یکشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۲ - ۰۳:۳۸
۰ نفر

هیچ آدم عاقلی نیست که از بودن در جای تمیز و زیبا لذت نبرد و دلش بخواهد محل زندگی‏‌اش پر از زباله باشد! به نظر خنده‏‌دار می‏‌آید، نه؟ ولی وقتی به دوروبرمان نگاه می‏‌کنیم، آدم‏‌هایی را می‏‌بینیم که بی‏‌تفاوت، زباله‏‌ها را در گوشه و کنار خیابان و در طبیعت رها می‏‌کنند.

واى، این‌جا چه‌قدر تمیز است

موضوعی که به‌شدت عمید شیخ، سفیر محیط‏‌زیست دوچرخه را آزار می‏‌دهد. برای همین در یادداشتی از تجربه‏‌اش به شهرهای تمیز دنیا یاد کرده و آدم‏‌هایی که طبیعت را دوست دارند و یا آن‏‌ها که... بگذریم، لطفاً یادداشت را بخوانید.

 

نظافت، موضوعی است که در خیلی از کشورها به آن توجه ویژه‏‌ای می‏‌شود. مثلاً‌ اگر با مردمی از کره، مالزی و به‌ویژه ژاپن رفت‌وآمد داشته باشید،‌ می‏‌بینید چه‌قدر به نظافت و پاکیزگی اهمیت می‏‌دهند. مثلاً‌ اگر یادتان باشد،‌ مدت‏‌ها پیش که بازی فوتبال ایران و کره بود، بعد از تمام شدن مسابقه، کره‏‌ای‏‌ها مشغول جمع کردن آشغال‏‌هایی شدند که در استادیوم ریخته بودند، اما قسمتی که هم‏‌میهنانمان نشسته بودند، پر از پوست تخمه و کاغذ کیک و دیگر زباله‏‌های پلاستیکی بود. واقعاً‌ چرا؟

یک دوست مالایی (اهل کشور مالزی) داشتم که هر وقت آشغالی را روی زمین می‏‌انداختم، آن را بر می‏‌داشت و آن‌قدر نگهش می‏‌داشت تا به یک سطل زباله برسیم و آن را دور بیندازد. یک‌بار از او پرسیدم که چرا این کار را می‏‌کند؟ بالأخره یکی پیدا می‏‌شود که آن را بردارد. او گفت: «اگر یک خارجی منِ مسلمان را ببیند که دارم زباله‏‌ها را جمع می‏‌کنم و روی زمین آشغال نمی‏‌ریزم، با خودش می‏‌گوید که او مسلمان خوبی است.»

...این موضوع مدت‏‌ها فکرم را به خودش جلب کرده بود. تصمیم گرفتم نظر چند نفر از دوستانم را بپرسم. محمدمهدی می‏‌گوید: «من از محیط‏‌زیست پاکیزه لذت می‏‌برم و کسانی که آشغال می‏‌ریزند ناراحتم می‏‌کنند.» حسام‌الدین که از دست آدم‏‌های بی‏‌فکر شاکی است، می‏‌گوید: «اگر دست من بود همه‏‌ی افرادی را که آشغال می‏‌ریختند، مجازات می‏کردم.» فیروز هم می‏‌گوید: «ریختن زباله در مدارس و کلاً در جامعه، نشانه‏‌ی بی‏‌فرهنگی آدم‏‌هاست.»

اما در بین دوستان و آشنایانم کسانی هستند که اصلاح شده‌اند! یعنی قبلاً نسبت به این موضوع بی‏‌تفاوت بودند، اما الآن نظرشان فرق کرده است. حمیدرضا می‏‌گوید: «قبلاً آشغال‏‌هایم را در هر مکانی می‏‌ریختم، اما دوستانم اصلاحم کردند. الآن زباله‏‌های من مقصدی جز سطل زباله ندارند!»

ولی بعضی‏‌ها هم اصلاً درست نمی‏‌شوند، مثل سپهر که می‌گوید: «ای بابا! حوصله داری؟ آشغال‌هایم را ببرم بیندازم در سطل زباله؟ پس رفتگر برای چیست؟»

و من هم‌چنان به سؤال‏‌هایی فکر می‌‏کنم که جوابی برایشان پیدا نمی‏‌کنم. چرا وقتی دانش‌‏آموزان وارد حیاط تمیز مدرسه می‏‌شوند، در مدت کوتاهی آن‌قدر آشغال می‏‌ریزند که نظافتچی باید بیش از ۳۰ دقیقه زمان بگذارد تا بتواند حیاط را دوباره تمیز کند؟ چرا روی زمین پر از آشغال است، اما درون سطل آشغال‏‌ها تعداد کمی زباله‏ یافت می‌‏شود؟ چرا مناسبت‏‌های شاد و یا عزاداری‏‌ها از سخت‌ترین روزهای کاری رفتگران به‌شمار می‌آیند؟ چرا آب درون جوی‏‌ها به علت وجود آشغال‌‏ها بند می‌آید، آن هم وقتی که سطل زباله یک متر بیش‌تر از آن‌جا فاصله ندارد؟ چرا وقتی به یک کشور پیشرفته می‌‏رویم با تعجب می‌‏گوییم: وای، این‌جا چه‌قدر تمیز است؟! و راستی چرا برایمان سخت است زباله را دخل سطل زباله بیندازیم؟!

 

همشهرى، دوچرخه‌ى شماره‌ى 702

عکس: تهمینه آشورپورى

کد خبر 218522
منبع: همشهری آنلاین

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز