گروه ادب و هنر: هوای سینمای ایران مثل آب‌وهوای این روزها شده است؛ یک روز آلودگی، نفس‌ها را تنگ می‌کند و روزی دیگر باران پاییزی بهار را در فصل خزان به ارمغان می‌آورد.

«بهار در پاییز» یا «شنا در زمستان»؛ سینمای ایران را گریزی از نوسانات و تغییرات جوی نیست. از یک طرف وضعیت اکران فیلم‌ها روند نگران‌کننده‌ای به خود گرفته و با انصراف تعدادی از فیلم‌ها، دست شورای صنفی برای چیدمان اکران بسته شده و از طرف دیگر فروش فیلم‌ها در روزهای اخیر افزایش امیدوارکننده‌ای یافته است؛ هرچند این رونق گیشه را بیشتر باید محصول حاشیه‌های فراوان سینمای ایران دانست.

مخالفت‌هایی که با اکران برخی از فیلم‌ها صورت گرفته در عمل حکم بهترین تبلیغات میدانی را برای این دسته از آثار پیدا کرده است. تماشاگر برای چشیدن طعم میوه ممنوعه پا به سالن سینما می‌گذارد و می‌خواهد فیلمی را تماشا کند که احتمال می‌دهد زمان زیادی بر پرده سینماها دوام نیاورد.

در چنین شرایطی است که فروش یکی دو فیلم جدول اکران رشد قابل توجهی را تجربه می‌کند وگرنه فیلم تلخ و تراژیک «من مادر هستم» در این بازار کساد سینما بعید بود بتواند در کمتر از یک هفته فقط در تهران نزدیک به 400میلیون تومان فروش کند آن هم در شرایطی که چند ماهی است فیلم‌ها با حداکثر فروش 350 تا 400میلیون تومانی از گیشه خداحافظی می‌کنند.

می‌توان نتیجه گرفت که مخالفت‌های منتقدان من مادر هستم تا اینجای کار به بیشتر دیده‌شدن این فیلم کمک کرده است. شاید به همین دلیل بوده که برخی با توهماتی دایی‌جان ناپلئونی‌وار، کل داستان اعتراض را تمهیدی تبلیغاتی ارزیابی کرده‌اند؛ تحلیلی که البته بیشتر ساده‌لوحانه و غرض‌ورزانه است. هرچه هست سینماها از میانه آذرماه با رونقی نسبی مواجه شدند. آن هم در شرایطی که انجمن سینماداران چند روز پیش با صدور بیانیه‌ای از ورشکستگی سینماهای بخش خصوصی خبر داد. فروش خوب یکی دو فیلم اکران دوم پاییزی، البته تنها حکم مرهمی را دارد که بعید است بتواند التیام‌بخش زخم‌های عمیق سینما باشد.

از سوی دیگر باید به این نکته اشاره کرد که التهاب‌هایی که از بیرون به سینما تحمیل شده فضایی را برای اکران رقم‌زده که عملا ترسیم چشم‌انداز آتی اکران را بسیار دشوار کرده است. برخی از فیلم‌ها با تحریم حوزه هنری مواجه شده‌اند و سازندگانشان فضا را برای اکران عمومی مناسب نمی‌بینند. از سوی دیگر تحریم سینما آزادی از سوی شورای صنفی، عملا صاحبان فیلم‌ها را از در اختیار داشتن مهم‌ترین سینمای پایتخت محروم کرده و مجموع شرایط کار را به جایی رسانده که همه ترجیح می‌دهند فعلا فیلم‌شان را اکران نکنند. فقط در یک هفته گذشته صاحبان فیلم‌های «ملکه»، «بی‌تابی‌بی‌تا» و «تهران1500» از انصرافشان برای اکران خبر داده‌اند.

پیش از این نیز خبر تعویق نمایش عمومی فیلم‌های «پل چوبی» و «برف روی کاج‌ها» منتشر شده بود و ظاهرا با این وضعیت فعلا خبری از اکران فیلم «خرس» هم نخواهد بود. همه اینها در حالی است که اولتیماتوم دو هفته‌ای سینماداران نیز به زودی به پایان می‌رسد و با توجه به همراهی شورای صنفی نمایش با طرح تعطیلی سینماهای بخش خصوصی باید صبر کرد و دید در روزهای آتی چه اتفاق‌هایی رخ می‌دهد.

کمتر از دو ماه تا آغاز سی‌ویکمین جشنواره فیلم فجر زمان باقی‌مانده و می‌توان گفت که سال سینمای ایران در سال91 در حال اتمام است؛ سالی پر از حاشیه و هیاهو که میزان ناکامی‌ها و شکست‌هایش برای سینما بسیار بیشتر از دستاوردهایش بوده است؛ سینمایی که حالا بر لبه پرتگاه ایستاده و چشم انتظار تحولات آتی است تا ماجرای تغییر ریل‌گذاری با تغییر مدیریت سینمای کشور پایان یابد تا شاید با عوض‌شدن سکاندار سینمای ایران، بتوان به روزهای خوش هنر هفتم در این سامان امید بست.

کد خبر 193733

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز