سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۱:۰۰
۰ نفر

در آخرین روزهای خرداد ۸۴پیکان سفیدم را پر از پوسترهایی یکی از کاندیداها کرده بودم.پاتوق هر شب ما کارناوال‌های تبلیغاتی خیابان ولی‌عصر بود.در ترافیک قفل شده مقابل پارک ساعی برای نخستین بار «سردار مرتضی طلایی» را دیدم. از ماشینش پیاده شده بود و روی جدول‌های وسط خیابان راه می‌رفت.

security camera

جالب‌ترين كاري كه در آن ساعت‌هاي پرهيجان و البته پرالتهاب مي‌كرد اين بود كه لبخند مي‌زد.كلتي به كمر نداشت و آن خنده را انگار روي صورتش نقاشي كرده بودند.از كنار ماشين من كه رد شد، گفتم: «سردار بفرمائيد» و يك شكلات تعارفش كردم.اين براي نخستين و البته آخرين باري بود كه در زندگي‌ام به يك فرمانده پليس تهران شكلات مي‌دادم.تشكر كرد و شكلات را خورد. ديدار بعدي ما پس از 10سال اتفاق افتاد؛ در اسفند همين امسال (94) و اين بار در ستاد شوراياري‌هاي شهر تهران، با موهايي سفيد‌تر و البته لبخندي كه همچنان سر جايش بود و جمع شده روي گونه‌هايش.خيلي چيزها مي‌توانند يك خبرنگار را خوشحال كنند اما حتما يكي از آنها احساس رضايت درباره سوژه اي است كه براي گفت‌وگو انتخاب مي‌كند.

براي اين سراغ سردار طلايي رفتيم كه هم تجربه زياد و موفقي در پليس داشت و هم در شوراي شهر حقوق مردم را پيگيري مي‌كند. وقتي گفت‌وگو تمام شد از همه تلاشي كه براي وقت گرفتن از او كرده بودم راضي بودم.شايد روزي بتوانم موافقتش براي انتشار همه حرف‌هايي را كه زد بگيرم. آن گفت‌وگو حتما از آنچه اينجا مي‌خوانيد جذاب‌تر خواهد بود.با اين همه در موضوعي مثل «تجهيز كلانتري‌ها به دوربين» اين گفت‌وگو هم حرف‌هاي مهمي دارد.

  • مي خواهيم بدانيم سابقه نصب دوربين در كلانتري‌ها به چه زماني برمي‌گردد. اولين خبري كه در آرشيو رسانه‌ها در اين‌ زمينه موجود است مربوط به آبان‌ماه‌89 مي‌شود .

خب، اين يعني رسانه‌ها آرشيو كاملي ندارند. بگذاريد سابقه كوتاهي از اين موضوع برايتان بگويم. موضوع اشراف داشتن، شفافيت و نظارت پليس بر بخش‌هاي مختلفي كه به مردم خدمات ارائه مي‌دهند هميشه براي فرماندهان نيروي انتظامي مهم بوده است. اين اهميت در سطوح مختلف از فرماندهي كل تا فرماندهان شهر‌ها و كلانتري‌ها هم وجود داشته است. فرماندهان هميشه دنبال سازوكار اعمال نظارت بوده‌اند تا صحت سرعت و دقت عمل را كنترل كرده و افزايش دهند. اين مسئله در نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران از دوره امير لطفيان به ‌صورت جدي‌تر مورد توجه قرار گرفت. در زمان ايشان براي نخستين بار پليس ۱۱۰ مطرح شد.

  • اسم 110هم از همان زمان انتخاب شد؟

بله، اين اسم هم مربوط به همان زمان مي‌شود و در آن دوره زيرساخت‌هاي اين موضوع پايه‌گذاري شد. در زمان ايشان گام‌هاي اساسي براي اين موضوع برداشته شد و تقريبا ۹۰ درصد كار پيش رفت. البته اين كار براساس امكانات و تجهيزات فني آن زمان دنبال مي‌شد. براي نمونه خاطرم هست كه روي سقف ماشين‌هاي پليس شماره‌گذاري شد تا مخصوصا در ايام پركار مانند سفرهاي نوروزي از طريق بالگرد بتوانيم بر تردد و انجام خدمات توسط مأموران نظارت كنيم. منظورم اين است كه اين دغدغه از گذشته وجود داشته و با پيشرفت تكنولوژي شكل‌هاي جديد تري پيدا كرد. بعد از حضور آقاي قاليباف در نيروي انتظامي اين موضوع در قالب يك طرح جامع دنبال شد و پليس ۱۱۰ تحقق پيدا كرد.

  • چه زماني نصب دوربين در كلانتري‌ها مطرح شد؟

گام دوم كنترل واحد‌هاي گشت بود كه با نصب سيستم مكان‌ياب (جي‌پي‌اس) روي خودرو‌هاي پليس برداشته شد. بدين ترتيب رصد آنلاين واحد‌هاي گشت هم فراهم شد.يكي از نكاتي كه از همان دوره و در ادامه طرح تحول پليس دنبال شد تجهيز به سيستم تصويري در كلانتري‌ها و بازداشتگاه‌ها بود كه دو هدف را دنبال مي‌كرد. يكي امكان نظارت و اشراف رئيس‌كلانتري بر حوزه خودش از ورود به كلانتري تا بازداشتگاه و بخش‌هاي مختلف. ديگري هم امكان نظارت فرماندهان در رده‌هاي بالاتر از فرماندهي شهر و استان تا فرمانده كل بر كلانتري‌ها. اين كار در همان سال ۸۲ شروع شد و تعدادي از كلانتري‌ها به اين سيستم مجهز شدند. مي‌خواهم بگويم نصب دوربين در كلانتري‌ها يك هدف و آرزوي قديمي و يك نياز اساسي است تا هم كنترل بر عملكردها باشد و هم ريزترين موضوعات مورد رصد لحظه‌اي فرماندهان قرار گيرد. همان موقع البته طرح ديگري هم كليد خورد كه براساس آن قرار بود با حذف ديوار در هر كلانتري‌ها فضا تغيير كند. يعني وقتي يك شهروند به كلانتري مراجعه مي‌كند به جاي يك فضاي بسته و محدود در محيطي قرار بگيرد كه تنها با پارتيشن از هم جدا شده‌اند و بتواند راحت‌تر كارش را دنبال كند.

  • يك جور خانه‌تكاني اساسي در پليس.

بله، اين‌طور هم مي‌توان تعبير كرد. اما اين تحول يك تحول بنيادين بود كه همه بخش‌هاي ناجا را در بر مي‌گرفت. مثلا در همان دوره استقرار مددكاران و مشاوران در كلانتري‌ها آغاز شد.يا اينكه براي نخستين بار اين امكان فراهم شد كه شهروندان بتوانند با وكيل‌شان در كلانتري‌ها حاضر شوند درحالي‌كه پيش از اين چنين امكاني وجود نداشت. در مجموع قرار بر اين بود كه پليس ايران به يك پليس مردمي‌تر تبديل و با كمك ابزارهاي جديد از حقوق شهروندان حمايت شود. هدف اين بود كه پليس تهديد محور به يك پليس اجتماعي تغيير كرده و تصوير مردم از نيروي انتظامي تغيير كند.تفاوت پليس تهديدمحور و پليس اجتماعي هم در اين است كه اولي به مراجعه‌كننده به كلانتري به چشم يك متهم يا مجرم نگاه مي‌كند اما پليس اجتماعي خود را موظف به پاسخگويي به شهروندان مي‌داند و حق مطالبه‌گري آنها را به رسميت مي‌شناسد. به هر حال در گام‌هاي اول اين طرح امكان نظارت تصويري در تعدادي از كلانتري‌هاي پايتخت كليد خورد.

  • بعد‌ها موضوع چطور و تا چه اندازه دنبال شد؟

به هر حال اين تكليف از پيش براي مجموعه پليس نوشته شده بود و چون در برنامه‌هاي جامع نيروي انتظامي قرارداشت در دوره بعد از آقاي قاليباف و زمان آقاي احمدي مقدم هم دنبال شد و الان هم با حضور آقاي اشتري باز هم در دستور كار است. اخيرا هم گفت‌وگويي از سردار اشتري ديدم كه اظهارنظر كرده‌اند كه همه كلانتري‌ها به سيستم مانيتورينگ مجهز خواهند شد.

  • واقعا به‌نظر شما اين موضوع نصب دوربين در كلانتري‌ها آنقدر اهميت دارد كه از سوي رسانه‌ها و مردم به‌عنوان يك مطالبه‌دنبال شود؟

حتي خود پليس هم بايد دنبال اين موضوع باشد. به‌نظر بنده هر چه اين اقدامات مانند نصب دوربين در كلانتري‌ها سريع‌تر و جامع‌تر انجام شود حتي قبل از آنكه به نفع مردم باشد به نفع مجموعه پليس خواهد بود.يكي از مزاياي اين كار اين است كه مردم مي‌توانند حقوقشان را دنبال كنند اما مزيت مهم‌تر اين است كه با امكان فراهم شدن نظارت بر همه بخش‌ها بازدارندگي در سيستم تقويت مي‌شود.اين موضوع در همه دنيا تجربه شده است و تقريبا همه شهرهاي كشورهاي پيشرفته تحت نظارت و مانيتورينگ كامل پليس قرار دارد.

در همان سال‌هاي حضورم در ناجا سفري به ايتاليا داشتم.در يك رستوران چندين دوربين نصب بود كه هم مالك رستوران نيروهاي خودش را كنترل مي‌كرد و هم اين دوربين‌ها با سامانه پليس متصل بود.نتيجه چنين فضايي اين است كه شما در شهر هرگز تعداد زيادي پليس نمي‌بينيد بلكه پليس در مقر خودش مستقر است و هنگام ضرورت و مأموريت بلافاصله به صحنه مي‌آيد و با اقتدار انجام وظيفه مي‌كند. بر عكس وقتي چنين امكاناتي وجود نداشته باشد شما مجبوريد پليس را هميشه و در نقاط مختلف شهر مستقر كنيد كه اين موضوع از نظر رواني هم نتايج خوبي ندارد.

  • براي تحقق هدف مانيتورينگ كامل شهر، مهم‌ترين مانع از نظر شما چيست ؟

موضوع مهم نوع نگاه مردم و البته به پليس به اين كار است. در حقيقت اين كار نياز به نوعي فرهنگسازي‌ دارد.يعني هر دو سوي ماجرا نصب دوربين را نوعي تهديد براي خودشان ندانند. گاهي در برابر اين كارها نوعي از مقاومت وجود دارد. براي نمونه خاطرم هست كه در سال‌هاي نخست نصب دوربين‌هاي كنترل سرعت در جاده‌ها برخي مردم آنها را مي‌شكستند و خرابشان مي‌كردند.اما الان مردم اين را درك كرده‌اند كه وجود اين دوربين‌ها به نفع خودشان است و امنيت را براي آنها به ارمغان مي‌آورد.

  • خب آيا نمي‌شود گفت در موضوع نصب دوربين در كلانتري نوعي از همين مقاومت از سوي پليس وجود دارد؟

بله، چنين مقاومتي دو سويه است و از گذشته در پليس هم وجود داشت و ممكن است الان هم در بخش‌هايي وجود داشته باشد.دليلش هم اين است كه پذيرش اين موضوع توسط جامعه، چه مردم و چه پليس صورت نگرفته. بايد اين اعتماد‌سازي‌ انجام شود كه اين دوربين‌ها براي تجسس در احوالات شخصي هيچ‌فردي نيست؛نه شهروندان و نه پليس.خاطرم هست همان زماني كه جي‌پي‌‌‌اس‌ها را روي خودرو‌هاي پليس نصب كرديم بعد از مدتي متوجه شديم سيستم برخي از اين ماشين‌ها كار نمي‌كند.موضوع را كه پيگيري كرديم متوجه شديم مأمور ما با سوزن جي‌پي اس را از كار مي‌اندازد تا رصد نشود. الان هم ممكن است مأمور كلانتري فكر كند نصب دوربين براي مچ‌گيري است درحالي‌كه نصب دوربين‌ها ضريب امنيت دروني پليس را بالا مي‌برد و حقوق شهروندان را هم تأمين مي‌كند.پليس بايد در نقطه‌اي قرار بگيرد كه كمترين حضور فيزيكي و بيشترين كارايي را داشته باشد و اين ممكن نيست به جز تحقق كامل مانيتورينگ همه شهر.

  • اگر قرار باشد درباره نصب دوربين در كلانتري‌ها به مسئولان فعلي ناجا مشاوره‌اي بدهيد چه مي‌گوييد؟

آنچه من و ديگر فرماندهان پليس آموخته‌ايم به قيمت سنگيني به‌دست آمده و هزينه زيادي براي آن شده است. اين تجربيات بايد در خدمت پليس قرار بگيرد و به نفع سيستم استفاده شود.خاطرات زيادي دارم از اينكه اگر سيستم نظارتي كامل بود و مانيتورينگ دقيق وجود داشت بسياري از اتفاقات تلخ نمي‌افتاد. مي‌دانم كه مجموعه پليس با محدوديت بودجه مواجه است و همين الان نيروهاي پليس با وجود شغل طاقت فرسا، كمترين حقوق‌ها را دارند و به اندازه كافي تأمين نمي‌شوند. به همين نسبت تهيه تجهيزات مدرن هم با محدوديت‌هايي مواجه است اما اگر تحقق هدف مانيتورينگ كامل در اولويت قرار بگيرد مي‌توان به نتيجه‌گيري اميدوار بود.با شناختي كه از فرمانده محترم ناجا، سردار اشتري دارم مي‌دانم كه ايشان به افزايش سطح نظارت فرماندهي اعتقاد دارد و براي تحقق آن تلاش مي‌كند.به‌نظرم بهتر است كلانشهر‌ها و بعد از آن خطوط مرزي در اولويت تجهيز قرار بگيرند.

کد خبر 328621

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha