دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۱
۰ نفر

همشهری دو - علی سیف‌اللهی: اگر از یکی که ما، من و همسرم را، کم هم نمی‌شناسد، بپرسید رابطه‌ این دو تا چه شکلی است، احتمالا چیزهایی خواهد گفت شبیه اینکه: «اصلا معلوم نیست کجا هستند. از همه فرار می‌کنند. بعید است رابطه‌ خیلی گرمی هم با هم داشته باشند، تهش یک رابطه‌ معمولی».

خانواده

 آنهايي هم كه اين حرف‌ها را به رويمان نمي‌آورند، تقريبا به چنين چيزهايي فكر مي‌كنند. از كجا مي‌فهمم؟ از سؤال‌هايشان. مثلا مي‌پرسند: «شما دو تا رابطه‌تون خوبه»؟ من هم سرضرب جواب مي‌دهم «خيلي». چرا؟ چون چك‌ليستي داريم كه ناگفته و ناخودآگاه هرچند‌وقت يك‌بار كنار آيتم‌هايش تيك مي‌زنيم. راستش را بخواهيد كنار همه نشانه‌هاي تفاهم و گرمي رابطه‌مان تيك ندارد و شبيه ليلي و مجنون افسانه‌ها نيستيم اما اكثر نشانه‌هايي كه در رابطه ما وجود دارد، حكم به رفيق‌بودن ما مي‌دهند؛ به يك رابطه با دوام و گرم؛ مثلا ما چيزهايي درباره‌ هم مي‌دانيم كه هيچ‌كس نمي‌داند؛ از داستان‌هاي خجالت‌آور شخصي تا عادت‌هاي دوست‌داشتني و روي اعصاب همديگر. ما رازهايمان را به هم مي‌گوييم چون اين كار حتما يك سرمايه‌گذاري پرسود است. ما فكر مي‌كنيم رابطه خوبي داريم چون با هم دعوا مي‌كنيم! بله، دعوا نشانه تفاهم است چون فكر مي‌كنيم با دعواها رابطه‌مان را تعمير مي‌كنيم و قرار نيست اختلاف‌نظرهايمان، احساسات‌مان درباره همديگر را عوض كنند.

ما همديگر را در آينده و در كنار هم تصور مي‌كنيم و اين يعني رابطه‌مان تا سال‌ها كش خواهد آمد. تصور مي‌كنيم كه در يكي از كوچه‌هاي فرعي بلوار كشاورز يا نزديك پل كريمخان خانه‌اي خواهيم خريد و به سفرهاي هيجان‌انگيز خواهيم رفت. ما يك تيك ديگر را هم وقتي مي‌زنيم كه در كنار هم احساسات‌ واقعي‌مان را بروز مي‌دهيم. فرقي نمي‌كند كه يك خوشحالي ساده از باران‌آمدن باشد يا تنفر از ديدن يك آدم روي اعصاب! وقتي با هم هستيم راحت گريه مي‌كنيم، جيغ مي‌كشيم، مي‌پريم هوا، قاه‌قاه مي‌خنديم و همه‌‌چيز طبيعي است؛ بي‌‌ملاحظه و صريح. نمي‌ترسيم كه او درباره من چه فكري مي‌كند. ما به خانواده همديگر هم احترام مي‌گذاريم و اين يعني يك تيك ديگر. ما به دوستان همديگر پُز مي‌دهيم و حالا اين دوستان شخصي شده‌اند دوستان خانوادگي و چه چيزي از اين بهتر. وقتي آن رفقا نيستند هم از خوبي‌هايشان مي‌گوييم و از داشتن آنها لذت مي‌بريم.

راستش را بخواهيد ما روانشناس نيستيم اما ناخودآگاه مي‌فهميم كه رابطه‌مان كي دارد كهنه و زنگ‌زده مي‌شود و سريع پيشگيري مي‌كنيم. چطوري؟ با يك كار ساده. كاري كه به طرف مقابل احساس مهم‌بودن بدهيم. مثل همين آخري‌ها كه همسرم بي‌هماهنگي يك پاپوش بافتني براي قدم‌زدن روي سراميك‌هاي يخ‌زده خانه برايم خريد. ما همديگر را رو به جلو هل مي‌دهيم و اين احتمالا يكي ديگر از آن تيك‌هاست. همديگر را براي انجام يك پروژه شخصي، براي تماشاي فيلم و خواندن كتاب تا آشپزي و تجربه‌كردن كارهاي ديگري جز شغل‌هايمان تشويق مي‌كنيم و حرف‌هاي هيچ‌كس مثل اين پشتيباني خودمان از همديگر به ما انرژي نمي‌دهد. پس خانم‌ها و آقايان اطراف ما! باور كنيد پشت اين صورت‌هاي سنگي ما، آتش‌فشان فعالي برقرار است!

کد خبر 361161

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha