همشهری‌آنلاین - آیدین فرهنگی: هوشنگ مرادی کرمانی در نشست نقد و بررسی کتاب تازه‌اش گفت: ادبیات ما نیازمند و شادی و بازیگوشی است و من هم در کتاب نازبالش خواسته‌ام تا متنی شاد و شیطنت‌آمیز خلق کنم.

به گزارش همشهری‌آنلاین در این نشست که در شهر کتاب مرکزی برگزار شد، کتاب نازبالش که اخیرا از سوی انتشارات معین به بازار کتاب عرضه شد،مورد نقد و بررسی قرار گرفت. [نقد و بررسی نازبالش مرادی کرمانی در شهر کتاب]

هوشنگ مرادی کرمانی در توضیح دلایل رفتن به سراغ چنین موضوعی گفت: جامعه ما دچار افسردگی است و در حالت روانی خوبی به سر نمی‌برد. ما از شادی و امید دور شده‌ایم و هدف من از نوشتن نازبالش این بود که بتوانم زنگ تفریحی برای خواننده‌هایم فراهم کرده و آنها را به گونه‌ای امیدوار سازم.»

 این داستان‌نویس در ادامه سخنانش در پاسخ به پرسشی پیرامون طیف مخاطبان کتاب مورد گفتگو افزود: «تا کنون 15 جلد کتاب داستانی از من به چاپ رسیده و روی هیچ کدام هم نیامده که این کتاب برای چه طیف‌ سنی‌ای نوشته شده. مخاطبان من ممکن است در گستره سنی هشت تا هشتاد ساله قرار بگیرند.»

مرادی خواننده‌اش را مرعوب نمی‌کند

«مرادی نویسنده‌ای نیست که خواننده‌اش را مرعوب بکند.» حمیدرضا شاه‌آبادی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک با بیان دیدگاه بالا تاکید کرد: «روایت ساده و روان و به‌ظاهر بدون پیچ و خم داستان‌ها، زبان ساده و شیرین و گاه طعنه‌آمیز و استفاده از تعابیر عامیانه و به کارگیری زبان مردم و نیز بهره‌گیری از قالب‌هایی که مخاطب به راحتی می‌تواند با آنها ارتباط برقرار کند از ویژگی‌های بدیهی آثار کرمانی است؛ اما وی در عین رعایت موارد مذکور مخاطبش را دست کم نگرفته و در ورطه ساده‌انگاری نمی‌افتد. آثار او و از آن‌جمله کتاب نازبالش، جای رمزگشائی بسیاری دارد و در واقع نباید فریب ظاهر ساده ‌آنها را خورد.»

مدیر انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ادامه گفت: «متاسفانه برخی از نویسندگان ما خود را در موضعی بالاتر از خواننده قرار می‌دهند و برای یادآوری موقعیت بالاتر خود، به هر شیوه ممکن، از نوع نثر و قالب روائی گرفته تا حتی اسم اثر، سعی در مرعوب ‌ساختن مخاطبان‌شان دارند و شاید یکی از دلایل تیراژ پایین کتاب‌های ادبیات داستانی ما ریشه در همین مساله داشته باشد. اما مرادی نه خواننده را دست کم می‌گیرد و نه سعی در مرعوب ساختن وی دارد. او به مخاطبش اجازه می‌دهد به راحتی و در حد خود با داستان همراه شود و از خواندن اثر لذت ببرد.»

شاه‌آبادی در ادامه سخنانش در حالیکه مرادی را داستان‌نویسی پایبند به سنت‌های قصه‌گویی ایرانی معرفی می‌کرد گفت: «وی از فضاها و عناصر داستان ایرانی به بهترین وجه در آثارش استفاده کرده و از این جنبه نیز کارنامه او شایسته ارج‌گذاری است.»
«وقایع کتاب نازبالش در شهرکی می‌گذرد که در دل یک روستا واقع شده؛ روستایی که با رشدی ناقص روبروست و بخش‌هایی از آن به شهر بدل شده و بخشی دیگر همچنان ده باقی مانده است. در آنجا، هم ساختمان‌های چندین طبقه را می‌شود دید و هم کوچه‌هایی را که در آن مرغ و خروس می‌چرخد و گاو و گوسفند گذر داده می‌شود.

اگرچه در داستان نازبالش روستای «عدس‌کار» به شهرک «آرزو» بدل شده، عناصر دو زندگی شهری و روستایی در کنار هم ادامه حیات می‌دهند و این شهرک شهرداری دارد که همچنان میراث‌دار موقعیت کدخدایی است.» شاه‌آبادی با بیان سطرهای بالا در تشریح فضای حاکم بر اثر ادامه داد: «ما در این کتاب با سرزمینی در حال گذار روبرو هستیم. من در تفسیر خودم از این داستان، وقایع و فضای آن را مرتبط با ایران و اتفاقات عصر مشروطه می‌بینم.»

شاه‌آبادی در بخش پایانی سخنرانی خود موارد تاریخی‌ای را که معتقد بود با وقایع داستانی نازبالش همخوانی دارد برشمرد و بر اساس معادل‌های تاریخی به ارائه خوانشی خاص از اثر پرداخت.

حرکت در مرز عامیانه‌نویسی و نگارش ادبی

 شهرام اقبال‌زاده، منتقد و پژوهش‌گر در حوزه ادبیات کودک گفت: «مرادی در ظاهر زبانی بسیار ساده و روان دارد و به مسائل روزمره و آشنا می‌پردازد، اما نوع نگاه متفاوتش این رویدادهای روزمره را به ادبیات تبدیل می‌کند. او نویسنده‌ای است که روی مرز خطیر عامیانه‌نویسی و نگارش ادبی جولان می‌دهد و می‌شود گفت که ریسک حرکت روی لبه تیغ را با جسارت پذیرفته است و به همین دلیل می‌تواند هم عوام را جذب کند و هم دچار عوام‌زدگی نشود.»

 دبیر انجمن نویسندگان کودک و نوجوان با اشاره به تجربه‌های تلخ مرادی در زندگی و بخصوص دوران کودکی، یادآور شد: «وی به‌رغم همه تلخ‌کامی‌های فردی‌اش توانسته تلخی‌ها را هم با زبانی شیرین بیان کند. طنز در آثار مرادی در دو شکل موقعیت و کلامی خود را نشان می‌دهد. از دیگر سو دراماتیک بودن خصیصه مهم داستان‌های وی محسوب می‌شود که بر اساس همین ویژگی، داستان‌هایش قابلیت تبدیل شدن به فیلم‌نامه را دارا هستند.»

اقبال‌زاده در ادامه افزود: «مرادی بدون شعارپردازی و بدون اینکه ادبیاتش ادبیات ستیز یا تقابل باشد، نقدی مستمر و پنهان را از فرهنگ عبوس و سوگ‌پسند ما عرضه کرده. فضای داستان نازبالش در هر حال یک فضای جهان‌سومی است که نویسنده آن ریسک ورود به یک جهان داستانی متفاوت را پذیرفته؛ هرچند به نظر من شتاب‌زدگی‌هایی هم در اثر دیده می‌شود. داستان حاضر اثری رئال نیست، اما شخصیت‌های موجود در کتاب همگی واقعی هستند.»

برچسب‌ها