همشهری آنلاین- علیالله سلیمی: معصومه عیوضی، داستاننویس متولد ۱۳۴۶، کارشناسی ارشد ادبیات فارسی را دارد و دبیر ادبیات است. در حوزه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی آثار متعددی دارد و بارها در جشنوارههای ادبی مختلف خوش درخشیده است. از جمله، کسب رتبه در سومین دوره جشنواره داستان انقلاب، برگزیده اولین و پنجمین و ششمین جایزه ادبی یوسف، نفر سوم هفتمین جشنواره طنز مکتوب حوزه هنری، تقدیری جشنواره کودکان غزه (انجمن قلم ایران)، برگزیده دوره جشنوار یار و یادگار مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره)، رتبه برتر ششمین دوره جشنواره داستان انقلاب، نفر اول جشنواره ادبی هشت، برگزیده نخستین جشنواره ادبی شاهد، برگزیده چهار دوره جشنواره ادبی سوختگان وصل، برگزیده کنگره ملی پیامبراعظم(ص) و رتبه برتر جشنواره رضوی دانشگاهیان. از کتابهای چاپ شده این نویسنده هم میتوان به «نمایشی برای ندیدن»، «فصل خوب خرمالو»، «عقربهها خوابشان میآید»، »زندگینامه داستانی رابعه عدویه» و «زندگینامه داستانی علامه حلی» و «مترسک». در یکی از رمانهای این نویسنده، «عقربهها خوابشان میآید»، ردپای وقایع انقلاب اسلامی در شهریورماه سال 1357 دیده میشود. درباره این رمان با معصومه عیوضی گفتوگو کردهایم.
- ایده اولیه داستان «عقربهها خوابشان میآید» چگونه به ذهنتان رسید و آن اوایل چقدر به گسترش این ایده اولیه برای تبدیل شدن به یک رمان امیدوار بودید؟
ایده اولیه با خاطره ای که از دوستی دو نوجوان و شهادت یکیشان شنیده بودم، ازسال ها پیش در ذهنم شکل گرفته بود.
- با جزئیات واقعه 17 شهریور چقدر آشنا بودید و در زمان پردازش ایده اولیه چه تصویری از این واقعه در ذهن داشتید؟
در زمان انقلاب و واقعه ۱۷شهریور ۱۱ساله بودم و این واقعه و وقایع دیگر انقلاب اسلامی به خصوص رحلت آیت الله طالقانی تاثیر ماندگار و مهمی در روحم داشت.
- برای نوشتن داستانهایی که به نوعی وامدار تاریخ هستند، نیاز به برخی تحقیقات و پژوهشهای میدانی و کتابخانهای است، شما برای تالیف کتاب «عقربهها خوابشان میآید» چه مقدار تحقیقات انجام دادید؟
تحقیقات آنچنانی انجام ندادم و با تاثیرات آن واقعه، قلبم فرمان نوشتن داد.
- شخصیت اصلی رمان شما نوجوانی است که دوستش را گم کرده و همه جا را به دنبال او گشته و در طول روایت معلوم میشود، دوستش، اسماعیل در تظاهرات شهید شده است. این شخصیتها تا چه اندازه مابهازای واقعی داشتند؟
بله خط روایتی درباره نوجوانی است که در جست و جوی ذهنی دوستش است که در یکی از رویدادهای انقلاب اسلامی شهید شده است. درواقع نوجوان داستان عقربههاخوابشان میآید، در واقعیت وجود خارجی نداشت و روایتی داستانی از این موضوع است.
- شیوه نگارشی شما در این اثر بیشتر متکی به استفاده از تکنیک فلاشبک است، در زمان حال داستان از واقعه 17 شهریور فاصله گرفتهایم و از طریق بازگشت به گذشته این واقعه را مرور میکنیم، آیا هدف خاصی در استفاده از این تکنیک داشتید؟
هدفم شروع داستان ازنقطه نزدیک به پایان و جذابیت بخشی به قصه بود.
- به نظر شما واقعه 17 شهریور چه ظرفیتهای دراماتیکی دارد که بشود در آینده هم آثار داستانی دیگری درباره این موضوع نوشت؟
این واقعه نهایت ددمنشی یک حکومت و نهایت شجاعت و قاطعیت یک ملت ستمکشیده رابه تصویر میکشد و ظرفیت های داستانی بالایی دارد.
- رمان «عقربهها خوابشان میآید» چه بازتابهایی در بین منتقدان و جشنوارههای ادبی داشت؟
نقدی که خودم شنیدم این بودکه چرا این رمان تماما به جریان انقلاب نپرداخته و گوشه هایی از جریان انقلاب را به تصویر کشیده است. جواب من توجه به علایق نوجوانان و پرهیز از شعارگرایی برای این رده سنی بوده است.
- درباره آثار در دست تالیف یا زیر چاپ خودتان هم توضیح دهید.
درحال انجام مراحل آخر نگارش رمان امام سجادعلیه السلام هستم.
- با توجه به موفقیتهای زیادی که در حوزه داستاننویسی در سالهای اخیر به دست آوردهاید، جایگاه خود در این حوزه ادبی را چگونه ارزیابی میکنید؟
ادعایی ندارم و با قاطعیت اعلام میکنم که هنوز هیچ کدام از نوشتههایم مرا راضی نکرده است. هنوز در محضر استادانم آقای محمدرضا سرشار و دکتر احمد شاکری و... در حال یادگیری مادامالعمر هستم و منتظر بهترین کاری هستم که ازخودم باقی بگذارم.
نظر شما