انگار که دو سنگ چخماق را، در جايي كه مستعد آتشسوزي است، آنقدر به هم بکوبي كه آتش درست کنند. آنوقت کي ميتواند آتشي را که آنها روشن کردهاند، مهار کند؟ ماجراي رمان ربکا دربارهي همين آتش مهارنشدني است.
راوي کتاب دختر جواني است که به تازگي با همسرش، «ماکسيم دووينتر» ازدواج کرده است. ماکسيم مرد ثروتمند و مشهوري است و راوي از اين خوششانسي به خودش ميبالد که توانسته است با چنين مردي ازدواج کند.
همهچيز به خوبي و خوشي پيش ميرود تا زماني که آنها بعد از ماه عسل به خانهي بزرگ و اشرافي ماکسيم برميگردند. راوي خيلي زود متوجه ميشود که برخلاف تصورش، اختيار خانه و زندگي جديدش در دست سايهي همسر سابق ماکسيم، ربکا است که همهجا او را دنبال ميکند.
خانم دووينتر زندگي و همسرش را بسيار دوست دارد. همين باعث ميشود كه براي حفظ زندگيشان وارد بازي خطرناکي شود.
- عاشقانههاي ترسناك
در نگاه اول اينطور به نظر ميرسد که ربکا رماني عاشقانه است. اما در تعريفي دقيقتر، اين رمان را در سبک گوتيک دستهبندي ميکنند. سبک گوتيک ترکيبي است از ادبيات تخيلي و ترسناک که گاهي مايههاي رمانتيک نيز به آن اضافه ميشود.
اسم اين سبک از معماري خاص ساختمانها و قلعههاي بزرگ اروپاي قرنهاي دوازدهم تا شانزدهم گرفته شده، سبكي که به معماري گوتيک مشهور است. دليلش هم اين است كه ماجراهاي بيشتر اين داستانها در ساختمانهايي با معماري گوتيك اتفاق ميافتند.
«فرانکشتاين»، «دراکولا»، «بلنديهاي بادگير» و «جين اير»، از مشهورترين رمانهاي گوتيک هستند. ربکا هم به دلايل مشابه در اين دسته قرار ميگيرد؛ هر چند رويدادهاي داستان در خانهي بزرگ قديمي و دورافتادهاي ميگذرد.
فضاي مهآلود داستان، توهم روحي که به قصد تخريب زندگي اين زوج عاشق در خانه رفت و آمد ميکند و حوادث نامعلومي که در گذشته اتفاق افتادهاند، همه و همه اين رمان را به اثري موفق در سبک گوتيک تبديل کرده است.
نکتهي جالب اينجاست که شخصيت زناني که دوموريه در داستانهاي گوتيکش آفريده، الگويي شدهاند از شخصيت زنان گوتيک که به جاي رفتارهاي رمانتيک اشکآور، به جستوجوي حقيقت و روبهرو شدن شجاعانه با حوادث زندگيشان دست ميزنند.
- خلاقيت يا رونويسي؟
موضوع رمان ربکا، حسادت، مدتها ذهن نويسندهاش را به خود مشغول کرده بود و يک سال طول کشيد تا دوموريه بالأخره داستاني را که در ذهنش بود، روي کاغذ آورد.
رمان بلافاصله بعد از چاپ با استقبال زيادي روبهرو شد، هرچند بهنظر منتقدان، کتاب خاصي نبود و انتظار داشتند خيلي زود از ياد خوانندهها برود. نه تنها اين اتفاق نيفتاد، بلکه ربکا برندهي جايزهي کتاب ملي شد و تا امروز همچنان بهعنوان کتابي پرفروش تجديد چاپ ميشود.
شباهتهاي زيادي بين ربکا و رمان «جين اير» نوشتهي «شارلوت برونته» وجود دارد، مخصوصاً که دوموريه از طرفداران پر و پا قرص خواهران برونته بوده است. خود نويسنده در مصاحبهاي اشاره کرده که منبع الهام کتاب تا حدودي زندگي شخصي خودش و همسرش بوده است.
نکتهي عجيبي که بايد به آن اشاره کرد اين است که بلافاصله بعد از انتشار کتاب، منتقدي برزيلي مقالهاي منتشر ميکند و در آن ادعا ميکند که ربکا رونويسي داستان «جانشين» نوشتهي «کارولينا ناباکو»، نويسندهي برزيلي است.
هر چند دوموريه و ناشرش اين ادعا را رد کردند، اما گفته شده اين احتمال وجود دارد که دوموريه نسخهي ترجمه شدهي اين کتاب را زماني ديده باشد که بهعنوان ويراستار در انتشاراتي کار ميکرده است. به هر حال اين ادعا هرگز ثابت نشد و ربکا همچنان مشهورترين کتاب دافنه دوموريه است.
- بانوي نويسنده
«دافنه دوموريه»، دختر دوم پدر و مادري هنرمند و بازيگر، در سال 1907 ميلادي در لندن به دنيا آمد. خانوادهي او هريك به شکلي، به هنر و ادبيات ربط داشتند. بهخاطر همين فضايي که دافنه در آن بزرگ شد، محيطي کاملاً متفاوت بود و به او اين امکان را داد كه خيلي زود راهش را پيدا و علاقهمنديهايش را دنبال کند.
اولين رمان دافنه در سال 1931 ميلادي منتشر شد و براي او شهرت بهبار آورد. اما موفقيت واقعي او زماني خودش را نشان داد که در سال 1938 ميلادي، رمان ربکا را به چاپ رساند و کتابش ظرف دو ماه در فهرست پرفروشترين کتابها قرار گرفت.
فعاليتهاي دوموريه به نوشتن رمان محدود نميشد. او تعداد زيادي داستان کوتاه، نمايشنامه و کتابهاي غيرداستاني هم نوشته است. دوموريه بهخاطر افتخارات ادبي جهاني بسياري که کسب کرد، از طرف خانوادهي سلطنتي، لقب اشرافي «بانو» (Dame) دريافت کرد، اما هرگز از اين لقب استفاده نکرد و آن را دوست نداشت.
او در سال 1989 ميلادي درگذشت و آثار مهمي از جمله «دخترعموي من ريچل»، «پرندگان» و «مسافرخانهي جاماييکا» را از خود به يادگار بهجاگذاشت. آثار دوموريه بارها مورد اقتباسهاي سينمايي قرار گرفتهاند که مشهورترين آنها فيلمهاي ربکا و پرندگان ساختهي «آلفرد هيچکاک» است.
نظر شما