شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۷ - ۱۶:۴۳
۰ نفر

محمد مصطفی‌نیا: نمی‌دانم چه رازی است که هر سال، اول با روز شهادت تو روبه‌رو شویم و درست یک ماه و یک روز بعد با سال‌روز تولدت؟

نمی‌دانم چرا در تقویم، هم ماه شهادتت یک ماه قبل از ماه تولدت قرار گرفته است و هم روز شهادتت یک روز قبل از روز تولدت؟

در باره تو نوشته‌اند که صورتی گندمگون با چشم‌هایی‌ درشت و ابروهایی سیاه و کمانی و دندان‌هایی درشت و کاملاً سفید داشته‌ای. نوشته‌اند قد و قامت و بدنی میانه و معتدل داشته‌ای ‌و جذاب و با وقار و خوش صحبت بوده‌ای.

این‌قدر می‌دانم که نوجوانی ۱۳ ساله بودی که ناگزیر، همراه پدر، به سفری تبعیدی تن دادی و از مدینه تا شهر نظامی سامرا رفتی. این‌قدر می‌دانم که حکومت وقت، تقریباً در تمام طول عمر کوتاهت تمام حرکات تو را زیر نظر گرفته بود و چند سال تو را به زندان انداخت و سنگدل‌ترین زندان‌بان‌ها را برایت انتخاب کرد، اما تو چنان خوب بودی که زندان‌بان‌های ‌سنگدل را هم تحت‌تأثیر قرار دادی.

تو در اوج محاصره و سختی ۲۹ سال زندگی کردی و باز هم به رفتار خوب و اخلاق خوش و بیان شیرین و دانش و پارسایی شهره شدی تا دشمنانت حتی ‌بعد از قرن‌ها هم چشم دیدن مزار باشکوهت را نداشته باشند و گنبد و گلدسته مزار تو را خاری در چشم خود ببینند.

تو به درستی، هم از جهت نسب ‌و هم از نظر دانش، فرزند عالم آل محمدص، حضرت رضاع بودی و بی‌دلیل به ابن الرضا مشهور نشده بودی. تو چون رضا بزرگوار و دانشمند بودی ‌و با دانش و بیان قوی مخالفان را سرجایشان می‌نشاندی و دل‌هایشان را به دست می‌آوردی.

و حالا در آستانه تولد تو، نمی‌دانم اول به حضرت رضاع باید تولدت را تبریک گفت که به نام او مشهور بوده‌ای یا به یگانه فرزندت که  نامش همراه نام تو بر سر زبان‌هاست؟ تولد تو نوید بخش تولد و ظهور اوست که قرن‌هاست جهان چشم به راه آمدنش مانده. تولدت بر رضاع و خاندان نبوت و بر حجت‌بن‌الحسن‌عج مبارک!

کد خبر 48428

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز