مژگان مهرابی: منطقه `پانزده سال گذشته که بیشتر اوراقچی‌های میدان شوش به خارج شهر نقل مکان کردند، تصور اهالی این بود که محله‌شان سروسامانی می‌گیرد و دیگر خبری از دردسرهای صنف اوراقچی نخواهد بود.

محله

آنها دلخوش از تغییر و تحول شهری، رؤیای محله‌ای سرسبز و آرام را در سرمی‌پروراندند که متأسفانه اوضاع آن‌طور که انتظارش را داشتند پیش نرفت و مشکلات دیگری دامنگیر محله‌شان شد. کاسبان جامانده از قافله اوراقچی‌ها برای کسب درآمد، همچنان حرفه پیشین خود را ادامه دادند اما در شکل و قالب دیگر. آنها اگر پیش‌تر سرشان به فروش لوازم اسقاطی خودروها گرم بود، با موقعیت پیش آمده در محله، در کنار انبار کردن و نوسازی وسایل اوراقی، مشغول رنگ‌کاری اتاق ماشین، سپر و دیگر تزیینات خودرو شدند. این کار به غیر از آلودگی بصری و زیست‌محیطی، حضور کارتن‌خواب‌ها را پررنگ کرده و همین مسئله صدای اعتراض اهالی را در آورده است. به ادعای «محمود شریف‌پور» و «احمد مهربانی» معتمدان محله شوش، اوراقچی‌های باقی مانده کار را تا جایی پیش برده‌اند که برای کسب و کارشان خانه‌های کلنگی را تبدیل به کارگاه رنگ‌کاری کرده‌اند. آنها با پرداخت اجاره‌بهای بیشتر رضایت مالک را به دست آورده و به راحتی در خانه، وسایل اوراقی را نقاشی می‌کنند. همراه با معتمدان، گشتی در محله زدیم.  

  • اوراقچی‌هایی که از محله دل نکنده‌اند

خیابان شوش هیچ‌وقت خلوت نیست. همیشه پر رفت‌وآمد است و پرهیاهو. شلوغی‌اش بیشتر به دلیل وجود مغازه‌های خدمات خودرویی است که در این محله قرار دارند. تعدادشان زیاد است و به گونه‌ای لابه‌لای بافت محله جا خوش کرده‌اند که نمای خانه‌ها کمتر به نظر می‌آید. هر روز جمعیت زیادی برای تعمیر یا تعویض قطعات خودروگذرشان به اینجا می‌افتد و همین دلیل دیگری برای شلوغ بودن محله است. در خیابان شوش و فرعی‌های آن بیشتر از صنف نانوایی و بقالی، مغازه اوراقچی و تعمیرات خودرو دیده می‌شود. به گونه‌ای که هرچه عرض خیابان کمتر باشد، صنف خدمات خودرو بیشتر است. در طرحی که چند سال پیش تصویب شد، قرار بود محله شوش از صنف اوراقچی تخلیه شود و جای تعجب است به رغم اجرایی این طرح چرا هنوز ‌درصد قابل توجهی از مغازه‌های اوراقچی همچنان به کار خود ادامه می‌دهند. «هاشم زرین‌جامه» از قدیمی‌های خیابان کوه‌گچی می‌گوید: «اوراقچی‌ها چند برابر چیزی که شما می‌بینید در گاراژها مستقر بودند. وقتی طرح تخلیه محله از اوراقچی‌ها اجرایی شد مردم خیلی خوشحال شدند. معتادان اجناس سرقتی را به مالخرها می‌فروختند و همین، ناامنی در محله ایجاد کرده بود. همان ابتدای امر گاراژ سامانی، کدخدا اسماعیل و عظیم بسته شد و کاسبانش به جاده خاوران رفتند اما بعضی از اوراقچی‌ها از اینجا نرفتند. ماندند و به کارشان ادامه دادند. آنها قطعات کهنه را رنگ کرده و به اسم نو با قیمت کمتری می‌فروشند.» زرین‌جامه دل پری دارد و به قول خودش اگر بخواهد بگوید کتابی می‌شود نوشت. او درست می‌گوید. گله به گله مغازه اوراقی وجود دارد که البته بیشترشان در قالب رنگ‌کاری فعالیت می‌کنند. 

  • کوچه‌هایی به رنگ خاکستری

خیابان جهانیان هم دست‌کمی از خیابان کوه‌گچی ندارد. به سختی می‌شود در آن‌ تردد کرد. جلو هر مغازه تعدادی سپر رنگ شده دیده می‌شود و کاسبانی که رنگ‌کاری می‌کنند. «خسرو کاویانی» یکی از همین کاسبان وقتی درباره سدمعبر و اینکه چرا در محله این کار را می‌کند از او می‌پرسیم با نگاه طلبکارانه می‌گوید: «پس از کجا درآمدزایی کنیم؟ ما هم مثل قصابی و میوه‌فروشی کار می‌کنیم.» احمد مهربانی معتمد محله در ادامه صحبت‌های او اشاره می‌کند: «کاسبانی که مغازه ندارند، خانه‌های مسکونی را اجاره کرده و تبدیل به کارگاه کرده‌اند. بد نیست سری به آنجا بزنیم. در این خانه‌ها حتی اتاق ماشین را هم رنگ می‌کنند.» به گفته این معتمد محله در کوچه شاه‌تیموری تا دلتان بخواهد از این خانه‌های اجاره‌ای است. کوچه رنگ خاکستری به خود گرفته و ردی از زندگی در آن دیده نمی‌شود. اغلب خانه‌ها تبدیل به کارگاه رنگ‌کاری شده و از شکل افتاده‌اند. در بین‌شان تک‌وتوک خانه‌ای است که قدیمی‌های محله در آن ساکنند. 

  • خانه یا کارگاه نقاشی؟! 

جلو یکی از خانه‌ها بساط رنگ‌کاری دیده می‌شود. روی دیوار هم نوشته شده است: «رنگ کوره‌ای» کارگر رنگ‌کار با دقت در یک ماشین را سمباده می‌زند تا سطح آن را صاف کند. مغازه در واقع بخشی از حیاط است که پیش‌تر به جای پارکینگ از آن استفاده می‌شده است.  بوی رنگ فضای محله را پر کرده و اگر کسی عادت نداشته باشد دچار سردرد می‌شود. چند پسربچه در حال توپ بازی، توپ‌شان داخل جوی آب می‌افتد. جویی که به غیر از لجن رنگ هم دارد. احمد یکی از آنهاست. به او می‌گویم: «می‌دانی توپی که در جوی آب افتاده آلوده است و ممکن است بیماری پوستی ایجاد کند.» بروبر نگاهم می‌کند انگار حرف عجیبی به او زده‌ام. بی‌آنکه جوابی دهد توپش را برمی‌دارد و سرگرم بازی می‌شود. شریف‌پور می‌گوید: «آدم‌هایی که در اینجا زندگی می‌کنند قشر کم‌درآمد جامعه هستند. در خانه‌های فرسوده‌ای که هر لحظه امکان ریزش دارد زندگی می‌کنند. بچه‌ها از داشتن امکانات تفریحی محرومند. اهالی محله ناگزیر بوی تند رنگ و تینر را باید تحمل کنند.» 
جابر پسرک نوجوانی که در خودرویی را به دوش دارد و از انتهای کوچه می‌آید، اهل خراسان جنوبی است. به قول خودش در یکی از مغازه‌های رنگ‌کاری پادویی می‌کند. می‌گوید: «مغازه‌مان داخل خیابان غمخوار است. سفارش کار آورده‌ام.» در مربوط به تاکسی سمند چپ شده است که قرار است رنگ طوسی به خود بگیرد و برای یک سمند دیگر استفاده شود. مغازه‌دارهای اینجا هوای هم را دارند. برای هم سفارش کار می‌آورند. 

  • عرضه موادمخدر در ازای یک گونی ضایعات

مهربانی می‌گوید: «در کوچه‌پسکوچه‌های محله شوش، اتفاقات تلخ و گزنده زیادی رقم می‌خورد. مشکل اوراقچی‌ها کم نبود که با مشکل دیگری مواجه شدیم. معضلی که گریبان این محله را گرفته و آن تجمع ضایعات و پسماندها در خانه‌های متروکه است. مهربانی خانه‌ای را نشان می‌دهد. بنایی کلنگی که تا خراب شدنش فاصله‌ای ندارد. درست دیوار به دیوار مغازه رنگ‌کاری ماشین قرار گرفته است. خانه، رخ دود گرفته و نازیبایی دارد. در کرم رنگش باز است، مردی گونی به دوش وارد آن می‌شود. گونی پر از ضایعات. یواشکی به خانه نزدیک می‌شوم و نگاهی دزدکی می‌اندازم. داخل حیاط پر از گونی‌های حاوی ضایعات است. جعبه‌های مقوایی. بطری‌های نوشابه و.... . مردی داخل حیاط گونی را از پیرمرد می‌گیرد و با اشاره چشم به او می‌فهماند که بعداً بیاید. از قرار معلوم کار معتادان و دوره‌گردها این است که ضایعات بیاورند و در ازای مزد موادمخدر بگیرند. بوی تعفن مشام را آزار می‌دهد.  آلودگی از در و دیوار این خانه بالا می‌رود. به گفته مهربانی از این خانه‌ها در محله شوش زیاد است. جای بسی تعجب است چرا مسئولان مربوط برای پلمب این خانه‌ها اقدام نمی‌کنند. نیروی انتظامی یا اداره ساماندهی؟ کدام ارگان متولی این امر است. نمونه بارز دیگری از انبارهای ضایعات در کوچه تن‌زاده قرار دارد. اگر گذرتان به آنجا بیفتد معتادان زیادی را می‌بینید که برای فروش دستاوردهای خود به آنجا می‌آیند.

  • کاروانسراهایی که جای خود را به گاراژ اوراقچی ها دادند

 تاریخچه اوراقچی‌ها و آمدنشان به محله شوش به سال‌های پیش برمی‌گردد. دهه ۴۰ شاید. در برهه‌ای که از اینجا قطار دودی رد می‌شده است. آن زمان کاروانسرایی بود و محله به شکل کنونی خانه‌های مسکونی نداشت. بعدها که قطار دودی از رده خارج شد و خانه‌های محله شوش یکی یکی شکل گرفتند. اینجا شکلی به خود گرفت کاروانسراها جای خود را به گاراژهای اوراقچی دادند و این‌گونه شد که محله شوش پاتوق اوراقچی‌های تهران شد. این‌طور که اهالی محله شوش می‌گویند، سال‌ها پیش که طایفه سیاوشانی‌ها و چشمه‌ای‌ها برای زندگی در شوش مستقر شدند از آنجا که کارشان تعمیر وسایل اوراقی خودرو بود کم‌کم محله شوش را به راسته بازار اوراقچی‌ها تبدیل کردند. این بازار تا چند سال پیش بروبیای خاصی داشت. به ویژه دوران جنگ که ایران با تحریم مواجه بود، بیشتر قطعات خودروها از اینجا تهیه می‌شد. به مرور زمان که جمعیت محله شوش رو به فزونی گذاشت و بافت مسکونی وسیع‌تر شد، گاراژهای اوراقچی در میان خانه‌ها به مثابه وصله ناجوری درآمد. همین شد تا مسئولان شهری برای انتقال این صنف مزاحم به خارج از شهر اقدامی جهادی کنند. 

  • سرهنگ «کیانوش عزیزی» رئیس کلانتری ۱۵۹ بی‌سیم

با متخلفان برخورد می‌کنیم

اوراقچی‌های باقی مانده در محله شوش به غیر از دردسرهایی که برای اهالی و مدیران شهری درست کرده‌اند، باعث پیش آمدن مشکلاتی برای نیروی انتظامی هم شده‌اند. سرهنگ «کیانوش عزیزی» این امر را نوعی بی‌نظمی در محله می‌داند. حضور مالخرها و همچنین معتادانی که برای امرار معاش و تهیه موادمخدر دست به سرقت می‌زنند عمده مشکلی است که آسایش را از اهالی محله شوش سلب کرده است. او می‌گوید: «پلمب خانه‌هایی که تبدیل به کارگاه رنگ‌کاری یا جمع‌آوری ضایعات شده‌اند در حیطه وظایف نیروی انتظامی نیست اما برای رفاه اهالی با صاحبان این خانه‌ها برخورد می‌کنیم. در طرحی ضربتی اقدام به جمع‌آوری معتادان و موادفروش‌ها کرده‌ایم که تا اندازه قابل توجهی حضورشان کمرنگ شده است.» او با بیان این موضوع که محله شوش از محله‌های قدیمی و اصیل تهران است و امروز قسمت‌هایی از آن تبدیل به پاتوق کارتن‌خواب‌ها و معتادها شده است، متذکر می‌شود: «وجود گرمخانه در منطقه ما یکی از دلایل حضور معتادان در این محله شده که پیامد آن خرید و فروش لوازم اوراقی خودرو و ضایعات است.»

کد خبر 423386

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha