شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۶:۲۹
۰ نفر

صدا و سیما، مهم‌ترین آموزش‌دهنده غیررسمی به‌شمار می‌آید اما عملکرد این سازمان در جهت نهادینه‌ساختن ارزش‌های جامعه، متناسب با جایگاهش نیست.

شهرنوشت، سایت روابط عمومی شهرداری تهران گزارشی از وضعیت صدا و سیما تهیه کرده است که در ادامه می‌آید.

نگاهی به برنامه‌های تلویزیون برای گروه‌های مختلف سنی، از جمله سریال‌های تلویزیونی، برنامه‌های کودک و نوجوان و مجله‌های (جنگ‌های) خانوادگی این رسانه، عملکرد غیرکارشناسی‌ای را آشکار می‌سازد که گاه به‌جای تحکیم ارزش‌های جامعه، به تضعیف آنان می‌انجامد. از جمله برنامه‌های صدا و سیما که به تضعیف ارزش‌های جامعه می‌پردازند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: سریال‌هایی همچون «آشپزباشی» که لجبازی‌های یک خانواده کاملاً از هم‌پاشیده، مهم‌ترین مفهوم آن است و در نهایت مخاطب را به این نتیجه می‌رساند که پول ضامن خوشبختی نیست.

برنامه‌های کودک و نوجوانی که با انیمیشن‌های ضعیف، کودکان را نسبت به دریافت اصل پیام بی‌رغبت می‌کند یا زمان‌بندی برنامه‌های این گروه سنی به‌گونه‌ای است که با اذان مغرب و عشا همزمان می‌شود. برنامه‌های آشپزی که هر بار به تبلیغ نوع جدیدی از لوازم خانگی می‌پردازند و مصرف‌گرایی‌ را تشویق می‌کنند و مجری‌گری‌ای که خود بحثی جداگانه را می‌طلبد.

تماشاگران تلویزیون مجبورند شاهد مجریانی باشند که بدون داشتن متن یا محتوایی مناسب برای صحبت کردن، بحث‌های فی‌البداهه‌ای را مطرح می‌کنند تا وقت برنامه را به پایان برسانند. برخی از مجریان نیز با نشستن بر سر سفره اقوام و اقشار مختلف جامعه، سوءاستفاده از فرصت‌ها را به مخاطبان القا می‌کنند و موارد بسیار دیگر از رفتارهای نامناسب چنین مجریانی را در برنامه‌های مختلف می‌توان یافت.

علاوه بر این، بازیگرانی که مجری می‌شوند و مجریانی که از رادیو به تلویزیون می‌آیند، مخاطب را به این دیدگاه می‌رسانند که صدا و سیما به مجری‌گری تلویزیون به‌عنوان یک حرفه تخصصی نگاه نمی‌کند.

ساختن برنامه‌هایی پایین‌تر از سطح درک متوسط مخاطبان نیز یکی دیگر از مسائلی است که موجب می‌شود این رسانه، خواسته یا ناخواسته، به جای ارتقای فرهنگ، به تضعیف فرهنگ اقدام کند.

وظیفه حساس تلویزیون هنگامی آشکارتر می‌شود که درنظر بگیریم وظیفه آموزش غیررسمی جامعه به‌عهده رسانه‌ها گذاشته شده است. آموزش‌های غیررسمی خود به 2نوع آموزش‌های مستقیم و غیرمستقیم تقسیم می‌شوند که در هر دو مورد از آنها می‌توان به نمونه‌های بسیاری از بدآموزی‌ها اشاره کرد. این درحالی است ‌که تلویزیون در مواردی نشان داده که اگر اراده ساخت یک برنامه خوب را داشته باشد، امکانات و نیروی انسانی لازم را در اختیار دارد.

غلامرضا علیرضایی، محقق و مدرس دانشگاه، به‌طور کلی آموزش را رکن اساسی توسعه اعم از توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی می‌داند و می‌گوید: اینکه گفته می‌شود بدون آموزش هیچ موفقیتی امکان‌پذیر نیست، واقعیت امروز جهان است و اگر آموزش به‌صورت علمی و دقیق و با شناخت از ویژگی‌های جامعه صورت گیرد، از سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی سودمندی بیشتری دارد.

نکته اینجاست که گویا متولیان رسانه ملی فراموش کرده‌اند که بدمطرح کردن ارزش‌ها، از تضعیف آشکار آنها ارزش مخرب‌تری به جا می‌گذارد، چنان‌که تاریخ نیز موارد بسیاری از این موضوع را به خاطر دارد.

علیرضایی، فروپاشی شوروی سابق را به‌عنوان یکی از نتایج قدرت رسانه‌ها عنوان کرده و توضیح می‌دهد: یکی از دلایل فروپاشی شوروی سابق، پیام‌های رسانه‌ای بود که براساس معیارهای فرهنگی و اجتماعی برجسته‌سازی شده بود. به این ترتیب، آنچه انجام آن از طریق نظامی امکان‌پذیر نبود، با استفاده از رسانه‌ها میسر شد.

او آموزش را علمی گسترده و ژرف می‌داند که برای اثربخشی بیشتر آن باید شاخص‌ها و مؤلفه‌هایی به کار گرفته شود؛ باید مطالعات دقیقی درباره ویژگی‌های پیام گیرندگان صورت گیرد.

پیام‌های هر گروه سنی باید در قالب گزاره‌های مشخصی تنظیم شود تا اثربخش باشد. مثلاً آموزش کودکان باید غیرمستقیم باشد و اجازه دهیم آنها با ارزیابی خودشان به نتیجه برسند.

 اگر به کودکان پند و اندرز بدهیم و پیشاپیش برای کودکان نتیجه‌گیری کنیم، پاسخی دریافت نمی‌کنیم.

علیرضایی با اشاره به اینکه آموزش اثرگذار، به پرسش‌های «کجا، چه وقت، برای چه کسی، چه‌پیامی و چگونه» پاسخ می‌دهد، می‌افزاید: کودکان و نوجوانان هنوز دارای ذهن منطقی و قدرت ارزیابی واقعی نیستند، وقتی برنامه‌های معمولی را که برای آنان پخش می‌شود قطع کنیم تا پیام‌های آموزشی بدهیم، این پیام آموزشی جنبه منفی پیدا می‌کند.

استــفاده نشدن از کـــارشنــاسان در شخصیت‌سازی‌‌ها، داستان‌پردازی‌ها و به‌طور کلی پیام‌های رسانه‌ای مشهود است و شاید بتوان این موضوع را مهم‌ترین دلیل موفق نبودن پیام‌های رسانه‌ای عنوان کرد. این در حالی است که استقبال اجتماعی از سریال‌های تاریخی که سال‌ها روی ساخت آنها کار شده، تفاوت‌های موجود را نشان می‌دهد.
دکترعلیرضایی بر این نکته تأکید می‌کند که باید در برنامه‌هایی که برای آموزش قشرهای مختلف اجتماع داریم، از گروهی متشکل از روانشناس، روانشناس اجتماعی، جامعه‌شناس، رفتارشناس و متخصص علوم ارتباطات اجتماعی استفاده کنیم.

او می‌گوید: در مجموع اگر می‌بینیم که در بسیاری از موارد آموزش‌ها نتیجه مورد انتظار را به‌همراه ندارد و بازخوردهای آن در جامعه با اهداف مورد نظر فاصله دارند، باید به این نتیجه برسیم که سازوکارهایی که در آموزش غیررسمی به کار بردیم، دقیق و اثربخش نبوده است.
این مدرس دانشگاه ادامه می‌دهد: تکرار راه قبلی، ما را به همان مقصد قبل می‌رساند.
اگر می‌بینیم که روش‌های مختلف برنامه‌ریزی، عملکرد، کنترل و گرفتن بازخورد جواب نداد، باید روش‌هایمان را تغییر دهیم. باید مطالعه کرد که در کجا مهندسی آموزش، مهندسی ارزش و مهندسی تغییرات اجتماعی لازم است. ضمن اینکه همیشه کوتاه‌ترین راه، بهترین راه نیست.

وسعت مخاطبان تنها‌سازمان رادیو و تلویزیون موجود در ایران، مسئولیتی را نیز برای این سازمان  به همراه می‌آورد که باید به آن توجه کرد، به‌خصوص با دانستن این نکته که در دنیای امروز رسانه‌ها دیگر بر فرهنگ ما تأثیر نمی‌گذارند بلکه آنها، خود فرهنگ ما به حساب می‌آیند.

کد خبر 109456

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ارتباطات و فناوری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز