تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۳۹۰ - ۰۹:۱۷

شهرام شیرکوند: در دیدگاه‌های سنتی مدیریت، توسعه سرمایه‌های اقتصادی، فیزیکی و نیروی انسانی مهم‌ترین نقش را در توسعه ایفا می‌کرد اما در عصر حاضر برای توسعه‌، بیشتر از آنچه به سرمایه اقتصادی‌، فیزیکی و انسانی نیازمند باشیم، به سرمایه اجتماعی نیازمندیم؛ زیرا بدون این سرمایه استفاده از دیگر سرمایه‌ها به‌طور بهینه انجام نخواهد شد.

 سرمایه‌‌اجتماعی ‌(Social Capital) از مفاهیم‌ نوینی است‌ که‌ امروزه‌ در بررسی‌‌های اقتصادی‌ و اجتماعی‌ جوامع‌ توسعه‌یافته مطرح‌ شده‌ است. طرح‌ این‌ رویکرد در بسیاری‌ از مباحث‌ اقتصادی، اجتماعی‌ و فرهنگی، نشان‌‌دهنده اهمیت‌ نقش‌ ساختارها و روابط اجتماعی‌ میان افراد (سرمایه اجتماعی) بر متغیرهای‌ اقتصادی، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ است. سرمایه اجتماعی عمدتاً مبتنی بر عوامل فرهنگی و اجتماعی است و شناسایی آن به‌عنوان یک نوع سرمایه چه در سطح مدیریت کلان توسعه کشورها و چه در سطح مدیریت سازمان‌ها و بنگاه‌ها می‌تواند شنــاخت جدیدی را از سیستم‌های اقتصادی- اجتماعی ایجاد کند و مدیران را در هدایت بهتر سیستم‌ها یاری رساند. از آنجا که مقام معظم رهبری سال‌جاری را با عنوان سال جهاد اقتصادی نام نهاده‌اند به بررسی نقش سرمایه اجتماعی در توسعه اقتصادی می‌پردازیم.

در دیدگاه‌های‌ سنتی‌ سرمایه‌ اقتصادی، فیزیکی‌ و حتی‌ نیروی‌ انسانی‌ مهم‌ترین‌ نقش‌ را ایفا می‌‌کردند اما با بررسی بیشتر در این‌ زمینه‌ درمی‌یابیم‌ در کنار این‌ موارد به‌ سرمایه‌ اجتماعی‌ هم در جامعه‌ نیازمندیم؛ زیرا بدون‌ این‌ سرمایه‌، از دیگر سرمایه‌ها درست استفاده نخواهد شد. ‌سرمایه‌‌اجتماعی‌ عمدتا مبتنی‌ بر عوامل‌ فرهنگی‌ و اجتماعی‌ است.

امروزه در کنار سرمایه‌های انسانی‌، مالی و اقتصادی‌، سرمایه دیگری در سازمان‌ها و جوامع‌، مطرح شده است با عنوان «سرمایه‌اجتماعی». این مفهوم، از مفاهیم نوین در جامعه‌شناسی است که ارتباط نزدیکی با سرمایه انسانی به‌عنوان مهم‌ترین منبع سازمان‌ها دارد. سرمایه اجتماعی، بستر بسیار مناسبی را برای بهره‌برداری و بهره‌وری نیروی انسانی در سازمان‌های مختلف فراهم می‌آورد. از سوی دیگر، بهره‌گیری از سرمایه‌های دیگر سازمانی نیز در پرتو این سرمایه امکان‌پذیر است. سرمایه اجتماعی در کنار سرمایه اقتصادی و سرمایه انسانی به تازگی به مثابه متغیری تأثیر‌گذار در روند توسعه‌یافتگی شناخته شده است.

نظریه‌های سرمایه اجتماعی

1 - نظریه پیوندهای ضعیف
نخستین تئوری برای مفهوم‌سازی سرمایه اجتماعی، نظریه پیوندهای ضعیف است. مطابق این نظریه، هر چه شدت و استحکام روابط میان اعضای یک شبکه بیشتر باشد، ارزش سرمایه اجتماعی کمتر و برعکس هر چه شدت و استحکام این روابط ضعیف‌تر باشد نشان‌دهنده سرمایه اجتماعی بیشتر است.

2 - نظریه شکاف ساختاری
مطابق نظریه شکاف ساختاری، اگر یک فرد در شبکه اجتماعی خود با همکارانی که با هم در ارتباط نیستند یا حداقل ارتباط اندکی با هم دارند، ارتباط برقرار کند، نهایت استفاده را خواهد برد. منظور از شکاف در این نظریه، فقدان ارتباط میان 2 فرد در یک شبکه اجتماعی است، که مزیتی برای سازمان تلقی می‌شود.

3 - نظریه منابع اجتماعی
این نظریه که ریشه‌های آن به مطالعات «لین و کاتور» در سال1981 می‌رسد، پیوندهای موجود در شبکه را بدون وجود منابع داخل آن کارآمد نمی‌داند. از دیدگاه این نظریه فقط منابع موجود درون شبکه است که می‌تواند به‌عنوان یک سرمایه قلمداد شود. به عبارتی، نظریه پیوندهای ضعیف و شکاف ساختاری هر دو بر «ساختار» شبکه‌ها معطوف هستند در حالی‌که نظریه منابع اجتماعی به «محتوای شبکه» توجه دارد.

رابطه سرمایه اجتماعی و ابعاد توسعه

با توجه به اهمیت سرمایه اجتماعی در توسعه اجتماعی و سازمانی لازم است برنامه‌های مختلفی برای افزایش ذخیره این سرمایه انجام گیرد. برخی از این اقدامات در سطح سازمانی عبارتند از:

1 - تشویق و تقویت نهادهای اجتماعی، صنفی و حرفه‌ای
تشویق به ایجاد و تقویت نهادهای اجتماعی یکی از راه‌حل‌های ساختاری برای افزایش سرمایه اجتماعی است. نتیجه فعالیت گروهی موفق تقویت شبکه‌های اعتماد است. ایجاد چنین نهادهایی در سطوح سازمانی نیز امکان‌پذیر است. تشکیل گروه‌ها و انجمن‌های تخصصی و حرفه‌ای در سازمان‌ها با مشارکت داوطلبانه کارشناسان و متخصصان می‌تواند موجب افزایش سرمایه‌اجتماعی در سازمان‌ها شود. بنابراین نقش مدیران رسمی سازمان در این رابطه را می‌توان تشویق و هدایت کلی ایجاد و تقویت چنین نهادهایی دانست.

2 - برنامه‌ریزی برای غنی‌سازی فرهنگ اجتماعی و سازمانی
سرمایه اجتماعی منتج از ویژگی‌های فرهنگی یک سیستم اجتماعی است. به بیان دیگر، سرمایه اجتماعی تبلور اقتصادی فرهنگ اجتماعی یا سازمانی مبتنی بر اعتماد و مشارکت افراد است. بنابراین هرگونه اقدامی از طرف مدیران برای غنی‌سازی فرهنگ سازمانی می‌تواند موجب افزایش سرمایه اقتصادی شود.

3 - توجه به ارتقای سرمایه اجتماعی در آموزش‌های عمومی و آموزش کارکنان
یکی از مهم‌ترین فرایندهای موجود در جوامع برای ایجاد سرمایه اجتماعی، نظام‌های آموزشی است. گذر افراد از آموزش‌های عمومی در تمامی سطوح و نیز آموزش‌های دانشگاهی، نقش اصلی را در ایجاد این نوع سرمایه‌ داراست. مؤلفه‌های فرهنگی در سطح جامعه به‌شدت متأثر از عملکرد نظام‌های آموزشی و تربیتی هستند. در سطح سازمانی نیز دوره‌های آموزشی کارکنان می‌توانند بستر مناسبی برای تقویت سرمایه اجتماعی باشند.

مدیریت سرمایه اجتماعی و نقش آن در ابعاد توسعه

یکی از مسائلی که موجب از میان رفتن سرمایه اجتماعی در سازمان می‌شود، جدایی مدیران از کارکنان و سازمان (نظیر ساختار سلسله مراتبی) است. مدیران از راه‌های مختلف می‌توانند به ایجاد توسعه سرمایه‌اجتماعی در سازمان یاری رسانند که بعضی از آنها مربوط به جامعه (در سطح کلان) و بقیه مربوط به درون سازمان (در سطح خرد) است که عبارتند از:

1 - پایبندی به اخلاقیات
مدیرانی که اصول اخلاقی را در عملکردها و تصمیمات سازمانی به کار می‌گیرند، با ایجاد روابطی مبتنی بر اخلاقیات سرمایه‌اجتماعی ایجاد می‌کنند.

2 - احساس مسئولیت اجتماعی
سازمان و جامعه با هم در تعاملی پویا قرار دارند و در این رابطه است که افراد و اعضای جامعه مایلند سازمان در مقابل آنان احساس مسئولیت کند و تنها به فکر سود و نفع سازمانی نباشد.

3 - وحدت با جامعه
یکی از مسائلی که موجب از میان رفتن سرمایه اجتماعی می‌شود، جدایی مدیران از جامعه است که به‌صورت عارضه متفاوت بودن «ما» و «آنها» جلوه می‌کند. در چنین حالتی مدیران خود را با دیگران متفاوت می‌بینند و بین خود و مراجعه‌کنندگان جدایی احساس می‌کنند.

4 - تلاش در جهت ایجاد اعتماد در سازمان
یکی دیگر از اقدامات مهم در این زمینه، تلاش مدیران و رهبر سازمان برای اعتماد‌سازی‌ بین اعضای گروه‌ها و واحدهای سازمانی و نیز بین واحدهای مختلف است. اعتماد نیز صرفا با ایجاد روابط و ارتباطات مستمر موفق و تدریجی شکل می‌گیرد.

5 - تأکید مداوم بر آموزش
ایجاد و استفاده از سرمایه اجتماعی به تغییر رفتار و طرز تفکر نیاز دارد. برنامه‌های آموزشی جامع، الگوی مطلوب برای افرادی است که قصد دارند رفتارهای جدید را بیاموزند، مشاهده، کشف و اجرا کنند.
از این‌رو، یکی از وظایف مهم مدیران برای ایجاد سرمایه اجتماعی، این است که فرصت‌های مداوم و مشخصی برای آموزش درون‌سازمانی و برون‌سازمانی تدوین و برنامه سالانه برای تمامی سطوح مشاغل تهیه و به کارکنان ابلاغ کنند.

6 - چرخش مشاغل
یکی از اهداف مهم چرخش شغلی، ایجاد و تقویت سرمایه انسانی و اجتماعی است. چرخش مشاغل، این فرصت را به کارکنان می‌دهد که ضمن شناخت وظایف و فعالیت‌های سایر مشاغل و افزایش توانمندی خود، ارتباطات و تعامل خود را با همدیگر افزایش دهند و در نتیجه روح اعتماد جمعی را (که جوهره سرمایه اجتماعی است) گسترش بخشند که این امر موجب تسهیم و تسهیل دانش و تجربه کارکنان می‌شود.

وجود دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌های بیش از حد، نهادهای متعدد نظارتی، تخلفات اداری، شایعه‌پراکنی و بی‌اعتنایی کارکنان به سازمان از جمله نشانه‌های ضعف سرمایه‌اجتماعی در سازمان یا به عبارتی ضعف سازمان در ایجاد سرمایه‌اجتماعی است.

7 - افزایش رضایت شغلی کارکنان
سرمایه فیزیکی، با ایجاد تغییرات در مواد برای شکل‌دادن و تسهیل ابزارهای تولید به‌وجود می‌آید. سرمایه انسانی با تغییر نگرش افراد، مهارت‌ها و توانایی‌های آنان را افزایش می‌دهد. سرمایه‌اجتماعی نیز هنگامی به‌وجود می‌آید که روابط میان کارکنان به شیوه‌ای دگرگون شده باشد که هرکدام از آنان بتوانند به‌راحتی نقش و وظیفه خود را انجام دهند. از این رو، فضای مبتنی بر تفاهم، صداقت، اعتماد و همکاری باعث افزایش رضایت شغلی کارکنان و در نهایت بهره‌وری سازمانی می‌شود.

8 - حمایت از توسعه پایدار
توسعه پایدار مفهوم جدیدی را از توسعه اقتصادی، انسانی و زیست‌محیطی ارائه می‌دهد و توسعه واقعی را معادل رشد انسانی و زیست‌محیطی قلمداد می‌کند. در توسعه پایدار منابع زیست‌محیطی همچون سرمایه‌هایی تلقی می‌شوند که حفاظت از آنها وظیفه اصلی سازمان‌ها به شمار می‌آید و توسعه‌ای مقبول است که در آن ضمن حفظ طبیعت، انسان ارزش و کرامت خود را از دست ندهد.

سرمایه اجتماعی زیربنای توسعه اقتصادی

از سرمایه اجتماعی، به‌عنوان زیربنای توسعه اقتصادی هر جامعه یاد می‌کنند. اهمیت سرمایه اجتماعی در توسعه اقتصادی در یک جامعه تا حدی است که می‌توان آن را فاکتور مهم شکوفایی اقتصاد تمام جوامع توسعه یافته محسوب کرد. سرمایه اجتماعی را در اقتصاد هر کشور می‌توان در اعتماد‌پذیری و روحیه همکاری میان نیروهای انسانی برای رسیدن به اهداف اقتصادی جامعه تعریف کرد.

