دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۸:۱۶
۰ نفر

فاطمه محمد‌صالحی: بعضی‌ها خوشحالند بدون اینکه ثروت زیادی داشته باشند. بعضی‌ها آرامند آن هم در شرایطی که دچار مصیبت شده‌اند.

یک پله بالاتر از هوش؛ عاقل باشیم

بعضي‌ها شاد هستند با وجود همه گرفتاري‌هايي كه دارند. خيلي از آدم‌ها هستند كه احساس خوشبختي مي‌كنند و به همه‌‌چيز نگاه مثبت دارند درحالي‌كه از جايي حمايت نمي‌شوند و تنها هستند. بعضي‌ها احساس بي‌نيازي مي‌كنند با وجود همه نيازمندي‌هايي كه دارند. بعضي‌ها به‌خودشان مسلط هستند وقتي وسط دعوا هستند و حق‌شان پايمال شده و... . اما برعكس اين صحنه‌ها بعضي‌ها كم‌تحمل و ناراضي‌اند و براي خوشحال بودن و هويت‌يابي دائم به‌دنبال بهانه‌هاي بيروني و خارج از فكر و رفتار خودشان هستند. گروه اول اين مقايسه را‌ افرادي تشكيل مي‌دهند كه جامعه به آنها مي‌گويد: «عجب آدم عاقلي» يا «چه رفتار پخته‌اي» و... . سبك زندگي عاقلانه، گوهر گمشده اين روزهاي خيلي از ما‌ست. هوش اگر بدون بايد و نبايد‌هاي ارزشي باشد و در چهارچوب اخلاق و دين نباشد و تحت كنترل عقل قرار نگيرد دردسر درست مي‌كند. اين روزها با زحمتي كه علم روانشناسي كشيده همه هوش را مي‌شناسند و باهوش بودن را نعمت مي‌دانند و موفق‌ها را لزوما با هوش‌تر مي‌دانند اما هر باهوشي لزوما عاقل نيست. اين را خلافكاران باهوش يا باهوش‌هاي پرخطا ثابت كرده‌اند. اين روزها آنقدر كه ما به‌دنبال باهوش نشان دادن خودمان و فرزندان‌مان هستيم به‌دنبال كسب مهارت رفتار عاقلانه نيستيم، در حالي‌كه قرآن و روايات به ما سفارش مي‌كنند كه زندگي عاقلانه‌اي در پيش بگيريم!

  • چطور عاقل باشيم؟

بد و بدتر يا خوب و خوب‌تر
زندگي هميشه پر از انتخاب‌هايي است كه يكي بهتر از ديگري يا يكي بدتر از ديگري است و گاهي افراد مجبور به انتخاب هستند. يكي از ويژگي‌هاي زندگي عاقلانه، انتخاب‌هاي منطقي است كه لازمه‌اش مهارت در انتخاب‌هاي پيچيده است. فشار رواني كه ريشه بسياري از بيماري‌هاي رواني است، اغلب به‌خاطر سردرگمي بين انتخاب موقعيت‌هاي شبيه به هم يا متضاد هم است. براي حرفه‌اي شدن در انتخاب بين درست و درست‌تر و بد و بدتر بهتر است از اين راه‌ها كمك بگيريم:
*دقيقا بدانيد چه مي‌خواهيد: هدف شماچيست؟ مبهم بودن يا ندانستن پاسخ اين سؤال است كه اغلب موجب بي‌مهارتي در انتخاب‌هاي منطقي مي‌شود. اگر ندانيم هدف‌مان از درس خواندن چيست، ممكن است زمان كنكور بين يك رشته مهارتي و يك رشته تحقيقاتي، انتخاب رشته‌اي داشته باشيم كه سال‌ها بعد متوجه شويم اشتباه كرده‌ايم.

*آينده‌نگر باشيد: اگر با دقت به زندگي آدم‌هاي عاقل و راهنماهاي عاقلانه زندگي كردن نگاه كنيد، مي‌توانيد به عادت‌هاي مفيد آنان برسيد. آينده‌نگري يكي از عادت‌هاي مفيد افراد منطقي است. براي آينده‌نگر بودن، بعد از درنظر گرفتن يك هدف و بررسي ابعاد آن، آن را ثبت كنيد و به آن زمان دهيد. توصيه به اين نگاه كه اين دنيا محل امتحان است، يكي از شيوه‌هاي خوبي است كه جلوي شادي يا غم بيش از حد را مي‌گيرد و شما را در زمان حال زنداني نمي‌كند تا بتوانيد آينده‌نگر باشيد. آينده‌نگري مي‌تواند جلوي انتخاب‌هاي فوري كه گزينه بدتر است را هم بگيرد.

*‌انتخاب هدف بدون رسم جزئيات ممكن نيست: دقت به هدف يك مقصد كلي مشخص كردن است براي گم نشدن راه اما كافي نيست؛ بهتر است اولويت‌هاي جزئي خود را مشخص كنيد. اگر بخواهيد به پارك برويد تا در كنار خانواده به آرامش برسيد اما با همسرتان به‌خاطر انتخاب محل نشستن دعوا كنيد اين يعني اولويت شما كه آرامش خانواده و همسرتان است، براي شما مشخص نبوده.

جوگير نشويد
يك تصميم وقتي عاقلانه است كه در آن شرايط، امكانات و اثراتش بر محيط لحاظ شود و افراد خود در آن تصميم‌گيري نقش داشته باشند و به آنها ديكته نشده باشد.

برعكس اين شرايط، زماني است كه افراد خود تصميم‌گيرنده نيستند و به قول قديمي‌ها فراموش كرده‌اند كه «آدم عاقل وكيل و وصي نمي‌خواد».

در جامعه امروز ظاهرا همه با اين جمله موافق‌اند و حاضر نيستند حق انتخاب‌شان را به ديگري واگذار كنند اما زماني كه به جاي فكر كردن، مهم و مهم‌تر كردن، تحليل و عاقبت سنجي، ببينيم كه چشم و هم چشمي و نوعي از سبك زندگي كه معيارهايش با عقايد فرد جور نيست مثل لباس پوشيدن، نحوه معاشرت و... جايگزين شده و فرد رفتارهايي مي‌كند كه اكثريت اطرافيان او به او ديكته كرده‌اند يا حرف‌هايي مي‌زند كه نتيجه ساعت‌ها ميخكوب شدن پاي رسانه‌هاي ناسالم است، اصطلاحا به او مي‌گويند اين فرد جوگير شده است. جوگيرها نمي‌توانند عاقلانه زندگي كنند.

‌*براي جوگير نشدن خوب است ساعتي از روز را فقط به مرور كارهايتان اختصاص دهيد؛ مثلا شب‌ها قبل از خواب زمان خوبي است.
‌*براي انجام هر كاري دنبال فهم علت آن باشيد مگر اينكه از قبل به صاحب آن رفتار و ايده با دليل عقلاني اعتماد كرده باشيد.

دنيا را صفر و صد نكنيد
‌روايتي از اميرالمومنين هست كه نادان‌ دائم در حال افراط و تفريط است. عاقل‌ها دنيا را سفيد و سياه نمي‌كنند. اگر فرزندتان نمره 20 نگرفته معني‌اش صفر هم نيست. اگر پدرو مادر‌تان بهترين پدر و مادر نيستند، بدترين هم نيستند. مطلق ديدن، منطقي ديدن را از بين مي‌برد و كسي كه ما درباره‌اش مطلق قضاوت كنيم، انگيزه تلاش‌اش را از دست مي‌دهد؛ براي مثال اگر به همكارتان بگوييد كه تو بهترين همكارمن در اين اداره هستي، او ديگر تلاش بيشتري براي بهتر كردن روابط‌اش با شما نمي‌كند. اگر هم به فرزندتان بگوييد كه تو بدترين دختر دنيايي او ديگر دليلي براي بهتر شدن نخواهد داشت.
چطور دنيا را سياه و سفيد نكنيم؟
* براي رابطه خودتان با ديگران، يك زاويه سومي هم درنظر بگيريد. اگر نيت‌هاي معنوي‌تان را بالا ببريد، به‌خودتان كمك مي‌كنيد تا بدون شوق تشكر ديگران يا ترس از ديگران كار كنيد. با وجود اين در دنيا آنقدر محدود نمي‌شويد كه از اين همه رنگ، فقط سياه و سفيد برايتان باقي بماند.
*عادت نمره دادن به ديگران اغلب براي آدم‌هايي است كه نمره دادن به‌خودشان را فراموش كرده‌اند. هر بار كه خواستيد در مورد ديگران قضاوت كنيد، تمرين كنيد كه به رفتاري از خودتان هم نمره بدهيد. وقتي به نقطه ضعف‌هاي خودتان بيشتر آگاه شويد، كمتر دچار افراط، تفريط و قضاوت‌هاي سختگيرانه در مورد ديگران مي‌شويد. اين كار باعث مي‌شود كه شما در برابر اطرافيان‌تان عاقلانه رفتار كنيد و از افراط و تفريط دور شويد.

به مغزتان فرصت دهيد
آدم‌ها اغلب يا هيجاني‌اند يا منطقي. اگر بخواهيم از بحث‌هاي پزشكي اجزاي مغز بگذريم، مي‌توانيم به اين اكتفا كنيم كه قسمت تجزيه و تحليل مغز ما براي تصميم‌گيري منطقي نياز به اندكي تاخير يا زمان دارد و دقيقا برعكس، بخش هيجانات مغز ما اين توانايي را دارد كه بلافاصله واكنش نشان دهد. اگر درباره موقعيتي بخواهيد سريع جوابگو باشيد؛ مغز شما چاره‌اي ندارد جز اينكه از قسمت هيجانات براي پاسخگويي استفاده كند. آدم‌هاي به‌اصطلاح حاضرجواب كمتر مي‌توانند جواب‌هاي منطقي و عاقلانه و بهترين جواب ممكن را بدهند، عصبانيت‌هاي توفاني هنگام دعواها و... نوعي از رفتارهاي هيجاني‌اند.
چند پله تا رفتارهاي منطقي:
‌*حاضر جواب بودن و بي‌جواب نگذاشتن هر بي‌احترامي‌اي را افتخار ندانيد و گاهي باور كنيد كه سكوت بهترين پاسخ است. عاقل‌ها كم و باكيفيت سخن مي‌گويند.
*يك تغيير وضعيت جسماني، به شما كمي زمان مي‌دهد تا مغزتان بهترين راه را انتخاب كند. مثلا اگر عصباني هستيد، چند قدم راه برويد و بعد شروع به صحبت كنيد.
*دوستان‌تان را از گروه افراد منطقي انتخاب كنيد تا پا به پاي آنها رفتار كردن، كم‌كم به شما منطقي بودن را بياموزد تا اينكه بخواهيد‌ رفتار‌هاي تند و عجولانه انجام دهيد.

عاقل‌ها به بهشت مي‌روند
«چرا عاقل كند كاري كه باز آرد پشيماني ؟»، «آدم عاقل ازيك سوراخ 2بار گزيده نمي‌شه» و ضرب‌المثل‌هايي از اين دست را قديمي‌ها براي اينكه ما بدانيم چطوري عاقل باشيم گفته‌اند. به سراغ قرآن هم اگر برويم به 49واژه كه از كلمه عقل مشتق شده برمي‌خوريم و احاديث هم كه آدم باايمان را آدم عاقل معرفي كنند و مي‌گويند: عقل چيزي است كه به وسيله آن خداوند رحمان عبادت مي‌شود و بهشت هم به‌دست مي‌آيد.
عاقل‌ها چون قدرت دروني خود را بالا مي‌برند كمتر دچار بي‌انگيزگي، افسردگي، گله‌مندي، عصبانيت‌هاي بدون چهارچوب و... مي‌شوند.بسياري از اين آدم‌ها، آدم‌هاي دينداري هستند؛ چون وقتي با عقل خودشان سراغ كتاب آسماني قرآن يا سيره اهل‌بيت مي‌روند، پخته‌ترين حرف‌ها، قضاوت‌ها، برخورد‌ها و ريزه‌كاري‌هاي زندگي را پيدا مي‌كنند.

وقتي عقل مي‌ميرد
دين اسلام كه دين زندگي عاقلانه است چندين عامل را موجب مرگ عقل معرفي مي‌كند.
*اگر تقليد كوركورانه داشته باشيم؛ لباسي را بپوشيم چون همه مي‌پوشند، راهي را برويم كه ديگران رفته‌اند، به موسيقي‌هايي گوش كنيم كه همه به‌دنبال آن هستند و رفتار و اخلاق و دين‌مان براساس تقليد كوركورانه از ديگران باشد، نعمت فهم و عقل كم‌كم از ما گرفته مي‌شود.
*اگرمعيار شناخت رفتار درست و اشتباه را به جاي فكر كردن، تحليل كردن و...‌ براساس شخصيت‌ها قرار‌دهيم، به مشكل مي‌خوريم. وقتي فلان آدم به ظاهر ديندار بشود دليل دينداري ما، ممكن است ديدن خطايي از او موجب دوري از دين مان شود درحالي‌كه بايد دين را با دين شناخت.
*اگر آداب و رسوم جامعه تعيين‌كننده مسيرزندگي‌مان شود كم‌كم قدرت تعقل ما را مي‌گيرد؛ دختري كه به فلان نوع عروسي گرفتن اصرار دارد چون مد شده و همه در فاميل به اين مدل توجه مي‌كنند؛ خانواده‌هايي كه مهريه‌هاي آنچناني براي دختران خود درنظر مي‌گيرند چون فكر مي‌كنند ‌شأن آنها از فلان خانواده بالاتر است و كسي كه با هزار قرض مي‌خواهد تمام مراسم‌هاي ختم‌ چون تشييع جنازه، سوم، هفت، چهلم و... را با تشريفات برگزار كند چون رسم شهرشان اين است و...‌ به عقلش فرصت رشد نمي‌دهد.
*لجبازي كردن در برابر حرف حق و درست، ريشه عاقل بودن را خشك مي‌كند. عروسي كه حرف مادرشوهر را قبول نمي‌كند چون صرفا اين حرف را مادرشوهر گفته است، دامادي كه حاضر نيست در برابر خواسته درست خانواده عروس كوتاه بيايد چون برايش كسر شأن به‌حساب مي‌آيد و... نمونه‌هاي كوچك رفتارهاي دور از تعقل است.

کد خبر 287336

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha