به گزارش همشهری آنلاین، سال ۱۳۸۹ خبرنگار همشهری سرنخ سراغ چهرهای جالب رفت. مردی که با قامت کوتاه اما همت بلندش توانست استاد دانشگاه شود. این گزارش جالب را بخوانید:
کوتاهقدترین استاد دانشگاه ایران هیچ وقت به خاطر کوتاه بودن قدش، افکار منفی را به ذهنش راه نداد و برای همین موفقیتهای زیادی به دست آورد.
ابوالفضل رنجبر بعد از اینکه در رشته مهندسی معدن کارشناسی ارشد گرفت به عنوان استاد در دانشگاه مشغول به تدریس شد. به خاطر یک بیماری ژنتیکی، بلندی قد آقای مهندس بیشتر از یک متر نیست اما این مسأله کمترین تاثیری در روحیهاش نگذاشته است و آقای استاد با پشتکار قلههای موفقیت زندگیاش را فتح کرد.
قد کوتاه و دوستان زیاد
اوایل هر سال تحصیلی، زمانی که دانشجویان با فضای کلاسهای درس استاد رنجبر آشنا نیستند، تصور می کردند میتوانند سر کلاس این استاد حسابی شیطنت کنند اما آنها اشتباه فکر می کردند؛ چراکه استاد رنجبر جدیتر از آن بود که دانشجوهای تازه وارد بتوانند کلاس را با شیطنت روی سرشان بگذارند؛ «سال ۷۹ بود که به عنوان استاد در دانشگاه آزاد بافق مشغول به تدریس شدم. اولین جلسه کلاس را خوب به خاطر دارم.
با اعتمادبهنفس زیادی وارد کلاس شدم. بلندی قد برایم ملاک موفقیت نیست و این را شاگردانم در همان روز اول متوجه شدند؛ چراکه در زمینه مهندسی معدن آنقدر اطلاعات دارم که دانشجویان در کلاس سر جایشان بنشینند و با دقت، هوش و حواسشان را به درس بدهند».ابوالفضل رنجبر سال ۷۳ بود که وارد دانشگاه شد، در رشته مهندسی معدن!
خودش میگوید: «رشته معدن را برای این انتخاب کردم چون شهر یزد معادن زیادی دارد همیشه دلم میخواست که به نوبه خودم به زادگاهم ادای دین کنم». همین موضوع باعث شد که ابوالفضل شبانه روز تلاش کند و وارد دانشگاه بشود. او از اینکه قد کوتاهی داشت هیچ وقت خجالت نکشید و از همان روز اول با همه همکلاسیهایش راحت برخورد کرد؛ «خب اوایل بچهها با تعجب نگاهم میکردند اما این موضوع باعث نشد که آنها قدم را در ارتباطشان با من ملاک بدانند. بههرحال قشر دانشجو دیدشان با افراد عام فرق دارد و با این موضوعات راحت کنار میآیند و زیاد برایشان جای سؤال نیست».به گفته استاد، شاید در دوران دانشگاه چیزی که باعث شد او دوستان زیادی پیدا کند و با افراد زیادی ارتباط برقرار کند، قد کوتاهش بود.
استاد کاملا جدی
آقای استاد درسش را ادامه داد تا اینکه در سال ۷۹، در رشته مهندسی معدن فارغالتحصیل شد و با مدرک کارشناسی ارشد این رشته، درخواست تدریس در دانشگاه آزاد بافق را داد که مورد موافقت مسؤولان آن دانشگاه قرار گرفت؛ «البته بعد از اینکه فارغالتحصیل شدم برای دکترا اقدام کردم. انگیزه زیادی برای درس خواندن پیدا کرده بودم و دوست داشتم یک به یک به آرزوهایم برسم. به همین خاطر در سال ۸۰ برای دکترا امتحان دادم اما در مصاحبه رد شدم. با این حال انگیزهام را از دست ندادم».
اوهیچ وقت قصد ندارد دست از تلاش بردارد. آقای استاد به دانشجویانش نشان داده که انسان در هر شرایط و هر موقعیتی میتواند به خواستههایش برسد به شرط اینکه از راه درست اقدام کند؛ کاری که خودش هم انجام داد و حالا در دانشگاههای آزاد و علمی کاربردی بافق خیلیها استاد ریز نقش و جدی خود را میشناسند و دیگر این موضوع برای دانشجویان هم عادی شده است؛ «دیگر در طول این سالها بچهها خوب میدانند که در کلاسم نظم و انضباط حرف اول را میزند برای همین دانشجویان زیاد مزهپرانی و شیطنت نمیکنند. چراکه خوب میدانند درسها سخت است و اگر با شیطنت وقت کلاس و همکلاسیهایشان را بگیرند با امتیاز منفی مقابل اسمشان روبهرو میشوند».
آرزوهای استاد
آقای استاد بعد از فارغالتحصیلی در دانشگاه مشغول تدریس شد و مدتی بعد هم با خواهر یکی از همکارانش که قدی معمولی دارد ازدواج کرد؛ «قد خانمم یک متر و ۷۰ سانتیمتر است اما او مرا با همین ویژگیهایی که دارم قبول کرد و در این چهار سال که ازدواج کردهایم زندگی خوبی داریم».قد برای همسر استاد، کوچکترین اهمیتی نداشت و او استاد را همانطور که دیده بود قبول کرد. حالا رنجبر زندگی موفقی دارد؛ «من برای خودم سرگرمیهای زیادی دارم.
فوتبال بازی میکنم، به استخر میروم، در کنار شغل استادی در بورس هم سرمایهگذاری کردهام. هیچ وقت به یاد ندارم که بیکار نشسته باشم. خوشحالم که با وجود مشکل ژنتیکیام بلندپروازیهایم را از دست ندادم و تا حد معقولی به خواستههایم رسیدهام. شاید این به خاطر اعتمادبهنفس بالایی بود که داشتم، شاید هم به خاطر پشتکارم».
حالا استاد رنجبر یک آرزو بیشتر ندارد. او دوست دارد روزی بتواند یک شرکت خصوصی مرتبط با رشتهاش تاسیس کند و فعالیت اقتصادیاش را در شاخههای دیگر گسترش دهد.
نظر شما