تهران زمانی دومین شهر پرآب ایران بود، اما اهالی آن در حسرت خوردن یک جرعه آب خنک بودند. باید برای تهیه آن راه پر مشقتی را تا یخچالهای طبیعی گز میکردند.
در دورهای که پیامک هنوز رسانه اصلی و اول بود و خانوادهها برای کارهای خیر به هم پیام میدادند که اینقدر کمک میخواهیم و این هم شماره کارت؛ پیامکی برای تهیه یخچال، عامل اصلی شکلگیری خیریهای شد که در یک دهه بیش از ۳ هزار و ۵۰۰ پروژه اجرا کرده و هریک هم داستانی دارد.
یخدان قدیمی روستای ترشنبه در حاشیه منطقه ۱۸ تهران از بناهای دوره قاجاریه است و روزگاری لکلکها بر بلندای آن لانه داشتند و اکنون نیز با گذشت حدود ۳ قرن از عمرش همچنان مثل کوه ایستاده و خاطرات آن روزها را مرور میکند.
ویدئویی از یک مرد جوان که سوار بر موتورسیکلت در حال جابجایی یک یخچال است در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. مکان این ویدئو مشخص نیست، اما به نظر میرسد که یکی از کشورهای آسیای مرکزی است.
وقتی از موزه حرف میزنیم، به یاد آثار بهجامانده از گذشته میافتیم و نمایش مجموعهای از آثار باستانی، صنعتی، هنری و اشیایی باارزش که تماشایشان یکدنیا میارزد، با اینکه دست زدن به آنها ممنوع است.حالا بشنوید از موزهای در خیابان سی تیر تهران که برخلاف دیگر همتایانش، به بازدیدکنندگانش میگوید لطفاً به اشیای این موزه دست بزنید.