دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۶ - ۰۹:۴۷
۰ نفر

پریسا افتخار : سال 1994 به دلیل برخی نواقص و مشکلات سیستم‌های پیشین، سازمان بهداشت جهانی آخرین طبقه‌بندی این سازمان مشهور به ICF Internatonal Classification of Function را جایگزین طبقه‌بندی گذشته، Handicapt IDH Impairment Disability کرد.

ICF یک زبان بین‌المللی مشترک، خطی و چند بعد است جهت تعریف عملکرد، ناتوانی و سلامت که در آن سبب‌شناسی بیماری و درمان معیار و هدف قرار نمی‌گیرد، بلکه کارکرد بدن،‌ فعالیت و مشارکت فرد و عواملی محیطی متغیرهای آن هستند.

ICF بر مبنای مدل پزشکی اجتماعی طراحی شده که خود ترکیبی از مدل پزشکی و اجتماعی است. در مدل پزشکی معلولیت یک نقص محسوب می‌شود و تنها راه مقابله، درمان است. در مدل اجتماعی، معلولیت یک تفاوت است و جزو طبیعت فرد محسوب می‌شود و برای حفظ تعادل و برابرسازی فرصت‌ها، جامعه مسئول است نه فرد. در این رویکرد راه‌حل، مناسب‌سازی محیط پیرامون فرد است.

 در طبقه‌بندی ICF مرز بین توانمندی یا ناتوانی افراد و ملاک آن تنها وضعیت جسمانی نیست، بلکه میزان مشارکت فرد در فعالیت‌های اجتماعی، شاخصه‌های تعیین‌کننده است.

 ICF را می‌توان به عنوان ابزاری در‌ آمار، تحقیقات، موارد کلینیک، سیاستگذاری اجتماعی و آموزش به کار برد. در طبقه‌بندی این سیستم،‌برای هر فرد براساس الف) عملکرد و ساختار بدن ب) میزان مشارکت و فعالیت ج) عوامل محیطی (اعم از موانع و تسهیل‌کننده‌ها) کدی در نظر گرفته می‌شود.

 با این شرایط سیستم جهان شمولی خواهیم داشت که جایگزین طبقه‌بندی پیشین (که تنها معلولین را به عنوان اقلیتی از جامعه در برمی‌گرفت) خواهد شد. با این تعریف هر فردی ممکن است دارای ناتوانی‌هایی باشد که عوامل بیرونی مختلفی از جمله کیفیت تولیدات و تکنولوژی موجود در جامعه، سیاستگذاری‌ها و خدمات اجتماعی، نگرش‌های فرهنگی، طبیعت و محیط پیرامون و در نهایت میزان حمایت و روابط افراد با یکدیگر در آن دخیلند.

 از سال 1994 تا سال 2001، یعنی به مدت 7 سال، در سازمان بهداشت جهانی بر روی ICF مطالعه شده است.61 کشور نیز تاکنون این سیستم را مورد مطالعه و بررسی قرار داده‌اند و اساس‌نامه آن نیز به 27 زبان گوناگون ترجمه شده است. همچنین 38 کنفرانس ملی و 7 کنفرانس بین‌المللی در این مورد برپا شده و 3 هزار و 500 نمونه آماری در همین رابطه موجود است.

 مدل‌های نا توانی از آغاز تا امروز

 1 - الگوی اخلاقی:‌ الگویی قدیمی که در آن معلولیت مترادف با گناه و شرم بوده و با شخص معلول به عنوان فردی منحوس و طردشده از جامعه برخورد می‌شده است.

 2 - الگوی پزشکی: در این الگو معلولیت نوعی بیماری است که باید درمان شود و جامعه هیچ مسئولیتی در فراهم‌کردن شرایط برای حضور فرد در جامعه ندارد و فرد می‌بایست در انتظار بماند تا سلامتی خود را باز یابد.

 3 - الگوی اجتماعی: این الگو به ما می‌گوید افراد جامعه و سازمان‌های موجود، مسئول عدم حضور فرد دارای معلولیت در اجتماع می‌باشند و باید شرایط لازم برای دسترسی، مشارکت و همراه‌سازی این افراد در اجتماع را فراهم آورد.

 4 - الگوی توانبخشی: این الگو بعد از جنگ جهانی دوم مطرح شد و شباهت زیادی به مدل پزشکی دارد که در آن تمرکز بر درمان، مشاوره و تمرین‌های ورزشی توسط متخصص توانبخشی است.

 5 - الگوی ناتوانی: از منظر این الگوی ناتوانی یک وجه طبیعی زندگی محسوب می‌شود و نه یک نقص.

 6 - الگوی پزشکی اجتماعی: همان طور که از نام این الگو مشخص است، ترکیبی از دو مدل اجتماعی و پزشکی می‌باشد که در آن به بعد فیزیکی فرد توجه نمی‌شود، بلکه بر عملکرد و توانایی وی در حل مشکلات و نحوه رویارویی با شرایط دشوار استوار است.

کد خبر 31667

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز