سه‌شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۷:۳۳
۰ نفر

عبدالله آلبوغبیش: سال ۲۰۰۹ باراک اوباما، شخصیتی که تنها یک سال از ریاست‌جمهوری‌اش می‌گذشت، به‌علت «تلاش برای برقراری صلح در جهان» و طبعا صلح در خاورمیانه جایزه جهانی صلح نوبل را دریافت کرد.

مذاکرات جدید سازش دور باطل یا خط مستقیم؟

از آن زمان تا به امروز حدود ۵ سال می‌گذرداما صرف‌نظر از دیگر نقاط جهان که امروز هیچ‌جای آن آرام نیست، صلح و آرامشی در خاورمیانه و مشخصا میان اسرائیلی‌ها و فلسطینیان برقرار نشده است یک سال پس از آن جایزه، روند مذاکرات سازش میان فلسطینیان و اسرائیلی‌ها عملا متوقف شد و گزینه صلح نه‌تنها محقق نشد بلکه اسرائیل عملیاتی خونین (جنگ ۲۲روزه) را هم علیه فلسطینیان آغاز کرد. اکنون بار دیگر آمریکا به‌عنوان میانجی صلح خاورمیانه وارد میدان شده و مذاکرات میان دولت خودگردان فلسطین و اسرائیلی‌ها را بعد از ۳سال وقفه آغاز کرده ‌است. اما آیا این دور باطل با چنین مذاکراتی به سرانجام می‌رسد؟

به همان اندازه که اعطای جایزه جهانی صلح نوبل به باراک اوباما در آن زمان شتاب‌زده بود و بیشتر تکیه‌گاهی رسانه‌ای داشت، به همان نسبت هم شاید سخن گفتن درباره موفقیت روند سازش میان اسرائیل و فلسطینیان در مقطع کنونی امری شتاب‌زده و ناشی از خوش‌بینی بیش از اندازه باشد. این نخستین باری نیست که روند سازش میان دوطرف دچار توقف و تعلیق می‌شود؛ از این رو، آیا می‌توان به ازسرگیری مذاکرات جدید میان دوطرف دل خوش کرد و دل بست؟ آیا اساسا می‌توان مسائل استراتژیک و حساسی را که وجود هر دوطرف به آنها گره خورده و کوتاه‌آمدن یکی از دوطرف در قبال آنها، اگر نگوییم حذف‌شدن، دست‌کم چالش‌هایی بنیادین را برای آن رقم خواهد زد، نادیده گرفت؟ پاسخ به پرسش‌هایی از این دست و سؤال‌هایی مشابه، می‌تواند مقدمه نتیجه‌گیری درباره موفقیت یا شکست مذاکرات کنونی را فراهم آورد.

تاریخچه شکست مذاکرات

از زمان آغاز مذاکرات روند سازش در سال۱۹۹۳ تاکنون، ۵بار روند مذاکرات اسرائیلی‌ها و فلسطینیان شکست خورده است. نخستین‌بار مذاکرات پس از آن شکست خورد که بیل کلینتون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در جولای۲۰۰۰ میزبان مذاکراتی میان یاسر عرفات، رهبر فقید فلسطینیان و ایهود اولمرت، نخست‌وزیر اسبق رژیم صهیونیستی بود. این مذاکرات به‌علت اختلاف‌نظر بر سر ۲مسئله اصلی و محوری قدس اشغالی و آوارگان فلسطینی شکست خورد و اندکی بیش از یک‌ماه بعد، انتفاضه جدید فلسطینیان رقم خورد.

۴‌ماه بعد، یعنی در ژانویه۲۰۰۱، مذاکرات دیگری این بار در طابا در مصر برگزار شد که هدف از آن احیای روند سازش بود اما به‌سرعت شکست خورد. ۲سال بعد دور جدیدی از مذاکرات، این بار تحت عنوان «نقشه‌راه برای تشکیل کشور مستقل فلسطین» در سال۲۰۰۵ برگزار شد؛ این بار دیگر نه از یاسرعرفات خبری بود و نه از بیل کلینتون. این بار نوبت به محمود عباس، آریل‌شارون و جورج‌بوش پسر رسیده بود تا بخت خود را بیازمایند. سال۲۰۰۵ آمد و رفت اما نه از حل مسئله فلسطین خبری شد و نه از تشکیل کشور مستقل فلسطینیان. دوباره روند مذاکرات متوقف شد و این بار در نوامبر۲۰۰۷ مذاکراتی میان عباس و اولمرت در آناپولیس آمریکا برگزار شد. اما دیری نپایید که در پی حمله خونین و ویرانگر اسرائیل در سال ۲۰۰۸ به نوار غزه، این مذاکرات هم به تعلیق درآمد.

۲سال بعد و این بار باراک اوبامای سرخوش از پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، با وعده برقراری صلح در جهان و مشخصا خاورمیانه آشوب‌زده، شخصا وارد میدان شد؛ به هر حال در مقام فردی که جایزه صلح نوبل را دریافت کرده است، می‌بایست اقدامی برای این منازعه صورت می‌داد و از این رو، مذاکرات مستقیمی را این بار نه در آناپولیس و نه در پایتخت‌های عربی و اروپایی بلکه در خود کاخ سفید میان اسرائیلی‌ها و فلسطینیان کلید زد؛ مذاکراتی که در آن همان شخصیت‌هایی حضور داشتند که قرار است طی روزهای آینده مجددا روند متوقف شده سازش را از سرگیرند. عباس و نتانیاهو در سپتامبر۲۰۱۰ در کاخ سفید مذاکرات مستقیمی را شروع کردند اما تنها چند روز بعد به‌علت خودسری‌های نتانیاهو در ازسرگیری ساخت‌وساز شهرک‌های یهودی‌نشین، مذاکرات متوقف شد.

روند مذاکرات سازش این بار هم پس از چند دور شکست مذاکرات از سرگرفته می‌شود، بی‌آنکه هیچ‌کدام از مشکلات پیشین حل و فصل شده باشد. باراک اوبامایی که نتوانسته بود در دور نخست ریاست‌جمهوری خود کاری در این زمینه از پیش ببرد، این بار و به محض پیروزی در انتخابات، وزیر خارجه جدید خود را راهی خاورمیانه کرد. جان کری طی ۶ماه، ۵بار به خاورمیانه آمد و رفت تا توانست اسرائیلی‌ها و فلسطینیان را بر سر میز مذاکره بکشاند. این رفت‌وآمدهای فراوان جان‌کری در این مدت، بیش از همه‌‌چیز نشان می‌داد که تا چه اندازه اسرائیلی‌ها با ادامه روند مذاکرات سازش مخالفند و تا چه اندازه این روند برای آنان اهمیت دارد.

اسرائیلی‌ها این بار زمانی حاضر به نشستن بر سر میز مذاکرات شدند که به‌علت تکرار چندین‌باره ساخت‌وساز شهرک‌های یهودی‌نشین، دچار نوعی انزوای سیاسی شده بودند و دیگر آن تصویر مظلومانه‌ای که نتانیاهو و اسلاف خود از اسرائیلی‌های محاصره شده میان کشورهای عرب ترسیم می‌کردند، اثرگذار نبود. این بار دیگر جامعه جهانی می‌دانست که مذاکرات برای اسرائیلی‌ها هیچ محلی از اعراب ندارد و با وجود مخالفت‌های بین‌المللی، هر از چند‌گاهی مجوز ساخت‌وساز شهرک‌های جدید را در مناطقی صادر می‌کنند که محل اختلاف شدید با فلسطینیان است. افزون بر آن، اسرائیلی‌ها زمانی تن به مذاکرات جدید دادند که آمریکایی‌ها از طرحی اروپایی حمایت کردند که براساس آن هرگونه تعامل با شهرک‌های یهودی‌نشین تحریم می‌شد. بر این اساس می‌توان گفت که اسرائیلی‌ها بیشتر در نتیجه فشارهای بین‌المللی تن به چنین مذاکره‌ای دادند و طبعا خود هم می‌دانند که هیچ ایرادی ندارد اگر مجددا و برای چندمین‌بار وارد مذاکره شوند اما اتفاق خاصی هم نیفتد.

اهداف و دستاوردهای طرف‌های منازعه

دور جدید مذاکرات میان دوطرف آغاز شد اما جان‌کری وزیر خارجه آمریکا درحالی توانست فلسطینیان و اسرائیلی‌ها را بر سر میز مذاکره بنشاند که تا پیش از برگزاری دور مقدماتی این مذاکرات، باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا، اساسا هیچ نقش آشکاری در این روند ایفا نکرد و صرفا دورادور ناظر تلاش‌های وزیرخارجه‌اش بود؛ این رفتار اوباما بیش از همه‌‌چیز ناشی از خودداری از تکرار سناریوی شکست مذاکرات حمایت شده از سوی او و عدم‌اطمینان از نتیجه‌دادن تلاش‌های جان کری بود. صرف همین کنش اوباما می‌تواند میزان اعتماد آمریکایی‌ها به موفقیت روند مذاکرات را نشان دهد. اما دور جدید مذاکرات در حالی برگزار می‌شود که بیش از یک‌ماه دیگر نشست‌های دوره‌ای مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک برگزار خواهد شد و باراک اوباما به‌عنوان رئیس‌جمهور کشوری تأثیرگذار در سیاست بین‌الملل، می‌باید فهرستی از دستاوردهای دولت خود را در این چارچوب ارائه کند؛ دولتی که بیش از هر زمان دیگری درگیر پرونده‌ها و چالش‌های داخلی متعدد، از رسوایی‌های مالی، اخلاقی و تجسسی گرفته تا تبعیض‌های نژادی است و دست‌کم می‌کوشد در سطح بین‌المللی سر خود را بالا بگیرد.

از همین روست که وزیر خارجه آمریکا درباره پاکستان وعده می‌دهد که چالش پرواز هواپیماهای بی‌سرنشین آمریکایی به‌زودی پایان می‌یابد و درباره مصر هم می‌گوید که ارتش منجی دمکراسی در مصر است تا پیشاپیش موضع خود را نهایی سازد و بیش از این خود را درگیر بحران مصر نسازد. درباره مشکل لاینحل سوریه هم طبعا اوباما مجددا به دعوت از بشار اسد برای خروج از قدرت بسنده خواهد کرد. اما مسئله فلسطین و منازعه کشورهای عربی با اسرائیلی‌ها یکی از مهم‌ترین محورهای سخنرانی باراک اوباما خواهد بود. از این رو، جان کری برای مذاکرات سازش این بار حتی سقف زمانی هم تعیین کرده است. بر این اساس، اوباما می‌تواند غرورمندانه در سازمان ملل اعلام کند که توانسته است نتانیاهو را با تمام خودسری‌های خود بر سر میز مذاکره بنشاند و به کشورهای دنیا وعده دهد که طی ۹‌ماه آینده نتایج قابل‌قبولی برای منازعه اساسی خاورمیانه رقم خواهد خورد.

اما اسرائیل هم از امتیازات و دستاوردهای ورود به روند جدید مذاکرات بی‌نصیب نمی‌ماند. نخستین و مهم‌ترین دستاورد اسرائیل، ترمیم وجهه این رژیم در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی خواهد بود و فشار را معکوس خواهد کرد و این بار فشار علیه عباس و فلسطینیان خواهد بود که باید از برخی از اصول ثابت خود به نفع اسرائیل کوتاه بیایند و هرگونه مخالفت فلسطینیان با کوتاه آمدن می‌تواند انتقادات بین‌المللی را در‌پی داشته باشد. اسرائیل همچنین درحالی وارد روند مذاکرات سازش شده که نه مرزهای۱۹۶۷ را برای فلسطینیان به رسمیت می‌شناسد و نه ساخت‌و‌سازی‌ را متوقف کرده است. طبعا چالش‌هایی هم فرا روی نتانیاهو هست؛ هرگونه کوتاه آمدن او می‌تواند دولت ائتلافی و شدیدا راستگرایش را با خطر سقوط مواجه سازد؛ از این رو، وی چاره‌ای جز امتیاز دادن به راستگراهای افراطی ندارد. آیا نتانیاهو می‌تواند درقبال این امتیازدادن‌ها تاب بیاورد و آیا اساسا برخی از مسائل که تزیپی لیونی آنها را گره خورده با «امنیت ملی اسرائیل» می‌داند با امتیاز‌دادن‌هایی اینچنینی قابل حل است؟

وضعیت دیگری که هم برای اسرائیلی‌ها و هم برای آمریکایی‌ها در آن واحد امتیاز تلقی می‌شود، بحث سازش تمام کشورهای عربی با اسرائیل است. این نخستین‌باری است که جان کری با نمایندگان کشورهای عربی درباره ازسرگیری مذاکرات سازش به گفت‌وگو می‌نشیند. پیش از این، اتحادیه عرب در نشستی رسمی موضع خود را در این‌باره اعلام می‌کرد. برخی ناظران، دور جدید مذاکرات را بسیار فراتر از مذاکرات میان فلسطینیان و اسرائیلی‌ها می‌دانند و تأکید می‌کنند که جان کری به‌دنبال سازش میان تمامی کشورهای عربی با اسرائیل است؛ آنهم در غیاب عنصری تأثیرگذار در خاورمیانه، یعنی سوریه. نه سوریه کنار گذاشته‌شده از اتحادیه عرب و درگیر بحران خونین داخلی خود می‌تواند در این باره اقدامی عملی صورت دهد و نه مصر آشفته و آشوب‌زده و نه حتی برخی از جنبش‌های فلسطینی ازجمله حماس که در سایه مواضع یک‌سال اخیر در قبال تحولات خاورمیانه، به حاشیه رانده شده و دیگر آن جایگاه سابق و حتی پشتوانه پیشین را در جهان عرب نه در سطح رسمی و نه در سطح مردمی ندارند.در این میان چه چیزی عاید فلسطینیان می‌شود؟ می‌توان گفت هرچه برای نتانیاهو دستاورد قلمداد می‌شود برای عباس شکست و ضرر است؛ از این رو، می‌توان دستاوردهای فلسطینیان را در این میان اندک و ناچیز تلقی کرد. فلسطینیان امیدوارند کشور مستقل‌شان در سایه پیوستن به مجمع عمومی سازمان ملل و به پشتوانه تغییر نسبی نگرش جامعه جهانی در قبال فلسطینیان و نیز دل‌آزار‌شدن این موضوع برای جامعه جهانی، در آینده‌ای نزدیک شکل گیرد؛ آنهم در مرزهای ۱۹۶۷. می‌توان گفت که فلسطینیان با این دلخوشی بر سر میز مذاکره نشسته‌اند اما این امر بیش از آنکه واقع‌گرایانه باشد، بیشتر نوعی آرمانگرایی است.

میزان موفقیت دور جدید مذاکرات

آیا این دور از مذاکرات نتیجه خواهد داد و پافشاری جان کری و محرمانه برگزارکردن این مذاکرات می‌تواند نشانه‌هایی مقدماتی از موفقیت این مذاکرات باشد؟ فلسطینیان می‌گویند که کشورشان باید در مرزهای۱۹۶۷ با مرکزیت قدس‌شرقی اشغال‌شده باشد، آوارگان فلسطینی به سرزمین مادری بازگردند و امنیت برای فلسطین برقرار شود و منابع آبی هم عادلانه تقسیم شود. اینها پیش‌شرط‌هایی است که نه امروز و دیروز بلکه سال‌هاست که فلسطینیان برای آنها در ۲سطح مقاومتی و دیپلماتیک مبارزه می‌کنند. اما اگر قرار بود اسرائیل این اصول و موازین را بپذیرد، اکنون دیرگاهی بود که مسئله فلسطین حل و فصل شده بود. اسرائیل هرگز نخواهد پذیرفت که بمب دمگرافیک موسوم به آوارگان فلسطینی به سرزمین مادری بازگردند و جمعیتی حقیقی فلسطین را رقم بزنند. این خود یکی از مهم‌ترین تهدیدهای رژیم اسرائیل است و این در کنار قدس اشغالی، یکی از علل شکست مذاکرات عرفات و اولمرت هم بود. مرزهای۱۹۶۷ هم به‌معنای تخلیه قدس و بازپس‌گیری برخی از مناطق از دست اسرائیلی‌هاست که در آنها ساخت و سازهای کلان کرده‌اند و در آنها و مشخصا در قدس شرقی به‌دنبال هیکل سلیمان می‌گردند؛ همانطور که فلسطینیان یهودیت اسرائیل را به رسمیت نخواهند شناخت، چراکه این امر به‌معنای اخراج فلسطینیان ۴۸ از اراضی اشغال شده است. تمام اینها طبعا قطع نظر از این موضوع است که‌ هر دو طرف اعلام کرده‌اند هرگونه توافقی را به رفراندوم خواهند گذاشت. هم عباس و هم نتانیاهو می‌دانند که این مذاکرات، مذاکره برای مذاکره است؛ اما عباس در این میان خوش‌بین است و نتانیاهو واقع‌بین.

کد خبر 226058

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار غرب آسیا

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز