تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۳۸۹ - ۰۶:۴۹

لطفا عنوان «هوونامه» حواس شما را به جای دیگری نبرد؛ درست است که این روزها به‌دلیل قوانین مطرح مربوط به امور خانواده، برخی نگرانی‌ها درباره «هوو» یا همان همسر دوم موجب دلمشغولی‌هایی شده است اما منظور من بیشتر کامیون چینی هوو ( باضم هـ) است که با آن ترمز معیوبش حادثه پشت حادثه به بار می‌آورد و به تازگی در شهر همدان هم حادثه تلخی را رقم زده است.


 اگرچه، این هووی چینی به نوعی هووی کامیون‌های ساخت داخل ما هم محسوب می‌شود، پس عنوان را هرجور که بخوانید پربیراه نیست!

از زمان آمدن نخستین کامیون‌ها به ایران، یعنی همان کامیون‌های ارتشی جنگ جهانی دوم، که متفقین آوردند، آمریکایی‌اش را «ریو» می‌نامیدند و روسی‌اش «گاز» نام داشت. کامیون‌های ارتشی نوع روسی جنگ جهانی دوم، هنوز هم به صورت دست چندم در بعضی از شهرهای ساحلی شمال کشورمان به کار حمل شن و ماسه که از بستر رودخانه برداشت می‌شود، مشغولند اما کامیون‌های سبک و سنگین، بعدها در ایران ساخته و عرضه شدند.

به هر دلیل چه آن کامیون‌های قدیمی و چه کامیون‌هایی که بعدها وارد ایران شدند یا اتاق چوبی‌اش را ایرانی‌ها ساختند و همچنین کامیون‌هایی که تمام و کمال در داخل کشور ساخته شدند با هر مشکل و مسئله‌ای که داشتند، ترمزهای ضعیف نداشتند. این هم از شگفتی‌های روزگار است که در سپیده دم قرن بیست‌ویکم، کامیون‌هایی وارد کشور بشوند که ترمز به‌درد بخور نداشته باشند و مثل یک بمب ساعتی با بار سنگین در جاده‌ها جولان بدهند!

من هم مثل بسیاری از مردم، پس از هر حادثه که توسط این کامیون‌های هوو به بار می‌آید، اولین پرسشی که به ذهنم می‌رسد این است که با این ترمزهای ناقص، هوو چطور مجوز ورود گرفته است؟! اما ذهنم می‌رود به طرف همان لطیفه معروف پرتقال‌فروش که شما هم حتما شنیده‌اید! لطفا واردکنندگان محترم از این پس کامیون‌هایی را (اگر لازم بود) وارد مملکت کنند که به قول مادربزرگم، دعای خیر مردم پشت‌سرشان باشد، نه اینکه نفرین و ناله داغدیدگان حوادث هوو بدرقه دنیا و آخرتشان بشود!
واردات در همه جای دنیا برای جبران کمبودها انجام می‌شود اما وقتی به گفته مسئولان تنها یک‌ششم واردات در چند سال اخیر برای کشور ما ضروری بوده است، به قول شاعر: تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!