جوادآقا مدام میگفت: «امروز، روزاول مدرسه است. بچهها میریزن اینجا و آن وقت فرصت سرخاراندن نداریم!»
هنوز حرفهایش تمام نشده بود که استاد بهرام، همسایه قدیمیاش عصازنان وارد مغازه شد. پدر و دوفرزند نگاهی به هم کردند و لبخند زدند. استاد روی صندلی کنار میز و ترازوی، جوادآقا لم داد و سر درددلش باز شد. نشان به آن نشانی که، همسرش، زبیده خانم که مثل او هفتادو چندساله است، موقع عروسیشان دیپلم گرفته بود، اما او با تحصیلات سوم متوسطه قدیم یا همان سیکل در وزارت پست و تلگراف استخدام شده بود و نتوانسته بود دیپلم بگیرد. حالا درست است که به خاطر مهارت کم مانندش در درست کردن تلفنها، استاد صدایش میزنند، اما عنوان سیکل در برابر دیپلم خانم مثل یک پرونده زرد زیر بغلاش مانده و آزارش میدهد و میخواهد به هر قیمتی شده دیپلم بگیرد!
جوادآقا به کمک چندنفر از معتمدان محله، به یک مدرسه راهنمایی غیرانتفاعی رفتند و استاد بهرام را هم با خودشان بردند، تا ببینند ادعای استاد چه اندازه با واقعیت همخوانی دارد. وقتی از داوطلب هفتادوچندساله آزمایش به عمل آوردند، یکصدا گفتند که او آمادگی برای رفتن به کلاسهای بالاتر را دارد، اما به صورت متفرقه باید امتحان بدهد. اهل محل جمع شدند و در نخستین روز درس، استاد بهرام را در حالی که همسرش زبیده خانم هم بدرقهاش میکرد به مدرسه رساندند تا یک روز به صورت نمادین سر کلاس درس کنار دانشآموزان بنشیند و با روحیه بهتری گام در راه آرزوی چند دهسالهاش بگذارد. اولین روز درس بسیار تماشایی بود. دبیر زنگ اول، پس از چاقسلامتی با بچهها، به عنوان نمونه چند تا سوال را مطرح کرد و بیشتر سوالات را فقط استاد بهرام جواب داد و همکلاسیهای یک روزه تشویقاش کردند!
زبیده خانم که برای پیگیری قضیه آمده بود مغازه جوادآقا، با هیجان میگفت: «عجب! من میدیدم که بهرام همیشه سرش توی کتابه! اونم کتابای درسی، نگو، نقشهای تو سرشه...! » در همین لحظات با تعطیل شدن مدرسه در نخستین روز درس، استاد بهرام هم از راه رسید و در حالی که به همسرش زل زده بود، کیفش را روی میز جوادآقا گذاشت. او لحظاتی بعد، هیجانزده و مثل کودکی که روز اول مدرسه را تجربه کرده، سیر تا پیاز را کف دست جوادآقا گذاشت. زبیده خانم از جوادآقا تشکر کرد و در حالیکه با استاد بهرام از مغازه بیرون میرفتند، خطاب به شوهرش گفت: - بهرام جان! کار خوبی کردی که میخوای دیپلم بگیری اما منم چند سالیه که در خفا دارم برای لیسانس میخونم عزیزم!