مرضیه سلیمانی مترجم و پژوهشگر عرصه دین و عرفان،سالهاست باترجمه مقالات و انتشار آنها در نشریات مختلف فعالیت میکند. آثار او در روزنامههای مختلف نظیر همشهری،شرق، اعتماد و ... مجلات تخصصی نظیر نمایه پژوهش،اخبار ادیان،کتاب ماه دین،فرهنگ و پژوهش، کتاب ماه تاریخ، اطلاعات حکمت و معرفت ، خردنامه همشهری و... منتشر شده است. وی بخشی از مدخلهای دانشنامه تمدنهای جهان و دائرهالمعارف ادیان را نیز ترجمه کرده که در دست انتشار است.
دو کتاب «دین در قرن بیستو یکم» اثر مری پت فیشر و «اینک دین» اثر جان دی کپیوتو به ترجمه او زمستان سال 88 از سوی نشر علم به بازار کتاب عرضه شده است.[انتشار ترجمه دو کتاب درباره دین در قرن 21]
همچنین کتاب«تاریخ اندیشه در چین از کنفوسیوس تا مائو» نیز با برگردان وی قرار است از سوی نشر ماهی به بازار کتاب راه یابد.
خانم سلیمانی کار ترجمه«خلاصه دائره المعارف ادیان بزرگ جهان» اثر مری پت فیشر را نیز به پایان رسانده که نشر علم آن را به زودی منتشر خواهد ساخت.
اخیرا کتاب «اصطلاحات صوفیان» متن کامل رساله«مرآت عشاق» از مولفی ناشناخته ، به تصحیح وی همراه با مقدمه و توضیحات و تعلیقات از سوی انتشارات علمی و فرهنگی به بازار کتاب عرضه شده است.[انتشار تصحیحی دقیق از مرآت عشاق یا اصطلاحات صوفیان]
این اثر یکی از متون کم شناخته ،اما مهم تاریخ تصوف و فرهنگ صوفیانه فارسی است که در یازدهمین دوره کتاب فصل در بخش تصحیح متون عرفانی تقدیر شد.
باتوجه به اهمیت این اثر گفت وگوی کوتاهی با وی انجام دادهایم که در زیر میخوانید:
- نام اصلی کتاب شما مرآت عشاق است، اما شما عنوان اصلی را اصطلاحات صوفیان انتخاب کردید، چرا؟
من هم در تحقیقاتی که صورت دادم، دریافتم که نام اصلی اثر مرآت عشاق است، اما اولا این اثر یک فرهنگنامه تخصصی به تمام معناست که یکسره به توضیح اصطلاحات عرفانی و صوفیانه پرداخته است و ثانیا در توضیحات وشرحهایی که از متون و منابع دیگر استخراج کرده بودم و به عنوان تعلیقات مصحح در پایان فصل درج شده، نمونههای متعدد از توضیحات دیگر مولفان درباره هر مدخل یا اصطلاح را همراه با شواهد شعری متعدد آورده بودم،به همین دلیل جامعیتی در عنوان و تناسب عنوان شرح اصطلاجات یافته که «اصطلاحات صوفیان» بازگوی آن است.
البته این نکته را هم اضافه کنم که عنوان نسخه خطی هم «اصطلاحات صوفیان» است و من بعدا در ضمن پژوهش و تصحیح متوجه نام آن شدم. با این حال همانطور که در عنوان نوشته شده، این رساله«مرآت عشاق» نام دارد و از مولفی دانشور و بسیار دقیق، اما ناشناخته است. امیدوارم روزی نام او را هم بیابم.
- چگونه اثر را یافتید و ونام مولف مجهول ماند؟
صفحه اول یا شاید صفحاتی از صدر نسخه خطی اسقاط شده بود که معمولا در همین صفحه یا صفحات، مشخصات مولف و تاریخ تالیف درج میشود، گاهی در بعضی نسخهها هم در پایان اثر میآید. متاسفانه در نسخه اساس و منحصر به فرد ما،در پایان فقط نام کاتب نسخه آمده و حتی تاریخ تالیف اثر نیز نیامده است.
البته نسخههای معدودی هم هستند که در ضمن اثر،مثلا بدو یاختم یک فصل ممکن است به چنین اطلاعاتی اشاره کنند. در نسخه ما چنین اطلاعاتی نبود. نام نسخه را از روی نسخه ناقصی که استاد یوگنی ادواردویچ برتلس،شرقشناس و تصوفپژوه اهل شوروی سابق منتشر کرده بود،یافتم. اما آن نسخه بسیار ناقص است و بدخوانی و غلطخوانی بسیار هم دارد. بانسخه کامل و مهمیکه من در اختیار داشتم، نکات و طرائف بسیاری روشن شد و امیدوارم اثری قابل اعتماد در اختیار اهل فرهنگ نهاده باشم.
• تفاوت نسخه برتلس با نسخه شما در چه چیزهایی بود؟
ما نسخه اساس برتلس را در اختیار نداریم و به رغم تحقیقات و مکاتباتی که انجام شد، بنده نتوانستم محل نگهداری نسخه برتلس را بفهمم. متن برتلس در کتاب «تصوف و ادبیات تصوف» به کوشش آقای ایزدی و از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر شدهاست. علیرغم همه نواقصی و بدخوانیها و اغلاط، همین متن ناقص، کمک بسیاری به تکمیل نسخه من که نسخه مضبوط در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران است ، کرد. مثلا یک صفحه اسقاطی اواسط متن ما، به طور کامل در متن برتلس بود. اما مقدمه مفصل و دهها مقدمه هر فصل که اهمیت تئوریک ونظری بسیار دارد، اصلا در متن استاد روس نبود. بسیاری از اصطلاحات هم نیست و بسیاری هم ابتر و همراه با اغلاط است.
خوانش اشعار فارسی و آیات و شواهد عربی هم با غلط زیاد همراه بوده است. اینها را باتوجه به دقت کاتب نسخهای که در اختیار داشتم و تحقیقات بسیار دریافتم.
- در کتاب برتلس هم اشارهای به مولف کتاب نشده است؟
متاسفانه نه.برتلس هم درباره مولف و تاریخ تالیف سکوت کرده است.
- فکر می کنید تاریخ تالیف اثر مربوط به چه زمانی باشد؟
بر اساس قرائن سبکی و برخی گمانههای دیگر،حدود اواخر قرن هشتم تا اواخر قرن یازدهم. چون متنهای مشابه در این زمینه در این دوران دیدهمیشود. اما متن مرآت عشاق از همه متنهای مشابه و اصطلاحنامههای آن دوران کاملتر، دقیقتر و پختهتر است. روش و نظم مولف هم بهتر و متعالیتر بوده و به هر حال اثری مهم و منحصر به فرد است.
- در این اثر چه نوع نگاهی به اصطلاحات تصوف دیده میشود. به هر حال تفاوتهای زیادی میان دیدگاههای عرفا و صوفیان وجود داشته است وهر کدام متعلق به مکتبی بودهاند؟
سوال بسیار مهمی را مطرح کردید. مولف مرآت عشاق،به لحاظ نظری، مکتبی میانه ابنعربی و شیخ محمود شبستری و عرفای بزرگ خراسان داشته است. این را از مقدمههای اثر که شامل یک مقدمه مفصل در صدر کتاب و بیست و نه مقدمه بر هر حرف در مییابیم. گرایش وی توضیح مصطلحات هم همین است.اما وی در تاثیر و غلبه ادبیات عرفانی پارسی قرار دارد و مجذوب آن است.
شواهد شعری متعدد دارد و خود نیز اشعاری در ذیل برخی اصطلاحات میآورد. خود اصطلاحها هم غالبا برگرفته از شعر عرفانی و ادب صوفیانه پارسی است. مثلا بوستان و بحر و بامداد و پرده و بنفشه و آه و زلف و بناگوش و لاله و لب و نغمه و نای و ناز و نیاز و ... امثالهم. مولف با تسلط و دقتی حیرتانگیز اینها را شرح کرده و چنان شرحش زیباست که انسان را دچار حیرت میکند.
مثلا درباره «ناله» چنین شرح میدهد: مناجات خفی را گویند که از کمال توجه دل باشد به مقام اصلی و مقصد حقیقی. بیت:نالههای بیدلانش هر سحر/بردریغ و درد و هجرت روی اوست»
یا در توضیح اصطلاح«ابر» مینویسد:«حجاب دل را گویند که از ظلمت افعال نفسانی وملکات روحانی باشد و مانع مشاهده آفتاب تجلی اسمایی و ذاتی گردد و در هر مرتبه از مراتب و اطوار باشد.
بیت:فسرده چند توان بود و کو نسیم فنا/که ابر هستیام از پیش آفتاب برد»
و یا در توضیح «آزادی» نوشته:خلاصی عارف را گویند از قیود جمیع ماسویالله تا حدّ صفات و افعال و آثار.
بیت:فاش میگویم و از گفته خود دلشادم/ بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم»
این نمونهها و همه نمونههای دیگر در این کتاب نشان میدهند که تا چه حدّ میتوان دامنه تاویل عرفانی را بسط داد و بر اساس تجارب وارزشهای مندرج در فرهنگ وادب صوفیانه آن را صیقل داد و در پرتو ارزشهای زیباشناسانه عرضه کرد.
- خود شما مهمترین ویژگیهای این اثر را در چه میدانید؟
حرکت در میانه نثر و شعر، و تعلق همزمان به مکتب عاشقانه تصوف ایرانی، و مکتب زاهدانه ابن عربی وشارحان ایرانی او. این فرهنگنامه بی تردید یکی از بهترین و زیباترین میراثهای فرهنگ عرفانی ایران است. با کلاسیکهای تصوف نظری بسیار تفاوت دارد. مثلا در حرف تاء، اصطلاح«توکل» که در اغلب متون کلاسیک هست و درباب آن سخن گفته میشود، نیست، اما «ترانه» و «تیر» و «تاب زلف» و «تاراج» و«ترّهات» و «تُرک» و «تندرستی» شرح شده است و به شیوهای طنّاز و زیبا و در عین حال دقیق و ژرف دربارهاش توضیح میدهد. مثلا درباره «ترانه» شرح میدهد:آیین و راه محبت را گویند بر وجهی که موجب اشعار به غیر خود بود»
- شما شرح و توضیحات مفصّلی در تعلیقات مصحح آوردهاید. چقدر روی این کتاب کار کردهاید و فکر میکنید چه کارهای دیگری میباید انجام داد؟
شرح و توضیحات من به اشاره استادانم جنابآقای کامران فانی و دکتر فتحالله مجتبایی تحریر شد و فکر میکنم میتواند در مقام مطابقه و مقایسه به کار خوانندگان و دانشجویان علاقهمند بیاید. اما البته استادان فن بینیازند. من بیش از یک دهه روی این کتاب کار کردم و در اصل رساله پایاننامه من بود،اما به حدی به آن علاقهمند شدم که تا این مرحله پیش رفتم. اما هنوز در جست و جوی مولف،تاریخ اثر وحل برخی مبهمات متن هستم.
هر کمک،نقد و نکته سنجی در این زمینه میتواند مساعدتی به بهبود و تکمیل این اثر باشد. امیدوارم عرفانپژوهان و اهل ادب از مساعدت در این زمینهها دریغ نورزند.