شیرین‌کاری‌های کلاه‌قرمزی آنقدر طبیعی به نظر می‌رسد که کمتر کسی فکر می‌‌کند نخ این عروسک محبوب بچه‌ها و البته بزرگ‌ترها، در دست عروسک‌گردانی حرفه‌ای می‌چرخد.

fanizadeh

دنیا فنی‌زاده ۲۸ سال است که در زمینه عروسک‌گردانی فعالیت دارد. کلاه قرمزی مشهورترین عروسکی است که فنی‌زاده عروسک‌گردان آن بوده است. علاوه بر اين او عروسک‌گردانی در فيلم‌هايي چون «گربه آوازه‌خوان» ساخته کامبوزیا پرتوی را بر عهده داشته‌است. با او كه صحبت مي‌كنيم، با حس و هيجاني خاصي از كودكان و دوران كودكي فرزندان خود مي‌گويد: هنوز هم وقتي در خیابان راه می‌روم، هر بچه‌ای را كه می‌بینم دلم برایش ضعف می‌رود و آنچنان احساساتی می‌شوم که اگر پدر و مادرش را می‌شناختم یا می‌دانستم از اینکه فرزندشان را بغل کنم و ببوسم ناراحت نمی‌شوند، قطعاً این کار را می‌کردم. آغوش من برای تمام کودکان باز است. گفت و گوي ما را با او مي‌خوانيد.

  • آیا از دوران کودکی‌تان راضی بودید؟

خوشبختانه من در یک خانواده فرهنگی بزرگ شدم که به کودک توجه زیادی می کردند و چون فرزند اول خانواده بودم، دوران کودکی خوب و پرباری را گذراندم. بسیاری از خاطرات خوش من مربوط به این دوران است.

  • شاید همین مساله باعث شده که به کار در زمینه کودک علاقه‌مند شوید.

بله، قطعاً همینطور است. البته من بچه‌ها را خیلی دوست دارم و فکر می‌کنم خداوند هم من را بسیار دوست داشته که به من فرزند دوقلو داده‌است. من عاشق بچه‌ها هستم چون به نظرم پاک‌ترین موجودات روی زمین هستند.

  • وقتی کودکی را می‌بینید چه حسی به شما دست می‌دهد؟

هنوز هم وقتي در خیابان راه می‌روم، هر بچه‌ای را كه می‌بینم دلم برایش ضعف می‌رود و آنچنان احساساتی میشوم که اگر پدر و مادرش را می‌شناختم یا می‌دانستم از اینکه فرزندشان را بغل کنم و ببوسم ناراحت نمی‌شوند، قطعاً این کار را میکردم. آغوش من برای تمام کودکان باز است. از سوي ديگر؛ هر وقت کودکی را می‌بینم خودم کودک می‌شوم؛ یعنی حرکاتی انجام میدهم که اصلاً به سن و سالم نمیخورد.

  • چندین سال است که شما در زمینه برنامه‌سازی کودکان فعالیت میکنید، احساسی که در ابتدای کارتان نسبت به کودکان داشته‌اید نسبت به حالا تغییر کرده‌است؟

بله، البته این احساس بعد از مادر شدنم تغییر کرد. احساسم از آن حس کودکانه‌ای که بیشتر بازيگوشانه بود، به حس مسوولانه‌تری تبدیل شده‌ است.الان فکر می‌کنم در کار کودک باید دقیق‌تر عمل کنم.

  • کودکی برای شما چه معنایی دارد و یادآوری چه حسی است؟

در درجه اول کودکی برایم به معنای بازی و در درجه دوم، یادآور عشق است.

  • چه ارتباطي با کودکان‌تان داشتيد و چگونه خودتان را به فضای کودکی آنان نزدیک می‌کردید؟

زمانی که بچه بودند، خیلی با آنها بازی می‌کردم، درست مثل یک خواهر بزرگتر. شاید روزی 50 مرتبه یک کمد را باز می‌کردم، اسباب¬بازی¬های آن را بیرون می‌آوردم و با هم بازی و جمع میکردیم. خیلی از اوقات با هم کاردستی درست میکردیم. زمانی که سه،‌چهار ساله بودند سر هر کاری که میرفتم، آنها را با خودم میبردم، چون به کارم بسیار علاقه‌مند بودند. سر هر کاری که با من حضور داشتند، عروسک آن را با هم میساختیم، با هر ماتریالی که امکان داشت. ما ساعتها با هم مشغول عروسک سازی و بازی بودیم.

  • با این اوصاف رابطه بسیار دوستانه ای با فرزندانتان داشتید و رابطه‌تان شبیه به رابطه مادر و فرزندی نبوده.

من همیشه از بالا مراقب‌شان بودم، ولی در ظاهر همبازي بودیم. حالا هم که نسبتاً بزرگ شده‌اند و 15 ساله هستند برای هم دوستان بسیار خوبی هستیم.

  • جدا از ارتباطی که با فرزندان‌تان داشتید، فکر میکنید از چه راه‌هایی و چگونه می‌توان به کودکان و فضای آنها نزدیک شد و با دنیای آنها ارتباط برقرار کرد؟

به عقیده من به بچه‌ها نباید از بالا نگاه کرد. باید هم‌قدشان شویم. صادق بودن با آنها و شکستن خیلی از مسائل در درون خود، از راههای نزدیک‌ شدن به بچه¬هاست. بچه‌هایی که میل دارند بغل افراد غریبه بروند، فقط با قلبشان این را احساس میکنند. پس بهتر است خودمان را بشکنیم و کوچک کنیم تا بچه‌ها راحت‌تر با ما ارتباط برقرار کنند.

  • با توجه به اختلاف بین بچه‌های نسل دیروز و امروز و تفاوت در برنامه‌سازی برای کودکان، فکر میکنید برای بچه‌های امروز بیشتر به چه نکاتی باید توجه شود؟

اصولی بین انسانها وجود دارد که ربطی به گذر زمان ندارد و همیشه برقرار است و بیشتر باید به آنها دقت شود. فقط با گذر زمان چیزهایی به این اصول اضافه یا از آن کم میشود. مثلاً تکنولوژی مساله‌ای است که به زندگی ما اضافه شده و این دست خود ماست که نقش آن را در زندگی کودکان‌مان کم‌رنگ کنیم. الان در یک ميهمانی می‌بینیم که بچه‌ها به جای بازی با یکدیگر، هرکدام یک موبایل در دست دارند و مشغول پيامك بازی هستند.

  • در برنامه‌هایی که در گذشته برای کودکان تهیه و تولید می‌شد، اعم از برنامه‌های مجری‌ محور یا عروسکی، آرامش زیادی به چشم می‌خورد و یک مجری با طمانینه به صورت تك‌گويي(مونولوگ) با کودکان صحبت می‌کرد، ولی در برنامه‌های اين روزها از آن آرامش چندان خبری نیست و برنامه‌های کودکان پر شده از جیغ و فریاد و هیجان و موسیقی. فکر می‌کنید اگر به شیوه گذشته برای کودکان امروز برنامه‌سازی شود، پذیرای آن نخواهند بود؟

به نظر من هر انسانی و صد البته کودکان، نیازمند آرامش هستند. همانطور که گفتم اصولی وجود دارد که هیچوقت از انسان جدا نمیشود، مثل خوابیدن و غذا خوردن و به همین ترتیب آرامش هم لازمه زندگی هر انسانی در هر مکان و زمانی است. متاسفانه ما فکر میکنیم با شلوغ کردن و ایجاد هیجان مضاعف، خیلی به‌روز می‌شویم. در صورتی که این قبیل کارهای عجیب‌وغریب هیچوقت به دل کسی نمی‌نشیند، چون از دل بیرون نیامده‌ است. مثلاً در برنامه کلاه قرمزی، آرامشی که آقای طهماسب در حین اجرای برنامه دارد، به تمام مخاطبان منتقل می‌شود. درست است که عروسک‌های دیگر سروصدا می‌کنند اما وقتی آقای مجری صحبت می‌کند، همه آرام می‌شوند و به او توجه می‌کنند.

  • آنقدر که ما از برنامه کلاه قرمزی و برنامه های قدیمی استقبال می‌کنیم، بسیاری از بچه های این دوره مشتاق آن نیستند و برنامه ها و کارتونهای شلوغ و پر از هیجان را ترجیح میدهند.

چون دقت ما نسبت به بچه‌های امروزی کم شده و این از ضعف ماست. قطعاً ایرادی در کار ما بوده که نیاز کودکان با آرامش برآورده نمی‌شود.

  • شما این ایراد را در چه می‌بینید؟

فکر می‌کنم به دلیل عدم شناخت کافی از کودکان باشد. ما در برنامه‌هايي كه براي كودكان مي‌سازيم چون نمی¬توانیم به زبان کودکان صحبت کنیم، فکر میکنیم تنها با ایجاد هیجان میتوانیم به دنیای آنها نزدیک شویم.

  • با این حساب فکر می‌کنید این روش برنامه‌سازی نیازهای کودک را به میزان کافی برآورده نمی‌کند؟

نه! نمی‌کند. تلاشهای ما در این زمینه بسیار کم است. ما باید در این زمینه مطالعات بیشتری داشته باشیم تا بتوانیم همگام با دنیای کودکان کار کنیم نه اینکه در برنامه سازی صرفاً تقلید کنیم، کاری که امروزه در برنامه سازی برای کودکان بسیار به چشم می خورد. ما در برنامه کلاه قرمزی سعی کردیم هیچگونه تقلیدی نداشته‌ باشیم. در ساخت این برنامه سعی كرديم بیشتر به آداب و رسوم و فرهنگ گذشته خودمان رجوع کنیم و این آداب و رسوم را در قالبی بیان کنیم که برای بچه‌های امروز هم جذابیت داشته‌باشد. مثلاً استفاده از هفت سین و عید و خوابیدنهای دسته جمعی از همین موارد است. ما سعی كرديم دورهم بودنها و ایجاد حس همکاری و اتحاد بین عروسکها را در موضوعات برنامه بگنجانیم.

  • در این موضوع که شکی نیست و برنامه کلاه‌قرمزی از پرطرفدار‌ترین برنامه‌های تلویزیون برای کودکان و در عین حال بزرگسالان است.

من فکر می کنم بزرگسالان هم به نوعی کودک اند. مثلاً بعضی از بزرگسالان بستنی خوردن در خیابان را عیب و عار میدانند و از این کار خجالت می کشند. در صورتی که بستنی خوردن فقط برای کودک نیست. حتی خیلی از بزرگسالان جلوی خنده یا گریه خود را می گیرند، در صورتی که خندیدن یا گریه گردن بخشی از نیازهای یک انسان است. اگر جلوی تمام این امیال طبیعی را بگیریم تبدیل به آدم بزرگهای خشکی میشویم که هیچ کودکی دوست‌شان ندارد.

  • شاید یکی از دلایل ضعف در ارتباط با دنیای کودکان همین مسأله باشد.

وقتی جلوی احساساتمان را می گیریم تبدیل به یک آدم بزرگ نچسب می‌شویم. مثلاً وقتی به یک کودک قول می‌دهیم که او را بیرون ببریم از خوشحالی بالا و پایین می‌پرد. شاید یک آدم بزرگ هم برای رفتن به گردش، همینقدر خوشحال شود، اما این عکس العمل و حالت کودکانه را در او نمی بینیم. حتی گاهی طوری برخورد می کند که فکر می کنیم نکند از بیرون رفتن ناراحت است. اگر این فرد همین‌قدر خوشحالی خودش را ابراز کند بدون اینکه فکر کند چه اتفاقی خواهد افتاد، این یعنی حس کودکی و سادگی.

  • جدا از کار گروهی، به شخصه از فعالیت خودتان در حیطه فعالیت برای کودکان رضایت داشته اید؟

فکر می کنم واقعاً تمام تلاش خودم را در این زمینه کرده ام. چون سعی می کنم هیچگاه در کارم کوتاهی نکنم. همیشه به این فکر میکنم لحظه‌ای که یک کودک مشغول تماشای برنامه است، آیا لذت می‌برد؟ جدا از کودکان همیشه به لذت بردن بزرگسالان هم فکر میکنم و بیشترین انرژی را صرف این کار میکنم. در تعطیلات عید که ما مشغول تولید برنامه کلاه‌قرمزی بودیم، زمانی بود که همه به مسافرت و ميهمانی می‌رفتند، ولی خانواده‌های ما درگیر مسائل ما می‌شدند و از تفریحاتشان محروم بودند. کل سیزده روز عید بچه‌های من در محیط کاری‌ام حضور داشتند. ما مجبور شدیم قانونهایی را درون خودمان بشکنیم تا شاید به هدفی که داریم برسیم. چند سال پیش یکی از دوستانم می‌گفت به خاطر دستمزد پایین در گروه سنی الف کار نکن و فقط ب و ج کار کن. اما من گفتم اصلاً نمی‌توانم، زیرا وقتی خودم را با وجدانم روبه‌رو می‌بینم، باید احساس کنم تمام نیرویم را صرف هدفی که دارم میکنم و به خاطر دستمزد کمتر حاضر نیستم در کارم کوتاهی کنم. من در هر کاری از تمام نیرویم استفاده کردم.

  • همشهري  6 و 7
کد خبر 274303

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha