چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۷ - ۱۰:۲۶
۰ نفر

عین اله عزیززاده فیروزی: برای هر سیاستمدار زمانی فرا می‌رسد که باید با قدرت وداع کند.

 گاهی این زمان را خود او تشخیص می‌دهد، گاهی به زور از قدرت رانده می‌شود و گاهی هم مرگ، پایان قدرتش را رقم می‌زند.

ماهاتیر محمد نخست وزیر سابق مالزی، وقتی استعفای داوطلبانه‌اش را اعلام کرد، همه از ناراحتی گریستند و مصرانه خواستار ابقای او شدند اما پرویز مشرف زمانی نطق کناره‌گیری‌اش را قرائت کرد که دیگر کسی در پاکستان خواهان ماندنش نبود.مشرف در 11آگوست 1943 در نزدیکی دهلی به دنیا آمد و پس از استقلال پاکستان، به همراه خانواده‌اش به پاکستان رفت. در سال 1961 وارد آکادمی نظامی پاکستان شد و در جنگ هند و پاکستان در سال 1965 به‌عنوان ستوان دوم هنگ شانزدهم توپخانه صحرایی شرکت داشت.

در این جنگ، پاکستان ابتدا موفقیت‌هایی کسب کرد و حدود 24 کیلومتر در خاک هند پیشروی کرد. در این پیشروی بود که مشرف در نامه‌ای به مادرش نوشت: با غرور می‌گویم که این نامه را از خاک هند می‌نویسم. اما با وجود موفقیت‌های اولیه پاکستان در جنگ، هند شکست سنگینی به پاکستان تحمیل کرده و شهر لاهور را تهدید کرد. در ماه می‌1999، بار دیگر هند و پاکستان بر سر کشمیر در منطقه کارگیل درگیر شدند.

مسئولیت برنامه‌ریزی و اجرای جنگ به‌عهده مشرف بود.  مشرف و نواز شریف هریک دیگری را مسئول شکست کارگیل می‌دانند. به هر حال نوازشریف در ماه ژوئیه 1999 در واشنگتن، پایان جنگ و عقب نشینی نیروها را اعلام کرد که این امر باعث بی‌ثباتی در کشور شد. اقتصاد متزلزل پاکستان، متزلزل‌تر شد و روحیه نظامیان تضعیف شد. حتی دولت پاکستان از شناسایی کشته شدگان پاکستانی در جبهه به‌عنوان سرباز مخالفت کرد که با موجی از خشم روبه‌رو شد.

در روز 12 اکتبر 1999 در حالی‌که نواز شریف سعی داشت مشرف را که در خارج از کشور بود، برکنار کند  و مانع بازگشت او شود، ژنرال‌های حامی مشرف با تصرف فرودگاه کراچی، دولت را سرنگون و نواز شریف را بازداشت کردند. نوازشریف بعد از محاکمه به عربستان تبعید شد. مشرف با تشکیل دولت نظامی  قول داد با فقر و فساد مبارزه کند. او در ژوئن 2001 خود را رئیس‌جمهور پاکستان اعلام کرد و بعد از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001، در کنار آمریکا قرار گرفت و به آمریکا اجازه داد تا از پایگاه‌های هوایی  پاکستان استفاده کند.

در سال 2002 مشرف رفراندوم تمدید دوره ریاست‌جمهوری را برگزار کرد که پس از انتخابات اکتبر 2002 به‌مدت 5 سال رئیس‌جمهور بماند. روش قدرت طلبانه و فرصت‌طلبانه، همکاری کامل با غرب و نداشتن برنامه اساسی اقتصادی با وجود شعارهای اولیه، خیلی زود سبب شد تا  مشکلات برای او زیاد شود و توان او کمتر از آن بود که بتواند از پس مشکلات بزرگ برآید.

برکناری افتخار محمد چودری رئیس دیوان عالی پاکستان، در حقیقت دخالت در سیستم قضایی این کشور بود که نارضایتی‌ها را آشکار کرد. همچنین درگیری در مسجد لال سبب شد تا اسلامگرایان برای همیشه از او متنفر شوند. در این هنگام، بی‌نظیر بوتو و نواز شریف هم فعال شدند و با وجود مانع تراشی‌ها به کشور بازگشتند. مشرف در نبرد قدرت با مخالفان دائماً سنگری را واگذار می‌کرد و در نهایت پذیرفت که از مقام فرماندهی ارتش استعفا دهد. سهم بوتو در این پیروزی‌ها کاملاً آشکار بود و ترور او هم ضربه کاری دیگری بود  به مشرف. این ترور عملاً پیروزی مخالفان را در انتخابات تضمین کرد و مشرف به آخرین سنگر که ریاست‌جمهوری بود پناه برد.

سقوط مشرف فقط مسئله زمان بود و همه منتظر آن بودند. مخالفان این بار می‌خواستند برای اولین بار در تاریخ پاکستان، ریاست‌جمهوری را استیضاح کنند. این بار نوبت مشرف بود که با قدرت وداع کند. این سقوط بیش از پیش ناشی از ضعف خود مشرف بود که این اواخر قابلیت‌های یک حاکم و رئیس‌جمهور مقتدر را نداشت به‌طوری که نه هیچ‌کس دوستش می‌داشت و نه کسی از او حساب می‌برد.

کد خبر 61089

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز