نمایشگاه> شراره داوودی: غروب سرد پاییزی است و من تازه از متروی تجریش با تمام پله‌برقی‌هایش بالا آمده‌ام.

این اشیای به‌درد بخور

کاپشنم را تنگ به خودم می‌چسبانم و شال‌گردنم را بیش‌تر دور گردنم می‌چرخانم، به سمت تاکسی‌های نیاوران راه می‌افتم، سوار می‌شوم و تا راه بیفتد و من میدان نیاوران پیاده شوم، نیم‌ساعتی طول می‌کشد، پیاده‌روی کوتاهی در کنار نرده‌های فرهنگ‌سرای نیاوران دارم تا به در اصلی برسم، مقصدم همین‌جاست. سراغ گالری سازه‌های بازیافتی را می‌گیرم و به کافه‌ای گرم و دلنشین راهنمایی می‌شوم. دیوار‌هایش پر از تابلو است، همه را از نظر می‌گذرانم... کشتی‌ها، ترن‌ها، تفنگ‌ها و گل‌هایی را می‌بینم که به نظرم مانند همیشه نیستند. جلو‌تر که می‌روم، متوجه تغییرشان با تابلوهای دیگر می‌شوم.

نه با قلم مو نقاشی شده‌اند و نه حتی شکار لنزهای دوربین‌های کنجکاو شده‌اند. این تابلو‌ها پیچ و مهره دارند. از هم‌نشینی قاشق و زنجیر و دستگیره‌ی در... ماهی‌ها، گل‌ها و پرنده‌هایی متولد شده‌اند که دلت می‌خواهد ساعت‌ها به چرخ‌دنده‌های توی دلشان نگاه کنی!

قفل‌های شکسته‌ی کشوهای کمد در کنار هم به شکلی نشسته‌اند که کشتی بزرگی را شکل داده‌اند، لنگرش را به آب انداخته و با ابهت در میان موج‌ها ایستاده است!

نازیلا مین‌باشی، ۲۰ سالی است که به‌صورت حرفه‌ای تابلوهایی می‌سازد از موادی که دیگران دورریختنی به‌حساب می‌آورندشان. خودش در این‌باره به دوچرخه می‌گوید: «افراد زیادی هستند که با مواد زاید و دورریختنی کار می‌کنند، اما آن‌ها تنها از یک ماده استفاده می‌کنند. ولی من از تمام وسایل با جنس‌های مختلف، مانند فلز یا چوب برای ساخت آثارم بهره می‌برم. البته در این‌میان سه ماده هستند که هرگز در تابلوهای من پیدا نمی‌شوند، باتری، لاستیک و پلاستیک قابل انعطاف که هر سه‌ی آن‌ها فاسدشدنی هستند و می‌توانند اثر را از بین ببرند.»

از او می‌پرسم، این‌همه طرح از کجا می‌آید و چه‌طور این اشیای سفت و سخت را طوری در کنار هم قرار می‌دهی که انگار دقیقاً برای‌‌ همان‌جا ساخته شده‌اند؟ می‌گوید: «طرح‌ها در ذهنم شکل می‌گیرند. همیشه سعی می‌کنم به‌چیزهای اطرافم خوب نگاه کنم و شکل کلی آن‌ها را به ذهن بسپارم، به‌همین دلیل وقتی شکلی را می‌سازم، هر فردی با دیدن آن، شئ مورد نظر را تشخیص می‌دهد، اما مطمئناً شکل تخصصی آن را ندارد. برای پیدا کردن اجزای هر تابلو تنها به دنبال پیاده کردن تصویر ذهنی خودم هستم تا از اشیایی که روزگاری در زندگی ما ارزش داشتند، دوباره استفاده کنم.»

مین‌باشی از نمایشگاهی که برگزار کرده نیز صحبت می‌کند: «این نمایشگاه با عنوان «فرصتی دیگر» در کافه‌گالری فرهنگ‌سرای نیاوران برپا شده و در واقع می‌خواهد یادآوری کند که به این مواد به‌ظاهر دورریختنی فرصت دیگری بدهیم تا در جای دیگری که برای آن ساخته نشده‌اند، مورد استفاده قرار بگیرند.»

این هنرمند، هنرجوهای زیادی هم دارد؛ خودش می‌گوید: «در کلاس‌های من از ۱۴ تا ۸۰ ساله‌ها حضور دارند و برای من جالب است که همه‌ی آن‌ها پر از انرژی و ایده‌های نو هستند. در کلاس‌ها علاوه بر فلز و چوب، روی پلاستیک هم کار می‌کنیم تا این احساس مصرف‌کننده بودن مخصوصاً در نوجوان‌ها از بین برود. این‌که تنها چیزی را بخرند و بعد از استفاده، آن را دور بریزند، نگاه درستی نیست و من به دنبال این هستم که دید نوجوان‌ها را از امروز نسبت به زندگی آینده‌شان تغییر دهم. وقتی یاد بگیرند از چیزهایی که به نظر بی‌ارزش می‌آیند، دوباره استفاده کنند، در آینده هم این نگاه را دارد که هر چیزی را دورریختنی نبینند.»

همشهری، هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۲۴

همشهری، هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۲۴

همشهری، هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۲۴

همشهری، هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۲۴

همشهری، هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۲۴

عکس‌ها: محمود اعتمادی

کد خبر 241874
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز