خبر درگذشت آرتور سی کلارک، خالق آثار جاودانهای چون «2001، یک اودیسه فضایی»، فراتر از مرگ یک انسان باعث تاثر میشود. او مردی بود که در زندگی طولانی خود – که همیشه میل به جاودانگی را همراه با خود داشت- نسلهای متعددی از دانشمندان و مردم را برانگیخت و باعث شد تا افقهای جدیدتری پیش روی چشمان انسان امروز در مواجهه با دنیای اطراف خود و آینده او شکل گیرد.
او از یک طرف ظریفترین مسائل فلسفی را در آثار خود مورد تاکید قرار میداد و از سوی دیگر نگاه به آینده داشت. او چندین دهه پیش، از قلب جهان مدرن، انگلستان، به سریلانکا رفت و تا زنده بود آرزوی تحقق صلح در این جزیره زیبا را داشت.
او مرزهای دید انسان را گشود و نشانهای از یک دانشمند دوستداشتنی و درعینحال سختگیر و غیرمتعارف بود. چند ماه پیش در سفر به سریلانکا با او دیدار کردم. پیرمرد مهربانی که روبهروی من بود و با تامل به سخنانم گوش میداد و سخن میگفت، در پشت ظاهر نحیفش، روحی مقتدر داشت که او و جهان را به سوی مرزهای نو میبرد.
او در پیامش به مناسبت 90 سالگی خود از 3 آرزوی خود گفت؛ یافتن موجودات زنده در نقطه دیگری جز زمین، یافتن سوختی دوستدار محیطزیست برای مقابله با آثار گرمایش زمین و صلح در سریلانکا؛ و به درستی گفت که صلح در جهان با چیزی بیش از آرزو بهدست میآید و نیازمند گذشت و جهاننگری و مرارت است.
اینک کلارک خود عازم سفری رازآلود شدهاست. سفری که آخرین اودیسه او را رقم خواهد زد. مرد عاشق جاودانگی، میتواند مطمئن باشد که به این آرزو دست یافتهاست و آثارش نام او را برای همیشه زنده نگاه خواهد داشت.
در باره او چه می توان گفت؟ وقتی خود او معتقد است هرچه را که لازم است در کتابهایش گفته است. اما نبودن او مایه تاسف است چراکه هنوز در اندیشههای او رازهای زیادی بود. بهراستی چرا جهان چنین انسانهایی را کم دارد؟ مرگ او فراتر از مرگ یک انسان عادی بود. او بسیاری را عاشق علم کرد و بر تاریکیها نوری انداخت و شاید بهتر از او نتوان مصداقی بر شعر سعدی یافت که هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق...
سر آرتور چارلز کلارک، در شانزدهمین روز دسامبر 1917 در منطقه مینهد در سامرست انگلستان بهدنیا آمد. از دوران کودکی، اصلیترین علاقه خود را در مطالعه داستانهای قدیمی علمی و تخیلی و رصد آسمان یافت.
در دوران جنگ جهانی دوم، در نیروی هوایی انگلستان خدمت کرد و در نقش یک تکنسین مسائل راداری، به طرح پیشگام و تازهای به نام سیستم هشدار سریع راداری وارد شد و همین موضوع باعث علاقه جدی او به ارتباطات راداری شد.
پس از جنگ جهانی، آرتور که نتوانسته بود در دوران پایان دبیرستان تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مورد علاقهاش ادامه دهد به «کینگ کالج» لندن رفت و با درجه ممتاز در رشته ریاضیات و فیزیک از آن فارغ التحصیل شد.
در تمام این دوران علاقه جدی او به مسائل فضا و آینده انسان در فضا، او را رها نکرد و همین مسئله باعث شد او به انجمن بینالمللی علوم میان سیارهای بپیوندد و در دورهای نیز ریاست آن را بهعهده گیرد.
همین علاقه و دلمشغولی او به فضا باعث شد تا پیش از آن که عصر فضا آغاز شود، ایدههایی جذاب را دراینباره ارائه کند. اوج این ایدهپردازی آیندهنگرانه، در مقاله معروفی از او نمود یافت که سال 1945 در مجله «دنیای بیسیم» منتشر شد. عنوان این مقاله، رلههای فرازمینی بود.
کلارک در این مقاله با بررسی مدارهای اطراف زمین پیشنهاد کرده بود که چنانچه ماهوارههایی را بتوان در ارتفاع مشخص 35786 کیلومتری از سطح آزاد دریا و دقیقا بر فراز استوا قرار داد، در این صورت دوره تناوب این ماهوارهها، دور زمین، در حدود 934/23 ساعت طول می کشد که این زمان دقیقا برابر یک دور گردش زمین به دور خودش است؛ بنابراین برای ناظری روی سطح زمین این ماهوارهها همواره در نقطه ثابتی در آسمان دیده خواهد شد و میتوان از آن برای انتقال امواج و برای کاربردهای مخابراتی و رادیو تلویزیونی استفاده کرد.
این ایده امروزه ابزاری کارآمد و روزمره بهحساب می آید و تمام ارتباطات رادیو و تلویزیونی و مخابراتی با کمک چنین ماهوارههایی صورت میگیرد. اما اگر میخواهید اهمیت کار کلارک را درک کنید یک بار دیگر به تاریخ چاپ مقاله او نگاهی بیندازید. این مقاله سال 1945 چاپ شد.
12 سال پس از آن برای نخستین بار در تاریخ بشر در 15اکتبر 1957، اسپوتنیک 1، اولین ماهواره ساخت دست بشر، به مدار زمین رفت و عصر فضا آغاز شد و سال 1964 سینکوم 3 نخستین ماهوارهای بود که عازم مداری شد که کلارک پیشبینی کرده بود.
بهعبارت دیگر، کلارک کاربرد مداری را پیش بینی کرده بود که 2 دهه بعد از آن عصر استفاده و امکان بهواقعیت رساندن آن رویا مهیا می شد و به همین دلیل است که کلارک و اندیشه او را دارای اهمیتی بالا و ادراکی آینده نگرانه میدانند.
اگرچه فهرست فعالیتهای علمی کلارک، طولانی است، اما یکی از حوزههای اصلی فعالیت او حضور موثر و تاثیرگذار در عرصه نویسندگی داستانهای علمی-تخیلی است. او زمانی که وارد عرصه نگارش داستانهای علمی-تخیلی که از دوران کودکی به آن علاقهمند شدهبود، شد نهتنها بهعنوان نویسندهای نامدار در این رشته مطرح شد که به دلیل وارد کردن جزئیات علمی دقیق، اندیشههای فلسفی و انسانی قابل اعتنا، پیشبینیهای آیندهنگرانه و ارائه انتقادهایی از روند رشد فناوری و بحرانهای انسانی که بشر در آستانه قرن 21 با آن روبه رو خواهد بود، به سبکی تاثیرگذار و استثنایی در نگارش داستانهای خود دست یافت.
تعداد زیادی رمان و داستانهای کوتاه علمی-تخیلی، ثمره بیش از سه چهارم قرن نوشتن او است. اما دراین میان شاید برخی داستانهایش به واسطه مفاهیم مطرحشده، از جایگاه بالاتری برخوردار باشند.
2001، یک اودیسه فضایی و 3 داستان پیامد آن، مجموعه راماها و پایان طفولیت را باید از زمره این نوشتههای تاثیرگذار دانست که هر یک در بستر یک داستان علمی-تخیلی جذاب، مفاهیم وسیعی را مورد توجه قرار میدهد.
البته بیشتر مخاطبان او را شاید با داستان 2001، یک اودیسه فضایی بشناسند که کارگردان پرآوازه جهان «استانلی کوبریک» آن را به پرده سینما آورد تا از همکاری ارزشمند سی کلارک و کوبریک، اثری جاودانه در سینما خلق شود.
سی کلارک با اعتباری جهانی و خدماتی ارزشمند به بشریت، از خود چهرهای انسانی و مهربان و خردمندی آگاه ترسیم کرده است. سالها اقامت او در سریلانکا و تلاش برای ارتقای سطح زندگی مردم این جزیره، در کنار فعالیتهای علمیاش برای او لقب سر را به ارمغان آورده است؛ اما او فراتر از همه داشتههای خود عاشق حقیقت و اطلاعات است.
یکی از جملههای معروف او که این روزها در رشتههای ارتباطات به عنوان سرفصلی مهم تدریس می شود نشانگر اعتقاد و نیاز او به دانش است.
کلارک معتقد است «انسان میتواند بدون غذا زندگی کند، اما بدون اطلاعات خواهد مرد». به همین دلیل است که در مقام دانشمندی صاحب جایگاه ارزشمند و اعتبار بین المللی هراسی برای بررسی پرونده هایی مشکوک به خود راه نمیدهد.
یکی از معروف ترین آثار او مجموعه تلویزیونی جهان شگفت انگیز آرتور سی.کلارک است که از تلویزیون ایران نیز پخش شد.
وی در این مجموعه مدارکی مستند را در ارتباط با پدیدههای بهظاهر غیرعلمی از بشقابهای پرنده گرفته تا ارواح و راهرفتن روی آتش تهیه میکرد و سپس به سراغ تحلیل علمی آنها میرفت و در نهایت پاسخی علمی در خصوص آن مسئله به مخاطب ارائه میکرد.