هفته‌نامه‌ی دوچرخه > ترجمه‌ی نیلوفر نیک‌بنیاد: کتاب‌های بسیاری برای نوجوانان نوشته، جایزه‌های فراوانی از جمله «مدال کارِنگی» را به‌دست آورده و فعالیت‌های زیادی برای آموزش نویسندگی خلاق به نوجوانان انجام داده است، اما چیزی که او، یعنی «سارا کروسان»، نویسنده‌ی ۴۱ساله‌ی ایرلندی را از سایر نویسندگان متمایز می‌کند، سبک نوشتاری‌اش است.

سارا كروسان، نويسنده‌ي كتاب‌هاي نوجوان

او رمان را در قالب شعر آزاد می‌نویسد؛ چیزی که برای مخاطبان فارسی‌زبان و بسیاری از نوجوانان نقاط دیگر دنیا، تجربه‌ای جدید و جذاب به‌شمار می‌آید. اگر کتاب‌هایش را خوانده یا دیده باشید، حتماً می‌دانید که منظور از این سبک جدید چیست. در این مطلب می‌خواهیم بیش‌تر با این نویسنده و کارهایش آشنا شویم.

* * *

  • بیش‌تر فعالیت‌ها و آثار شما برای نوجوانان است. چه‌چیزی شما را به سمت این گروه سنی جذب می‌کند؟

من به‌معنای واقعی کلمه، عاشق نوجوان‌ها هستم و حدود ۱۰سال معلم آن‌ها بوده‌ام. خیلی‌ها ترجیح می‌دهند گروه سنی پایین‌تر یا بالاتری را برای تدریس انتخاب کنند، چون معتقدند کار با نوجوانان سخت است. ولی من این‌طور فکر نمی‌کنم. حتی با کودکان مناطق محروم هم کار کرده‌ام. وقتی مطالب جالب و جدید را به آن‌ها ارائه کنید و بهشان اعتماد داشته باشید، آن‌ها هم به شما اعتماد می‌کنند.

از طرفی من عاشق آن لحظه‌ای هستم که نوجوان‌ها می‌فهمند برای سنجش مسائل اخلاقی، باید به خودشان متکی باشند. چون بزرگ‌سال‌ها پاسخ همه‌ی سؤال‌ها را نمی‌دانند و نوجوان‌ها بالأخره یک روز این را می‌فهمند و خودشان را معیار قرار می‌دهند.

  • دوست دارید مخاطبان شما چه‌چیزی را از کتاب‌هایتان برداشت کنند؟

دلم می‌خواهد نوجوانان بدانند تجربیات و احساساتشان در زمان نوجوانی، عادی است. دلم می‌خواهد بدانند که گاهی هم حق با بزرگ‌سالان نیست و ممکن است اشتباهاتی از آن‌ها سر بزند. این همان لحظه‌ای است که قبلاً از آن حرف زدم و من معتقدم که یکی از دشوارترین لحظات زندگی هرنوجوان است.

برای مثال در کتاب «وزن آب»، «کاسینکا» باید با این حقیقت روبه‌رو شود که مادرش در حقیقت کیست و چرا پدرش همسر دیگری دارد. درواقع دوست دارم نوجوان‌ها این را بپذیرند که والدین هم ممکن است مثل خودشان اشتباهاتی داشته باشند.

  • شما بارها و بارها در آثارتان از روابط خانوادگی نوشته‌اید. چرا فکر می‌کنید باید برای نوجوان‌ها از خانواده بگویید؟

بیش‌تر ما در محیط‌هایی رشد می‌کنیم که ممکن است دارای مشکلات یا اختلالاتی باشد. اما تا زمانی که درون آن محیط هستیم، این را نمی‌فهمیم. مثلاً وقتی به‌عنوان یک بزرگ‌سال از خانواده دور می‌شویم، در جلسات روان‌درمانی‌، متوجه می‌شویم خانواده چه تأثیری در زندگی‌مان داشته.

من می‌خواهم نوجوان‌ها را زودتر با این موضوع آشنا کنم؛ یعنی وقتی درست درون آن هستند، نه وقتی که ۲۰سال از این اتفاق گذشته است. به‌علاوه دوست دارم نوجوان‌ها این را بدانند که اگر احساس می‌کنند عجیبند یا سختی‌های زیادی را تحمل می‌کنند، خیلی‌های دیگر هم احساساتی شبیه به آن‌ها را تجربه کرده و می‌کنند.

  • فکر می‌کنید والدین و مربیان هم کتاب‌هایتان را می‌خوانند؟

راستش را بخواهید من معمولاً برای خودم می‌نویسم، اما پاسخ شما با توجه به هرکتاب متفاوت است. مثلاً «وزن آب»، پروژه‌ای شخصی بود که برای نوجوانان نوشته بودم، اما والدین بسیاری هم آن را خوانده بودند و واکنش‌های خوبی به من نشان داده بودند. فکر می‌کنم بعضی کتاب‌ها اینطوری‌اند؛ که نوجوانان و بزرگ‌سالان می‌توانند درباره‌ی آن با هم گفت‌وگو کنند.

معمولاً این اتفاق وقتی می‌افتد که کتاب را برای دل خودم بنویسم. چون درواقع آن را برای نوجوانان می‌نویسم، اما خودم ازش لذت می‌برم، پس ممکن است که بزرگ‌سالان هم دوستش داشته باشند.

  • درباره‌ی سبک کاری‌تان، آیا این‌طور فکر می‌کنید که موضوعات خاص باید با شیوه‌ای خاص روایت شوند؟

احتمالاً! زمان نگارش کتاب «طلوع ماه»، حدود ۸۷هزار کلمه به نثر نوشتم، اما شبیه به سخنرانی مراسم ختم شده بود، چون هیچ شعری نداشت. مدت‌زمان برای تحویل کتاب هم رو به اتمام بود، پس بالأخره به خودم آمدم، به

سختی از آن ۸۷هزار کلمه دل کندم و دوباره کتاب را از اول به شعر نوشتم. هنگام نوشتن نثر، شما می‌توانید یک موضوع یا صحنه را ۴۰ صفحه توصیف کنید؛ چیزی که اصلاً در سبک شعر آزاد دیده نمی‌شود. بهتر است بگویم سبک من چهل‌تکه است. گاهی پشت جلد یک کتاب قطعه‌ای می‌نویسم، گاهی در تلفن همراهم و گاهی هنگام رانندگی قطعه‌ای را که به ذهنم رسیده، ضبط می‌کنم. بعد با خودم فکر می‌کنم چه‌طور می‌توانم این قطعات را با یک خط روایی زیبا به هم مرتبط کنم و این‌طور رمانم خلق می‌شود، یک رمان شعرگونه!

  • شخصیت‌های داستان‌هایتان چه‌طور؟ چه‌قدر به آن‌ها حق انتخاب می‌دهید؟

من برای شخصیت‌های داستان‌هایم از قبل برنامه‌ریزی نمی‌کنم. طرح داستان بر اساس این‌که شخصیت چه‌طور خودش را نشان می‌دهد، توسعه پیدا می‌کند. مثلاً پایان داستان «طلوع ماه» را هیچ طور دیگری نمی‌توانستم بنویسم. چون باید نشان می‌دادم که چه‌طور در چنین سیستمی، شخصیت داستان بدون منابع مالی محکوم به فناست.

  • این‌که شما در دانشگاه، فلسفه و ادبیات خوانده‌اید، در نویسندگی به دردتان خورده؟

درباره‌ی فلسفه، پاسخ مثبت است. خواندن فلسفه باعث شد درباره‌ی تمام جنبه‌های زندگی، سؤالاتی در ذهنم شکل بگیرد. به‌علاوه فلسفه باعث شد من سراغ خواندن متون ادبی سنگینی بروم که در حالت عادی هیچ‌وقت به سراغشان نمی‌رفتم. فلسفه کمک کرد که من عمیق‌تر فکر و تحلیل کنم. به‌طور کلی فلسفه نوع نگاه شما را به زندگی تغییر می‌دهد و شاید جالب باشد بدانید خیلی از نویسنده‌های بزرگ دنیا، فلسفه خوانده‌اند. این ممکن است اتفاقی نباشد!

  • و در پایان، تأثیرگذارترین کتاب‌های زمان کودکی و نوجوانی‌تان را به‌خاطر دارید؟

اولین کتابی که تأثیر زیادی روی من گذاشت، «مرد خوکی» نوشته‌ی «پل زیندل» بود. اولین کتابی بود که باعث شد گریه کنم و به این نتیجه برسم که ادبیات می‌تواند تأثیر زیادی روی من داشته باشد. در دوران نوجوانی آثار شکسپیر را هم خیلی دوست داشتم. چون باعث می‌شد حس کنم زبان می‌تواند روی آدم تأثیر بگذارد، بدون این‌که درک کاملی از معنا داشته باشیم و این برایم خیلی جالب بود.

خالق رمان‌های شعرگونه

کد خبر 657758

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha