شهرام شیرکوند: مقوله نگرش و روند شکل‌گیری آن، از جمله مباحث جالب روانشناسی اجتماعی است. نگرش‌ها نقش بسیار مهمی در زندگی، اندیشه‌ها و رفتارهای فردی و اجتماعی انسان دارند.

طرح - چشم

 روانشناسان معتقدند که وقتی نگرش فرد را تغییر می‌دهیم، می‌توانیم رفتار وی را نیز تغییر دهیم؛ پس هرچه بیشتر در مورد رفتارها آگاهی داشته باشیم تغییر نگرش افراد سهل‌تر خواهد بود.

چرا برخی‌ از دانش‌آموزان‌ از تکالیف‌ تربیــتی‌ پرهیز و برخی‌ دیگر از آنها استقبال‌ می‌کنند؟ چگونه‌ می‌توان‌ نگــرش‌های مثــبت‌ را در کودکان‌ به‌وجود آورد ؟
‌اسخ‌ به‌ این‌ سؤال‌ها به‌ حیطه‌ عمل‌ نگرش‌ مربوط می‌شود.

نگرش،‌ نوعی‌ حالت‌ آمادگی‌ است‌ (تمایل‌ به‌ عمل‌ یا عکس‌العمل‌ خاصی‌ در مقابل‌ محرکی‌ خاص‌). نگرش‌های فرد غالباً‌ راکد است‌ و تنها درصورت‌ برخورد با موضوع، در بیان‌ و رفتار تجلی‌ می‌یابد و همه‌ چیز زندگی‌ به‌ نگرش‌های فرد بستگی‌ دارد. نگرش‌ یک‌ حالت‌ روانی‌ و عصبی‌ آمادگی‌ است‌ که‌ از طریق‌ تجربه‌ سازمان‌ می‌یابد و تأثیری‌ هدایتی‌ یا پویا بر پاسخ‌های فرد در برابر تمامی اشیا یا موقعیت‌هایی دارد که‌ به‌ آن‌ مربوط می‌شود. ‌توماس، نگرش‌ را حالت‌ پیچیده‌ای‌ از احساسات، امیال، عقاید، تعصبات‌ یا تمایلاتی‌ می‌داند که‌ به‌دلیل‌ تجربیات‌ گوناگون‌ در فرد، سبب‌ نوعی‌ آمادگی‌ برای‌ رفتار می‌شود. او همچنین‌ براین‌ باور است‌ که‌ نگرش‌ نوعی‌ تمایل‌ به‌ انجام‌ دادن‌ عمل‌ است‌ که‌ در فرد ارزش‌های مثبت‌ یا منفی‌ ایجاد می‌کند.

‌لوین‌، نگرش‌ را جزئی‌ از فضای‌ زندگی‌ فرد می‌داند که‌ دارای‌ ساختمان‌های شناختی‌ و عاطفی‌ است‌ که‌ به‌ طریق‌ مستقل‌ از یکدیگر عمل‌ می‌کنند و بر رفتار فرد تأثیر می‌گذارند. کرچ، با اشاره‌ به‌ تداوم‌ نسبی‌ نگرش‌ها این‌ تعریف‌ را ارائه‌ می‌کند: نظام‌های پایدار ارزشیابی‌های منفی‌ و مثبت، احساسات‌ عاطفی، تمایلات‌ عملی‌ مخالف یا موافق‌ با توجه‌ به‌ اهداف‌ اجتماعی.

‌روانشناسان‌ مفهوم‌ نگرش‌ را از طریق‌ تحلیل‌ آن‌ به ‌3 جزء متفاوت‌ تفسیم کرده‌اند. این‌ اجزا عبارتند از:
- جزء شناختی‌: که‌ مربوط به‌ عقیده‌های‌ گوناگون‌ و آگاهانه‌ افراد نسبت به‌ یک‌ موضوع‌ است.
- جزء عاطفی‌ (احساس): که شامل‌ احساساتی‌ است‌ که‌ بر اثر مواجهه‌ با یک‌ موضوع در شخص‌ برانگیخته‌ شده‌ و ارزشیابی‌ او را از آن‌ موضوع‌ مشخص می‌کند.
- جزء آمادگی‌ برای‌ عمل‌ (رفتار): که شخص‌ در برخورد با موضوع‌ موردنظر به‌گونه‌ معینی‌ رفتار می‌کند.

‌نگرش‌ها را نمی‌توان‌ مشاهده‌ کرد بلکه‌ از رفتار شخص‌ برداشت‌ می‌شود. نگرش‌ دارای‌ شدت‌ و جهت‌ است. برای‌ نمونه‌ امکان‌ دارد که‌ موضعی‌ مطلوب‌ یا نامطلوب‌ نسبت‌ به‌ مردم‌ یک‌ کشور اتخاذ کرد، اما این‌ موضعگیری‌ لزوماً‌ نسبت‌ به‌ همه‌ افراد آن‌ کشور دارای‌ شدت‌ برابر نیست؛ یعنی‌ نگــرش‌ ما می‌تواند در امتــداد یک‌ بعد و در نقاط مختلف‌ قرار بگیرد.
‌برای‌ یافتن‌ محل‌ این‌ نقاط، به‌ اندازه‌گیری‌ نگرش‌ها نیاز‌ است‌، آن‌ هم‌ براساس‌ معیار و مقیاس‌ مشخص.

گام‌ اولیه‌ اما عمده‌ در اندازه‌گیری‌ نگرش‌ها در اواخر سال‌های 1920 از سوی‌ ترستون‌ برداشته‌ شد. او مقیاسی‌ برای‌ مطالعه‌ نگرش‌های مذهبی‌ ساخت.‌ یک‌ مقیاس‌ مواد و کاغذ که‌ از افراد خواسته‌ می‌شد تا از میان‌ مجموعه‌ای‌ از اظهارات‌ نگرشی، اظهاراتی‌ را که‌ با آنها موافق‌ هستند انتخاب‌ کنند و به‌ هر اظهارنظر با توجه‌ به‌ مطلوب یا نامطلوب‌ بودن، ارزش‌ عددی‌ اختصاص‌ دهند؛ بنابراین نمره‌ نگرش‌ یک‌ شخص،‌ به‌عنوان‌ میانگین‌ ارزش‌های مواردی‌ است‌ که‌ فرد برگزیده است. ‌دومین‌ گام عمده‌ «روش‌‌شناسی» اندازه‌‌گیری نگـرش‌ از سوی‌ لیکرت‌ برداشته‌ شد. از پاسخگو خواسته‌ شد از میان‌ اظهارات‌ نگرشی‌ ارائه‌ شده‌ اظهار نظر را روی‌ یک‌ مقیاس‌ 5 درجه‌ای‌ رتبه‌بندی‌ کند:

1- کاملاً‌ مخالف‌، 2 - مخالف، 3 - نامطمئن‌، 4 - ناموافق، 5 -کاملاً‌ موافق نمره‌ نگرش‌ شامل‌ جمع‌ نمرات‌ در همه
‌ اظهار نظرهاست.

‌مقیاس‌ ترتیبی‌ گاتمن، تکنیک‌ دیگری‌ برای‌ اندازه‌گیری‌ نگرش‌ها ارائه‌ می‌کند. اظهارنظرها برحسب‌ دشواربودن‌ پذیرش‌ آنها ردیف‌ شده‌اند؛ بنابراین، سلسله‌ مراتبی‌ ارائه‌ می‌شود که‌ از اظهارات‌ پذیرفتنی‌ تا اظهاراتی‌ که‌ توسط اندکی‌ از اشخاص‌ پذیرفته‌ می‌شوند، پایان‌ پذیرفته‌ است. پذیرش‌ هر اظهار نظر به‌ معنای‌ آن‌ است‌ که‌ اظهارنظرهای‌ پیشین‌ آنها پذیرفته‌ شده‌ است؛ نگرش‌ پاسخ‌دهنده با الگویی‌ از اظهاراتی‌ تعیین‌ می‌شود که‌ او مایل‌ به‌ پذیرش‌ آنهاست. ‌مقیاس‌ اندازه‌گیری‌ تفاوت‌ معنایی‌ که‌ توسط «ازگود» طرح‌ شده‌ بود تا معنی‌ واژه‌ها و مفاهیم‌ و استفاده‌ آنها را اندازه‌گیری‌ کند برای‌ اندازه‌گیری‌ نگرش‌ها هم‌ مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ است.

می‌توان‌ هر مفهوم را روی‌ چند دوقطبی‌ جای‌ داد (مثلاً‌ کوچک‌ - بزرگ، خوب‌ - بد، تند - کند) و 7 درجه‌ یا نمره‌ را که‌ از نقطه‌ مرکزی‌ بیطرف‌ (صفر) می‌گذرد به‌ هر مورد اختصاص‌ داد؛ بدین‌ صورت‌ که‌ بین‌ دو مفهوم‌ 7 خط فاصله‌ قرار دارد و فرد به‌میزان‌ علاقه‌ یا عدم‌علاقه‌ روی خط فاصله‌ موردنظر علامت‌ ( M ) می‌زند. ‌درجه‌بندی‌ها در 3گروه‌ اصلی‌ (سازه) قرار می‌گیرند؛ سازه‌ سنجشی (مثلاً‌ خوب‌ - بد)، سازه ‌شدت (قوی‌ - ضعیف) و سازه‌ فعالیت (فعال‌ - منفعل).

‌انسان‌ موجودی‌ است‌ اجتماعی‌ که‌ در اجتماع‌ زندگی‌ می‌کند، با اجتماع‌ حرکت‌ می‌کند و با اجتماع به‌ رشد و بالندگی‌ می‌رسد. انسان‌ در فراگرد تکاملی‌ زندگی‌ خود همواره‌ درمعرض‌ تغییر و دگرگونی‌ است،‌ این‌ دگرگونی‌ اعم‌ از اینکه‌ برای‌ او محسوس‌ و ملموس‌ باشد یا نباشد با الگوهای‌ شناختی‌ خود او ممکن‌ است‌ انجام‌ گیرد.

همه‌ فرایندهای‌ جامعه‌پذیری‌ که علم‌ و تربیت‌ بخش‌ عمده‌ای‌ از آن‌ است‌ دربرگیرنده‌ فرایندی‌ پیوسته‌ از شکل‌ و تغییر دادن‌ نگرش‌ است. در منطقی‌ رسمی‌تر فعالیت‌های تبلیغی و مبارزه‌ انتخاباتی‌ زمان‌ جنگ‌ به‌ روشنی‌ به‌عنوان‌ کوشش‌های آشکار در تأثیرگذاری‌ بر نگرش‌ها به ‌شمار می‌آیند.

ایده‌ مرکزی‌ همه‌ این‌ فعالیت‌ها آن‌ است‌ که‌ محاوره‌ - عمدتاً‌ کلامی‌ و بصری‌ - می‌تواند همچون‌ وسیله‌ای‌ برای‌ تغییر نگرش‌ بهینه‌ باشد.

‌محرک‌هایی که‌ در اطراف‌ ما هستند گاهی‌ از محیط پیرامون‌ و نزدیک‌ حاصل‌ می‌شوند و گاهی‌ از محیط فراگیرتر. بعد از اینکه‌ تحولاتی‌ درون محرک‌ ایجاد شد جزو ادراک‌ شخصی‌ فرد می‌شود ولی‌ افراد همه‌ محرک‌ها را می‌پذیرند و آنهایی‌ را که‌ می‌پذیرند بعد از پردازش‌ تبدیل‌ به‌ نگرش‌ می‌کنند. این‌ نگرش‌ روی‌ عواطف‌ و شناخت‌ ما تأثیر می‌گذارد و باعث‌ بروز رفتار در فرد می‌شود.

‌محرک --» ادراک‌ --» نگرش --» رفتار ‌

برای‌ تغییر نگرش‌ باید به‌ متغیرهایی‌ توجه‌ کرد؛ از جمله‌ به‌ ویژگی‌های منبع‌ محاوره‌ و عمدتاً‌ اعتبار، تخصص‌ و امین‌بودن‌ او، خود محاوره‌ و ویژگی‌های شرکت‌کنندگان‌ که‌ دربرگیرنده‌ متغیرهایی‌ مانند هوش، ویژگی‌های شخصیت‌ و میزان برانگیختگی‌ می‌شود.

در تحول و دگرگون‌ کردن‌ نگرش‌ها باید به‌نظریه‌ 3مرحله‌ای‌ لوین‌ توجه کرد:

1- انجمادزایی
کورت‌ لوین‌ معتقد است وقتی‌ که‌ نگرشی‌ در جامعه‌ شکل‌ گرفت‌ قاعدتاً‌ تحت‌تأثیر چندفشار است. یک‌ دسته‌ فشارهایی‌ هستند که‌ قصد دارند نگرش‌ را تغییر دهند و دسته‌ دیگر قصد دارند آن‌ را محکم‌تر جلوه‌ دهند (از آن‌ به‌عنوان‌ تحلیل‌ میدان‌ نبرد یاد شده).
هر نگرش‌ یک‌ حالت‌ حاد یا یک‌ باسیل‌ دارد که‌ گاه‌ به ‌دور خود پوسته‌ محکمی‌ می‌بندد و با آن‌ پوسته‌ محکم‌ می‌خواهد از خود محافظت‌ کند؛ یعنی‌ در برخورد با نگــرش‌ اول‌ باید پوسته‌ آن‌را شکافت. کورت‌ لوین‌ معتقد است:‌ در این‌ مرحله‌ ما باید انجمادزدایی‌ کنیم؛ یعنی‌ در واقع‌ اول باید‌ چفت‌ و بست‌ها را بگشاییم و برای‌ گشودن‌ بست‌ها باید 2کار انجام‌ دهیم؛ اول، اطلاع‌رسانی‌ و دوم‌ شیوه‌های‌ اغنایی‌ که‌ اینها هردو از رسالت‌های ارتباطات‌ هستند.

2- جایگزینی
رسانه‌ به‌ سرعت‌ بر ذهن‌ افراد اثر می‌گذارد و آن‌ را دگرگون‌ می‌کند که‌ در این‌ میدان‌ نبرد، رسانه‌ به‌صورت‌ یک‌ قدرت‌ نسبتاً‌ قوی‌ در جهت‌ بقیه‌ قدرت‌هایی که‌ باید نگرش‌ را تغییر بدهند وارد عمل‌ می‌شود و کار خود را انجام‌ می‌دهد. یکی‌ از دشواری‌هایی که‌ در عمل‌ برنامه‌ریزی‌ کشورهای‌ جهان‌ سوم‌ به‌ویژه‌ در ابعاد تغییرات‌ فرهنگی‌ با آن‌ مواجه‌ می‌شویم، وجود شکافی‌ بین‌ این‌ دو مرحله‌ است؛ یعنی‌ ممکن‌ است‌ ضربه‌ اول‌ را خیلی‌ خوب‌ وارد کنیم‌ و تغییر نگرش‌ جدید به‌ درستی‌ جایگزین‌ نشود که دوباره‌ احتمال‌ برگشت‌ به‌ نگرش‌ قبلی‌ بسیار خواهد بود.

اینجاست‌ که‌ می‌خواهیم‌ عملی‌ را انجام‌ بدهیم‌ که‌ با تغییر نگرش‌ هماهنگی‌ و توازن‌ داشته‌ باشد. اگر این‌ کار به‌ درستی‌ انجام‌ گیرد، هراندازه‌ غیرمستقیم‌تر باشد احتمال‌ موفقیت‌ بیشتر خواهد بود. بعضی‌ مواقع‌ می‌بینیم‌ که‌ نگرش‌ تغییر کرده‌ و زمان‌ عمل‌ فرارسیده‌ است‌، در این‌ حالت‌ هرقدر عمل‌ با شیوه‌های حساب‌‌شده‌ و دقیق‌ و غیرمستقیم‌ صورت‌ بگیرد بیشتر مؤثر واقع می‌شود.

3 - انجماد مجدد
نگرش‌ها همیشه‌ حالت‌ ارتجاعی‌ و بازگشت‌پذیر دارند پس‌ برای‌ اینکه‌ حالت‌ برگشت ‌پذیری‌ را کم‌ کنیم‌ باید به‌ نگرش‌ به‌وجود آمده‌ چفت‌ و بست‌ بزنیم‌ تا مجدداً‌ به‌ نگرش‌ اول‌ برنگردد. در اینجـا نقـش‌ رســــانه‌ دوبـاره‌ اهمیت‌ پیدا می‌کند. رســـانه‌ می‌تواند این‌ کار چفت‌ و بست‌زدن‌ به‌ نگـرش‌ها را به ‌سرعت و با روال‌ بالا انجام‌ دهد.

‌پیامد تغییر نگرش، تغییر در نوع‌ سازگاری‌ یا ناسازگاری، سمبل‌ها، الگوها و ارزش‌های فرد است‌ که‌ به‌طور کلی‌ به ‌شکل‌ زیر بیان‌ می‌شود:

تغیــیر در نگـرش‌  - تغیــیر در نـوع‌ سـازگاری‌ یــا ناسازگاری‌ -  ارتبـاط تغیـیر در سمبل‌ها متحول‌‌شدن‌ الگوها‌ - تغییر در قضاوت‌ها و ارزش‌ها.

‌در مجموع‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ نگرش، برخاسته‌ از فرهنگ‌ مادی‌ و معنوی‌ جامعه، خانواده، ارزش‌ها و آرمان‌هاست. نگــرش‌ها مجموعه‌ پیچیده‌ای‌ است‌ و ممکن‌ است‌ اجزای‌ متشکل‌ آن‌ عاطفی‌ یا رفتاری‌ باشد. نگــرش‌ها از محرک‌هایی که‌ در پیرامون‌ ما قرار دارند شکل‌ می‌گیرند و پس‌ از تشکیل‌ بر عواطف‌، احساسات‌ و شناخت‌ ما اثر می‌گذارند. از آنجا که‌ نگــرش‌ منشأ تمامی رفتارهای‌ فردی‌ و اجتماعی‌ است‌ ناگزیریم برای‌ دگرگون‌ کردن‌ نگرش‌ها ابتدا آنها را بشناسیم.

تفاوت نگرش با ارزش، عقیده و علاقه

ارزش‌ها، هدف‌هایی گسترده‌تر و انتزاعی‌ترند و غالبا فاقد شیء یا موضوع مشخص یا نقطه ارجاعند. شجاعت، زیبایی و آزادی ارزش هستند و به‌عنوان معیاری برای قضاوت به حساب می‌آیند که شخص از آنها برای تصمیم‌گیری بهره می‌برد و از آن طریق نگرش‌های خاصی را در خود ایجاد می‌کند.

عقیده نیز چیزی است که شخص بر مبنای واقعیات مورد قبول خود درست می‌پندارد. بدین‌سان عقاید 2نوع هستند: برخی عقاید عاری از هیجان و شور هستند مثل اعتقاد به اینکه کمربند ایمنی در جلوگیری از آسیب سانحه اتومبیل مفید است، اما دسته‌ای از عقاید علاوه بر یک جزء ارزشی، دارای جزء هیجانی هم هستند که نگرش خوانده می‌شوند؛ مثلا اعتقاد به اینکه مردم فلان شهر خسیس هستند علاوه بر اینکه ارزشی است، توأم با هیجان است.

اما نگرش و علاقه هر دو به دوست داشتن و دوست نداشتن مربوط می‌شوند. هر دو می‌توانند به ترجیح دادن‌ها در مورد فعالیت‌ها، نهادهای اجتماعی یا گروه‌ها مربوط باشند و هر دو شامل احساس‌های شخصی نسبت به یک شیء یا نهاد اجتماعی یا گروه تصور می‌شوند و علایق، احساس فرد نسبت به یک فعالیت است.

تغییر رفتار پیامد تغییر نگرش‌ها

نگرش و رفتار در زندگی روزمره ما با یکدیگر در هم تنیده شده‌اند. تغییر نگرش‌ها می‌تواند منجر به تغییراتی در رفتار شود و به عکس، تغییر در رفتار می‌تواند بر نگرش‌های فرد تأثیر گذارد. مشورت و رایزنی، حربه‌های سیاسی و دیگر روش‌های متقاعد‌سازی‌ بر این مبنا ساخته شده‌اند که رفتار افراد، پیرو نگرش‌های آنهاست و نگرش‌ها می‌توانند تحت‌تأثیر پیام مناسبی که به روش درستی فرستاده می‌شوند، قرار گیرند. ارتباط میان نگرش و رفتار به‌طور گسترده‌ای در حوزه روانشناسی اجتماعی و علوم رفتاری مورد تحقیق قرار گرفته است. هر چه روانشناسان بیشتر بتوانند ارتباط میان نگرش، رفتار و عواملی که این دو را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند درک کنند، بهتر می‌توانند اختلال‌های روانی را درمان کنند؛ بنابراین یکی از راه‌های تغییر رفتار مطالعه نگرش‌های افراد و تغییر آن نگرش‌هاست (پــائــولا، 2001).

شناخت و تغیــیر نگرش‌های منفی دانش‌آموزان نسبت به دروس مدرسه به‌ویژه دروسی مانند ریاضیات و علوم تجربی، یکی از روش‌های مؤثر برای افزایش و بالا بردن عملکرد تحصیلی آنان و در نتیجه موفقیت تحصیلی و افزایش احترام به نفس آنهاست. احترام به نفس بالای حاصل از موفقیت تحصیلی، خود می‌تواند به ایجاد یک نگرش مثبت و سودمند نسبت به امور تحصیلی و درس خواندن منجر بشود.

تغییر رفتار به‌منظور تغییر نگرش‌ها

در سال 1955، جورج کلی، روانشناسی خود را تحت عنوان سازه‌های شخصی معرفی کرد. سازه شخصی کلی براساس این ایده قرار گرفته بود که فرد از منظر دسته‌ای از عقاید قبلی خود درباره جهان به آن می‌نگرد.

این سازه‌ها همچنان که فرد در معرض موقعیت‌های جدید و متفاوت قرار می‌گیرد، تغییر یافته و با آن موقعیت‌ها سازگار می‌شود. ایده اساسی موجود در تئوری کلی این است که افراد می‌توانند به جست‌وجوی تجربیات تازه پرداخته و با تمرین آن تجربیات رفتارهای تازه‌ای را به‌منظور ایجاد تغییر در نگــرش‌هایشان نسبت به جهان پیرامون، در خود به‌وجود آورند.

بر همین اساس جورج کلی توصیه می‌کرد که درمانگران، بیماران خود را به تلاش در جست‌وجوی رفتارهای جدید و راهبردهای مقابله با مشکل تشویق کنند. او و همکارانش موارد فراوانی را گزارش کرده‌اند که در آن بیماران الگوهای رفتارهای جدید و مؤثری را در خود به‌وجود آورده و متعاقب آن نگرش‌هایشان تغییر یافته است.

در مواردی که رفتار با نگرش‌ها هماهنگ نیست، گاهی اوقات علت آن فشار اجتماعی یا فشار ناشی از همسالان است. افراد بزرگسال عموماً از نگرش‌های تثبیت شده خود تبعیت می‌کنند، در حالی‌که در کودکان نگرش‌ها اغلب به وسیله مشاهده رفتار دیگران به‌ویژه والدین شکل می‌گیرد.

 

کد خبر 131625

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز