دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۶
۰ نفر

همشهری دو - شیدا اعتماد: در این شهر، جرثقیل‌ها با قلاب‌های سنگین فلزی، سهم اندکی که از آسمان برایمان مانده را کمتر و کمتر می‌کنند.

عمارت مسعودیه

 اما هنوز و همين‌جا، ساختماني هست كه سنت‌هايي فراموش شده را به يادمان بياورد؛ عمارتي كه ما را به ماندن تشويق كند و به روز، رخوت خوشايند گمشده‌اي ببخشد. در عظمت حياط بزرگ و حوض‌هاي مدور و سردر آجري عظيم، صداهاي شهر شلوغ گم مي‌شود. زمان ديرتر مي‌گذرد. ساعت‌ها كش مي‌آيند و زندگي پشت ديوارها كه با صداي بوق بلند ماشين‌ها مدام به اين خلوت خوشايند نفوذ مي‌كند، به‌نظر غيرواقعي مي‌رسد.

زير طاق‌هاي بلند ايوان، با نوري كه از شيشه‌هاي رنگي در اتاق‌هاي پنج‌دري مي‌افتد هاله‌اي از رويا، روي روز را مي‌پوشاند. گذر زمان كند مي‌شود. جادويي كه در فضا پنهان است با تصويري متقارن در حوض گرد و بزرگ تكرار مي‌شود؛ تكراري كه در آن نه چيزي كمرنگ مي‌شود و نه رازش را از دست مي‌دهد.

آن وقت باور مي‌كنيم كه در همين شهر بزرگ، جايي هست كه از خواب‌ها جا مانده است. مانده تا فراموش نكنيم كه گاهي بايد نشست و به اين تصويرها اجازه داد كه در ما ته‌نشين شوند؛ به تصوير بخاري كه از روي فنجان چاي بلند مي‌شود يا به چرخش دوار يك ماهي قرمز كه از عيد پارسال در حوض جا مانده يا به برگي كه با رقصي كوتاه روي آب فرود مي‌آيد و در تصوير خودش فرو مي‌رود.

کد خبر 325182

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha