به گزارش همشهریآنلاین حجتالاسلام روسول جعفریان در یادداشتی بر این مطلبآورده است که حجتالاسلام فاکر این یادداشتها را در اختیار او قرار داده و بعد از مدتها پیدایشان کرده و به دست چاپ سپرده است.
بر اساس این گزارش "این مقاله در حقیقت نقدی است از احسان طبری مهمترین تئوریسین مارکسیسم به ویژه حزب توده در ایران بر کتاب بررسی انتقادی «تاریخ نوین ایران» تألیف مورخ شوروی «میخائیل سرگهیویچ ایوانف» که در سال 1366 به رشته تحریر درآمده، ولی تاکنون منتشر نشده بود."
حجتالاسلام دکتر رسول جعفریان محقق تاریخ اسلام بر این مقاله مقدمهای نگاشته و در آن ضمن معرفی کوتاه «احسان طبری» و شرح آشنایی وی با تاریخ ایران به ویژه تاریخ تفکر، عنوان میکند که طبری این مقاله را در زندان نوشته است، طبری که در زندان فرصت مطالعه آثار اسلامی را به دست آورد، بر اساس آنچه در کژراهه نوشته و نیز آنچه در این نوشتهها آمده است، تلاش کرد تا خود را از حصار اندیشههای دگم مارکسیستی درآورد و تحلیلهای منطقیتری نسبت به تاریخ ایران داشته باشد.
جعفریان در ادامه مینویسد: «ممکن است اظهار شود که این نوشتهها، به دلیل آن که در زندان نوشته شده، اعتبار چندانی ندارد. در اینباره باید گفت، نقد حاضر، یک نقد سیاسی نیست که چنین تردیدهایی در باره آن روا باشد، بلکه یک نقد فکری است. بدین معنا که وی در نقد نوشتههای ایوانف، به ارائه استدلال و تحلیل پرداخته و تلاش میکند تا در یک بستر فکری، پرده از کج فهمیها و تحلیلهای یک سویه مارکسیستی ایوانف بردارد. ما آزاد هستیم استدلالهای او را بشنویم و با معیارهای علمی و منطقی سنجیده، آنچه را مقبول است پذیرفته و آنچه را نامقبول است به دور بریزیم.»
وی اهمیت این نوشته ها را در نقد تفکرات تاریخی روسهای ایران شناس، از آن رو میداند که به قلم یکی از قهارترین نویسندگان مارکسیست در ایران نوشته میشود. و مینویسد: ««احسان طبری»، فردی پرمطالعه و آشنای با تاریخ و فرهنگ ایران بود و به لحاظ نگارشی نیز مردی توانا به شمار میآمد.»
در بخش دیگری از مقدمه جعفریان بر مقاله طبری چنین میخوانیم: «طبری مهمترین آسیب نوشتههای تاریخی که در باره تاریخ معاصر ایران نوشته شده را «پیشداوری»های فکری دانسته، مینویسد: آن کسانی که تا به حال تاریخ مشروطیت را نوشتهاند، خواه خارجی و خواه ایرانی، افرادی بودند که از پایگاههای فکری و پیشداوریها و سبق ذهنهای خود به حوادث نگریستند.
گفتنی است که این سه جزوه، میباید مسبوق به نوشتههای نقدی دیگر احسان طبری باشد که حتما نوشته است، اما در اختیار ما نیست. وی با اشاره به این که کتاب ایوانف در ادامه کتاب «تاریخ ایران از آغاز تا قرن هجدهم» اثر شماری از ایرانشناسان شوروی است، به نقد خود بر آن کتاب اشاره کرده، مینویسد: «در کتاب تاریخ ایران تا قرن هجدهم که در باره آن با تفصیل نسبی در بخش گذشته سخن گفتهایم...».
مقاله طبری شامل سه بخش است، بخش نخست، محورهایی هم چون تعبیر غلط از ظهور بابیت، مجملی دربارة جامعه معاصر ایران و مشروطیت و ریشههای استکبار روس و شوروی را مورد بررسی قرار داده است.
بخش دوم نیز «جنبش انقلابی گیلان» را محور قرار داده و به بررسی اداور انقلاب گیلان میپردازد.
انقراض سلسله قاجاریه و ظهور رضاخان پهلوی محتوای عمده بخش سوم را به خود اختصاص داده است.
به گزارش همشهری آنلاین، متن کامل این مقاله علاوه بر انتشار در هفتمین شماره فصلنامه بهارستان در منزلگاه اینترنتی کتابخانه تاریخ اسلام و ایران که زیر نظر آقای جعفریان اداره میشود، به صورت کامل آمده است.
فصلنامه «پیام بهارستان» به صاحب امتیازی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و مدیر مسئولی و سردبیری «رسول جعفریان» منتشر میشود.