جمعه ۱ شهریور ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۱
۰ نفر

نیلوفر قدیری: این روزها سیاست خارجی آمریکا به‌ویژه سیاستش در قبال خاورمیانه، در داخل و خارج این کشور مورد انتقاد و سرزنش بسیاری قرار می‌گیرد.

آمریکا

در داخل آمریکا، از روزنامه‌ها و سایت‌ها گرفته تا سناتورها و افکار عمومی که به‌طور مرتب توسط مؤسسات افکارسنجی رصد می‌شوند، همگی به بخشی از سیاست خارجی آمریکا یا کل این سیاست حمله کرده و پرسش‌هایی را مطرح می‌کنند.
چرا دولت اوباما به مخالفان سوریه سلاح نمی‌دهد؟

چرا دولت اوباما به نظامیان مصر سلاح می‌دهد؟ چرا در قبال بحرین و سرکوب معترضان در این کشور سکوت کرده؟ پس کی می‌خواهد نظامیانش را از افغانستان خارج کند؟ چرا حملات هواپیماهای بدون‌سرنشین به پاکستان و کشتار غیرنظامیان این کشور را متوقف نمی‌کند؟ چرا برای توقف حملات خشونت‌آمیز در عراق کاری نمی‌کند؟

اینها بخشی از پرسش‌هایی است که منتقدان سیاست خارجی آمریکا این روزها در داخل و خارج این کشور مطرح می‌کنند. بعضی حتی از این هم پیش‌تر رفته و می‌گویند که سیاست خارجی باراک اوباما چنان در سال‌های اخیر منفعل بوده که جایگاه آمریکا در جهان را رو به افول گذاشته و دیگر کسی برای واشنگتن و حرف‌هایش اهمیتی قائل نیست. این گروه از منتقدان، وقایع اخیر مصر را به‌عنوان شاهد ادعای خود می‌آورند و می‌گویند که آمریکا اکنون دیگر چنان بی‌اثر شده که نظامیان مصر هم حرفش را نمی‌خوانند و کار خود را می‌کنند. همین هفته گذشته نخست‌وزیر دولت موقت مصر گفت که کشورش بدون کمک‌های مالی و نظامی آمریکا هم می‌تواند دوام آورد و حتی واشنگتن را تهدید کرد که مسکو را به‌عنوان حامی و شریک استراتژیک خود برمی‌گزیند.

تا قبل از انقلاب‌های منطقه و تحولات پرشتاب 2سال اخیر جهان عرب هم سیاست خارجی آمریکا منتقدان جدی‌ای داشت. این منتقدان بیشتر از منظر حقوق بشر، به سیاست‌های دوگانه آمریکا اعتراض می‌کردند. مثلا اینکه چرا از حکومت‌های غیردمکراتیک عربی مانند عربستان حمایت می‌کند یا اینکه چرا حامی اسرائیل با آن ماهیت غیرقابل انکار تجاوزگری و جنگ‌طلبی‌اش است. اکنون اما دامنه این منتقدان گسترده‌تر شده و تناقض‌های سیاست خارجی آمریکا را هر روز به نقد می‌کشند. آنها می‌گویند چرا آمریکا با طالبان وارد مذاکره می‌شود اما حماس را تحریم می‌کند؟ چرا در لیبی مداخله نظامی کرد اما سوریه را به حال خود رها کرده؟

این همه احتیاط و محافظه‌کاری دولت آمریکا در سیاست خارجی به‌ویژه در قبال خاورمیانه، دلایلی دارد که بخشی از آن به داخل آمریکا و بخشی هم به ماهیت تحولات خاورمیانه برمی‌گردد. دولت اوباما به‌ویژه در دوره دوم، تمرکز خود را بر مسائل داخلی این کشور و بر طرح‌هایی چون اصلاح بیمه درمانی و نظام مالیاتی گذاشته‌است. به‌عبارت دیگر، اوباما به جای آنکه دغدغه خاورمیانه را داشته‌باشد دغدغه طبقه متوسط داخل آمریکا را دارد؛ طبقه متوسطی که بعد از 2جنگ عراق و افغانستان با 6هزار کشته و میلیاردها دلار خسارت، اکنون به‌شدت از درگیرشدن در یک جنگ دیگر در هراس است.

خاورمیانه هم، چنان روزهای پرآشوب و سردرگمی را می‌گذراند که به سختی می‌توان در چارچوب تئوری‌های سیاست خارجی، آن را تحلیل کرد یا به‌دلیل شتاب بالای تحولات، با ضرباهنگ آنها همراه شد و برایش برنامه‌ریزی کرد. وابستگی به نفوذ و حمایت آمریکا اکنون دیگر نقطه اتکا و قوت برای نیروهای سیاسی نیست. به همه اینها باید تغییر معادلات بعد از جنگ سرد را اضافه کرد. کمک مالی سالانه 1.5میلیون دلاری آمریکا به مصر، یادگار دوران جنگ سرد است و در این روزها همانطور که دولت مصر چند روز پیش گفت، بود و نبود این کمک مالی تأثیری در معادلات مصر ندارد.

روزنامه واشنگتن پست اخیرا در مطلبی به کاخ سفید توصیه کرده که اگر سیاست 3دهه گذشته خود را در قبال خاورمیانه و کشورهای عربی تغییر دهد و این بار فقط جانب دمکراسی را بگیرد، ثبات خودش برقرار می‌شود.

کد خبر 228204
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار غرب آسیا

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز