وقتی چانه ما ایرانیها برای تعارف کردن گرم میشود، دیگر کسی جلودارمان نیست؛ انگار در ماراتن صحبت کردن شرکت کردهایم و میخواهیم همه توانمان را در کلمهها جمع کنیم و نشان دهیم که آنقدر باشعور و مهربان و مودبیم که یکهتازی میکنیم و کسی حریف زبانمان نمیشود. اما واقعیت این است که ما مردم ایران زمین ظاهر و باطنمان یکی نیست و هر کدام ساز خودش را میزند. البته نمیگوییم که همه تعارفاتمان بیاساس است و رنگ و لعاب ریا و فریب و چاپلوسی دارد اما در خیلی از مواقع چنین است. حالا که عید نوروز فرا میرسد و دید و بازدیدها شروع میشود زبانهایمان را چرب میکنیم یا بهاصطلاح چرب زبانی میکنیم تا در یک رقابت 13روزه شرکت کنیم. فقط باید حواسمان باشد وقتی به عیددیدنی اقوام تعارفی میرویم گول تعارفهای آنها را نخوریم و زیادهروی نکنیم و مراقب سلامتیمان باشیم.
ایرانیها در تعارف کردن استادند و عادت دارند وقتی به یکدیگر یا به یک غریبه میرسند بهطور مبالغهآمیزی از طرف مقابل تعریف و تمجید کنند.
وقتی پای تعارف به میان میآید ما ایرانیها حرف هم را خوب میفهمیم؛ البته بستگی دارد که ید طولایی در این بحث داشته باشیم یا نه؛ اگر این طور باشد، که نه حرفهای خودمان را باور داریم و نه صحبتهای طرف مقابلمان را. درصورتی که تازه کار باشیم و طرفمان را نشناسیم به مخاطبمان اعتماد میکنیم و مطمئن میشویم که با یک آدم مهربان و مؤدب روبهروییم.
دکتر ابوالفضل ذوالفقاری، جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره جایگاه تعارف کردن میان مردم میگوید: «در هیچ کشوری سلسله مراتب تشریفات و آداب احترام با چنان دقت و وسواسی که در ایران معمول است، اجرا نمیشود. این موضوع به یک خصلت رفتاری تبدیل و حتی عرف شده است، این در حالی است که یک سری اداها مثل دست روی سینه گذاشتن، انتصاب یک سری القاب و عناوین، همچنین پیشوندها و پسوندهایی که به اسامی افراد اضافه میشود بر شدت این موضوع میافزاید.»
حساب دو دو تا چهارتا
تعارفات ایرانی، نه تنها برای ایرانیها که برای خارجیهایی که قصد آموختن زبان فارسی را دارند نیز مشکل ساز شده است. آنها وقتی میخواهند واژههای مربوط به تعارف را یاد بگیرند مستأصل میشوند و درخصوص کاربرد آن به مشکل برمیخورند. اینکه بالاخره این تعارف کجا و در مورد چه کسی بهکار برده میشود و اصلاً واقعی است یا دروغی بیش نیست، سؤالهایی است که هنگام برخورد با اصطلاحات مربوط به تعارف در ذهنشان شکل میگیرد.
ویلیام بیمن، انسانشناس آمریکایی هم محو تعارفات ما شده و پژوهشهایش را در این زمینه در کتاب «زبان، منزلت اجتماعی و قدرت در ایران» جمع کرده است.
او معتقد است: بر اندیشه و رفتار ایرانیها نوعی تقابل بیرون و درون حاکم است که حفظ ظاهر را به یکی از بنیادیترین رفتارهایمان تبدیل کرده است. دکتر ذوالفقاری یکی از زمینههای رایج تعارف را در روابط شغلی و برای حفظ موقعیت کاری افراد میداند. وی میگوید: «بعضی افراد نگاه حسابگرانه به این مقوله اجتماعی دارند. به این معنی که وقتی به دیگران تعارف میکنند یا احترام میگذارند فقط به صرف این است که جایگاه شغلی خود را تثبیت کنند بهخصوص در مواردی که فرد در یک سازمان مشغول به کار است و برای حفظ جایگاه و موقعیت خود به رئیس یا شخص دیگری وابسته است. در چنین شرایطی برای نفوذ در مناسبات سلسله مراتبی در روابط بین فردی بهناچار به روابط عمودی از جمله تعارف، تملق، تمجید و... روی میآورد.»
ذوالفقاری در تعریف روابط عمودی میگوید: «از آنجا که روابط با بالادستیها معمولاً روابط خیلی سنگین، خشک و اداری است افراد سعی میکنند با تعارف کردن هوای بالادستیها را داشته باشند و برای آنها احترام بیشتری قائل شوند. بنابراین با چند تا تعارف تو خالی و باد هوایی سعی میکنند آنها را برای مواقع ضروری نگاه دارند. بهعنوان مثال هیچ وقت یک قدم جلوتر از کسی که از حیث مقام اجتماعی یا ثروت از آنها بالاتر است برنمیدارند. وقتی رئیس خود را میبینند دست روی سینه میگذارند و به جایی خاص، برای نشستن وی اشاره میکنند. وقتی رئیس مجموعه وارد اتاق میشود جلویش بلند میشوند.
همچنین استفاده از اصطلاحات، الفاظ، کلمات، تحقیر کردن خود و بالا بردن رئیس، همگی به این دلیل است که در آینده میخواهد نفعی ببرد.»
وی ادامه داد: «البته تعارف در همه قشرهای جامعه ریشه دوانده است. مثلاً دانشجو به استاد میگوید شما استاد مایی و آخر علمی! در واقع با این جمله، هندوانه زیر بغل استاد میگذارد تا آخر ترم آن واحد پاس شود.»
حاتمبخشی از کیسه خلیفه
ما ایرانیها حاتمطایی هستیم و اگر فدای کسی بشویم و قربانش برویم و همه داراییمان را به پایش بریزیم، ترسی بهخود راه نمیدهیم؛ چون ته دلمان میدانیم که راست نمیگوییم و میدانیم که طرف مقابلمان هم میداند که حرف راست نمیشنود. دروغ، فریب، ریا با چاشنی چاپلوسی، اینها شیرازه تعارف کردن هستند و در طول زندگیمان آنقدر با وجود ما عجین شدهاند که دیگر از ما جدا نمیشوند. جان و مال هم فرقی نمیکند، چون در ماراتن تعارف کردن جان آدم و مال و ثروتش هیچ ارزشی ندارد و خیلی راحت میشود از کیسه خلیفه بخشید.
به همین دلیل است که تعارف میکنیم چون میدانیم چیز باارزشی از دست نمیدهیم. حتی جاهایی که منفعتمان ایجاب میکند بیشتر هم تعارف میکنیم.
ذوالفقاری درباره زیرمجموعههای تعارف حرفهای جالبی برای گفتن دارد: «تملق کردن، چرب زبانی و چاپلوسی، تعریف و تمجیدکردن، رعایت تشریفات و اغراق در احترام به دیگران همگی در دسته تعارفات به شمار میآیند. ضمن اینکه بعضی از مقولههای تعارف جنبه ادب و احترام دارند و رفتارهای شایستهای محسوب میشوند.»
وقتی همه خوابیم
شاید بتوان این طور تعبیر کرد که وقتی همه چیز فراوان است و اوضاع آرام، ما هم آرامیم اما همین که تنگنایی پیش میآید و احساس مضیقه میکنیم، ما هم تنگ نظر میشویم؛ یعنی احساس میکنیم رقیبان سرسختی وجود دارند که در کمین امکانات موجود نشستهاند.
مردمی که سمبل ادب، تواضع، گشادهدستی و خیرخواهی هستند، وقتی پای منافعشان در میان باشد یکباره نمادی از بیادبی، خودخواهی، خساست و بداندیشی میشوند. هل دادن در صف اتوبوس و مترو، قاپیدن غذا و خوراکی از دست هم در ولوله پخش نذری، لایی کشیدن در غوغای خیابانها، هجوم آوردن به یک صندلی یا نیمکت خالی و صدها مثال دیگر نشان میدهد ما مردمانی غیرقابل پیشبینی هستیم. کمتر کسی پیدا میشود که به محض پیدا کردن یک جای پارک آن را حتی به بهترین دوستش تعارف کند یا اگر در اوج خستگی یکی از صندلیهای اتوبوس یا مترو خالی شد، دیگران را بهخودش ترجیح دهد. هنگام خرید در مغازه هم همین طور است آدمهای کمی پیدا میشوند که حق تقدم را رعایت کنند و غیراز خود، دیگران را هم ببینند.
دکتر ذوالفقاری درباره عواملی که در تعارف تأثیرگذار هستند، میگوید: «یادگیری عامل مهمی در انجام این کار است.
در واقع فرزند یک خانواده از همان کودکی با دیدن و گوشدادن به تعارفات والدین یاد میگیرد که باید تعارف کند. بارها طی صحبت با اشخاص تعارفی، علت این رفتارشان را جویا شدم اکثر قریب به اتفاق آنها پاسخ دادند «از بچگی این طوری یاد گرفتهایم.» و این موضوع ریشه در رفتار والدین و نحوه الگوبرداری این افراد در دوران کودکی دارد.»
وی افزود: «عامل مؤثر دیگر اعتماد به نفس است که به ظرفیت روانی فرد هنگام مواجهه با دیگران اشاره دارد. افرادی که بهخود و به توانایی خود اطمینان دارند دیگر سعی نمیکنند جایگاهی را با چاپلوسی و تملق بهدست آورند یا با احترام بیش از اندازه به دیگران به خواسته خود برسند.»
ذوالفقاری عوامل تأثیرگذار دیگر را این طور عنوان کرد: «شرایطی مثل عاطفی و احساسی بودن، عدمصراحت و پایگاه اجتماعی در این موضوع بسیار تأثیر دارند.
وقتی شخص احساسی باشد نگران این است که طرف مقابل از او ناراحت نشود به همین دلیل بیهوده تعارف میکند.
عدمصراحت بیانگر احتراز از رکگویی در رابطه با دیگران به خاطر ترس و عدمامنیت وجودی است؛ عبارتی مثل اینکه نمیتوانم حرفم را رک بگویم یا خجالت میکشم دلالت بر این موضوع دارد. درآمد فرد و موقعیت اجتماعی فرد و اینکه کجا زندگی میکند، در تعارفات نقش دارند. معمولاً افراد ظاهربین این موارد را شاخصی برای احترام به دیگران میدانند.»