سه‌شنبه ۶ شهریور ۱۳۸۶ - ۰۴:۴۵
۰ نفر

سجاد نوروزی: شیعه را با مهدی(عج) نسبتی است که دربردارنده هویت تام آن است.

«موعودگرایی» و انتظار نه فقط بخشی از مبانی عقیدتی و هویتی شیعه، بلکه تمامیت آن است و در پیوندی وثیق با دیگر اجزای آن، به آنان شکل و نما می‌دهد. «انتظار» روحی جمعی را پدید می‌آورد که در صور بیرونی آن، شیعه بودن، ذات خویش را عیان می‌کند.

شیعه اگر منتظر نباشد و در تمنای گسترش «عدل» روزگار نگذراند و جهاد برای بسترسازی «فرج» را فراموش کند، دیگر شایسته متصف شدن به نام شیعه نیست. این‌چنین است، نام مهدی (عج)، خود انگیزاننده حس شیعه بودن است و انتظار فرج او «جهاد».

اما فلسفه این غیبت چیست؟ به تصریح اولیاءالله و بزرگان اسلام، غیبت مهدی(عج)، خودآزمونی بس فراخ برای آزمودن آنانی است که شهادتین بر لب دارند و خود را مسلمان می‌دانند.

 این آزمون از آن جهت است که مشخص گردد؛ آیا این شهادتین فقط لفاظی زبانی است یا مبنای عقیدتی برای زندگی و عمل و در شرایطی که جامعه اسلامی از حیث ظاهر از حضور «رهبری قدسی» تهی شده است، آیا امر قدسی نیز فراموش می‌شود؟

 این آزمون سترگ عقیدتی، دلالت بر این امر دارد که اگر در دوران پیامبر(ص) و ائمه که همواره «توحید» به مثابه یک «کل» تنظیم‌کننده همه روابط اجتماعی است، در هنگام «غیبت»، مسلمانان با در اختیار داشتن وجوه متونی دیانت و سیره و سنت ائمه(ع) و پیامبر(ص)، چگونه عمل خواهند کرد.

در واقع «توحید» و «مهدویت» از این حیث رابطه صدر و ذیل دارند. مهدویت ذیل تبعات عملی و اعتقادی به توحید موضوعیت می‌یابد. در دوران غیبت انسان موحد و معتقد به توحید، «منتظر» است. این امر مهم را البته می‌توان یکی از دلایل باطنی و ماورایی و تقدیری غیبت به‌شمار آورد که مداقه تام در آن محتاج کسب قرب الهی است و خامه ناتوان جوینده و طالب حق، از شرح تمامیت آن قاصر است و کارنامه آکنده از  معصیت مانع فهم آن می‌شود.

«غیبت» غربالی است که نیکان و پارسایان را از دین به دنیافروشان و طالبان زر و زور و تزویر متمایز می‌کند، «موحد منتظر» چنان عاشقی که وصال معشوق را می‌طلبد، به ادراکی استعلایی می‌رسد و به انکشاف «حقیقت» نائل می‌شود. این «باطن‌گرایی الهی» نه‌فقط عرفانی شخصی که جهادی اجتماعی را سامان می‌دهد و سمبل آن طلب ظهور، استغنای ذهنی و پویایی عملی را به همراه می‌آورد.

اما آنکه در پوسته لفظ و ظاهر درجا می‌زند و باطن‌گرایی منفک از عمل اجتماعی را سامان می‌دهد، نقش نازیبایی از انتظار را رقم می‌زند و اسیر درخواب و خیالی وهم‌آلود از «حقیقت توحید و ذات اسلام» به دور می‌افتد.اما فارغ از این دلالت‌های معنایی و عملی در باب آزمون الهی دوران انتظار، دوران غیبت به‌گونه‌ای شگرف قابلیت آن را دارد که «امت واحده» را در شکل عینی و تمامیت معنایی خود محقق کند.

اگر به ذات معنایی و جوهر ناب انتظار عمل شود و ابناء بشر از این آزمون الهی سرفراز و سربلند برون آیند، روح جمعی و امت واحده اسلامی عیان می‌شود. تکالیف دوران انتظار و طلب برپا داشتن عدل و عدالت در متن زیست اجتماعی «نهضتی مداوم» را شکل می‌دهد که مصداق این کلام الهی است:

«کان‌الناس امه واحد مبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین‌الناس فیما اختلفوا فیه» (بقره / 213)بسط این امت واحد، زمینه‌ساز فرج است، هرچند که در احادیث و روایات، تعداد یاران خاص حضرت 313نفر ذکر شده است، لیکن شوق به ظهور از میان شیعیان و مسلمانان، وجه عامی را دارد، و همه می‌کوشند در زمره «خواص» و یاران مهدی (عج) قرار گیرند اما در کنار این وجه عام و امت واحده ظلم و جور نیز به نهایت خواهد رسید.

این دو گانه عدل/ظلم است که  باعث «ظهور» می‌شود و «موعود جان» معین عدالت طلبان می‌گردد. چه آن که خودش فرمود؛ «هیچ ظهوری رخ نخواهد داد، مگر به اذن الهی و اذن خداوند زمانی است که دل از عاطفه تهی شده و زمین سرشار از ظلم و جور شود...» پس باید در عین جهاد و تحمل مرارت‌ها و مصائب در انتظار گشایش و ظهور بود و سر به آستان معرفت ناب اسلامی گذارد تا این دوران ظلمت به سر رود و عدل بر ظلم تفوق یابد.

کد خبر 29998

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز