشتني است و الآن کمي هم هيجانزدهام که بگويم حس راحتي و امنيت دارم. انگار که در خانهي خودم باشم.
من عاشق روح و انرژي پيرامون اين فيلم هستم. کارکردن با تيمهاي طراحي، توليد، جلوههاي ويژه، تنپوشهاي عروسکي، روباتها و البته گروه بازيگران، خيلي برايم لذتبخش بود. انگار که در مرکز چرخهي خلاقي باشم و دورتادورم را هنرمندان و تکنسينهاي باذوق گرفته باشند. تمام لحظهها برايم سرگرمکننده و شاديآور بود.
- يادم افتاد شما پيش از اين هم عضو تيم توليد مجموعهي جنگستارگان بودهايد و بهگمانم همان همکاري باعث شد کارگرداني اين فيلم را برعهده بگيريد.
بله، خب من با جورج لوكاس ارتباط نزديکي دارم و پيش از اين هم با اين مجموعهي فيلم بهنحوي درگير بودهام. صادقانه بخواهم بگويم، تکنولوژي، بخش بزرگي از مجموعهي جنگستارگان است و خيلي از مراحل کار را آسان کرده است. تکنولوژي هرنوع بلندپروازي و خلق ناممکنها را فراهم کرده است.
من قدردان تمام تجربياتم در سالهاي گذشتهام. تمام فيلمهايي که پيش از اين کارگرداني کردهام، بهنحوي باعث شدهاند که امروز در جايگاه کارگردان فيلم سولو با شما گفتوگو کنم.
اين فيلم حسي از دههي70 ميلادي دارد؛ حس و حالي از شتاب و سرعت. من قبلاً اين حس را در کارگرداني فيلم «شتاب» با موضوع مسابقههاي فرموليک تجربه کرده بودم و فکر کردم آن حس با فيلم سولو يکجورهايي ارتباط دارد. انگار تمام فيلمهاي سابقم تمرين و آزمايشي براي کارگرداني اين فيلم بوده است.
- خب، سولو اولين تجربهي شما در ساخت فيلمهاي فضايي نيست و در سال 1995 ميلادي فيلم «آپولو13» را ساخته بوديد. بهنظرتان چهقدر اين دو فيلم به هم شباهت دارند؟
نه زياد. آپولو13 فيلمي با داستاني امروزي بود که بر پايهي علم فيزيک به موضوع فضا ميپرداخت. اما سولو، فيلمي اسطورهاي است. هرداستاني، موقعيتي دراماتيک دارد که به تجربيات نوع بشر ميپردازد. فرقي نميکند در چه ژانر و گونهاي باشد، آنچه اهميت دارد نوع اين تجربه است. چيزي که من دربارهي فيلم سولو دوست دارم، سفر تکنفرهي سولو و مجموعهي اتفاقهايي است که شخصيت او را شکل ميدهد.
- بهدوستيتان با جورج لوکاس اشاره کرديد. اين رفاقت چه كمكي براي ساخت اين فيلم به همراه داشت؟
جورج، کلاً آدم پرحرفي است! اما دو نصيحت خيلي خوب به من کرد. او گفت: «به خودت اعتماد کن و بدان که از پسش برميآيي. هيچچيز پيچيدهاي وجود ندارد.»
او کاملاً درست ميگفت و من خيلي عادي و طبيعي با فيلم درگير شدم. نصيحت بعدي او اين بود که «هروقت فکر کردي مسير را گم کردهاي، به خود 12سالهات که درونت زندگي ميکند رجوع کن. چون او تنها کسي است که ميتواند شفافترين پاسخها را به گرههاي ذهنيات بدهد.»
- چه جالب! کنجکاوم بدانم که ران هاوارد 12ساله، دربارهي سفر هان سولو چهنظري داشت؟
خب... اين فيلم دربارهي تلاش براي آزادي است. داستان فيلم از جايي شروع ميشود که هيچ جنگي در کار نيست، هيچ گروه سياسياي حکمراني نميکند و سرزميني بيقانون را شاهديم که بهنوعي، به دست سنديکاهاي هرج و مرجطلب و مجرمان اداره ميشود. در اين ميان سر و کلهي اين جوان، يعني هان سولو پيدا ميشود. او در کوچه و خيابان بزرگشده و براي بهدست آوردن آزادي تلاش ميکند.
هم من و هم منِ 12ساله، هردو ميخواستيم اين جوان، همهي چيزهايي را که برايشان ميجنگد، بهدست بياورد. خب، هردو هم آگاه بوديم که او در راه رسيدن به هدفش، هم شکست در پيش دارد و هم پيروزي.
«سولو: داستاني از جنگ ستارگان»
- اگر بخواهيد در يک کلمه فيلم سولو را خلاصه کنيد، چه ميگوييد؟
[فکر ميکند] امممممم...يک کلمه؟... ممکن است بگويم... [فکر ميکند]... ممکن است بگويم: واقعيت مجازي!
بله، واقعيت مجازي. البته انتخاب اين کلمه بهخاطر گرافيک فيلم يا تکنولوژي استفاده شده در آن نيست. اين عنوان را انتخاب کردم چون سولو، فيلمي دربارهي سفر تکنفرهي هان است. من سعي کردم فيلم از نگاه او روايت شود و در اينباره خيلي هم سختگير بودم. چون ميخواستم بيننده هرلحظه حس کند که شانه به شانهي هان در اين سفر همراه اوست.
حس تعليق و ندانستن آنکه قرار است در اين سفر چه به سر او بيايد، هربينندهاي را با او همراه ميکند. بله، براي همين اين كلمه را انتخاب کردم.
- انتخاب جالبي است. دوست دارم بدانم که تجربهي کارگرداني براي آن پسر 12ساله چهطور بوده؟
بودن سر صحنهي فيلمبرداري جنگستارگان، خيلي مفرح است. اينکه صحنهها چهطور طراحي ميشوند، ترکيب صحنههاي واقعي با تکنولوژي ديجيتال و شکلگرفتن کهکشان، تمام آن ماشينها، اسلحهها، فالکونها و تمام کارهايي که بازيگران در صحنه ميکنند، همهي اينها در کنار هم، صحنهي فيلمبرداري را به مکاني پر از غافلگيري، هيجان و تفريح تبديل ميکنند.
بودن در چنين جايي خودش مثل اين است که در وسط يک فيلم باشيد. متوجهيد؟ حسي که انگار وسط يک فيلم هستيد و بعد هم ميخواهيد در همانجا فيلم ديگري را بسازيد. اين خودش مثل فيلمي علميتخيلي است که هرپسر 12سالهاي را شيفتهي خودش ميکند.
- در آخر، دوست داريد تماشاگران از تماشاي اين فيلم چه برداشتي داشته باشند؟
اول از همه دوست دارم که غافلگير شوند؛ البته هم غافلگير شوند و هم سرگرم. همهي هواداران جنگستارگان از تماشاي داستاني ديگر از کهکشان لذت ميبرند، اما من دوست دارم که آنها در لذت تجربهي اين سفر با قهرمانان فيلم سولو شريک شوند.
من سعي کردم براي مخاطبان در فيلم، سؤالهايي بگذارم که همهشان پاسخ دارند؛ پاسخهايي منطقي، ولي نه قابل حدس. آرزو ميکنم که همهي تماشاگران از تماشاي اين فيلم، همراه با يافتن پاسخها لذت ببرند.
نظر شما