سرمایه اجتماعی در حوزه فرهنگی

سرمایه اجتماعی، زیربنای توسعه فرهنگی هر جامعه نیز محسوب می‌شود. بنابراین، برای توسعه فرهنگی هر جامعه باید سرمایه‌های اجتماعی این بخش، شناخته شود و مورد بهره‌برداری قرار گیرد. هر چه سرمایه‌های اجتماعی در بخش‌های فرهنگی جامعه تقویت شود، توسعه فرهنگی نیز سرعت بیشتری به‌خود می‌گیرد و از این رهگذر، رفتار افراد جامعه و نحوه تعاملات آنها قابل پیش‌بینی‌تر می‌شود؛ چرا که افراد، در چارچوب قواعد خاص فرهنگی، رفتار می‌کنند و این رفتار حساب‌شده، منجر به گسترش اعتماد در جامعه می‌شود و با افزایش قابلیت اعتماد در بخش‌های مختلف فرهنگی جامعه، مناسبات اجتماعی و فرهنگی هم، روان‌تر و کم هزینه‌تر می‌شود.

روشنفکران، دانشمندان، پژوهشگران، فناوران، مدیران، نویسندگان و عموم تولیدکنندگان علم در هر جامعه‌ای، از سرمایه‌های مهم اجتماعی در حوزه فرهنگ، محسوب می‌شوند که باید مورد شناسایی و حمایت و بهره‌برداری قرار گیرند تا آنها نیز به شکوفایی کشور کمک کنند. اگر به سرمایه‌های اجتماعی در بخش مهم فرهنگی، توجه کافی معطوف نشود، این سرمایه‌ها روندی نزولی را طی می‌کنند و با سقوط این سرمایه‌ها، ارزش‌ها هم تنزل می‌یابند. بخش فرهنگی از مهم‌ترین بخش‌های مولد در هر جامعه محسوب می‌شود. بنابراین، به سرمایه‌های اجتماعی این بخش نیز باید توجه کافی مبذول شود.

از دیگر سرمایه‌های اجتماعی مهم در بخش فرهنگی، جوانان مستعدی هستند که با وجود شکل‌گیری شخصیت آنها در فرهنگ حاکم بر جامعه، به توسعه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جامعه کمک می‌کنند.
بنا بر این، نحوه اجتماعی‌شدن این سرمایه‌های اجتماعی در فرهنگ حاکم بر جامعه، از مسائل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد تا بتوان از خلاقیت و ابتکارات آنان در بخش فرهنگ، اقتصاد و سیاست، استفاده کرد.

نقش سرمایه اجتماعی در تحقق توسعه اجتماعی

مزایای متعدد و زیادی را می‌توان برای سرمایه اجتماعی برشمرد؛ مزیت اصلی و عمده سرمایه اجتماعی در اختیار گذاشتن اطلاعات زیاد با هزینه پایین و زمان اندک برای بازیگرانی است که نقش اصلی را در سرمایه اجتماعی ایفا می‌کنند.
کسب قدرت و نفوذ از مزایای دیگر سرمایه اجتماعی است. مزیت دیگر سرمایه‌اجتماعی ایجاد «یکپارچگی» در میان اعضاست. هنجارها و باورهای محکم موجب ایجاد شبکه اجتماعی قوی می‌شود که دربرگیرنده آداب و رسوم و قوانین خاصی است و این هنجارها جایگزین کنترل‌های رسمی می‌شوند.

علائم ضعف سرمایه اجتماعی

هرچه ذخیره سرمایه اجتماعی در سازمان بالا باشد، نیاز به تدوین قوانین و مقررات، ایجاد نهادهای اجرایی و نظارتی کاهش می‌یابد. به‌نظر می‌رسد مدیران از طریق شاخص‌ها و عوامل زیر می‌توانند درجه و میزان سرمایه اجتماعی در سازمان را تشخیص دهند؛ بدین معنا که هرچه میزان این عوامل در سازمان بالا باشد، سرمایه‌اجتماعی کمتر خواهد بود.
1 - دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌ها؛
2 - نهادهای متعدد نظارتی و بازرسی؛
3 - شایعه پراکنی؛
4 - ترور و تخریب شخصیت‌ها؛
5 - تخلفات اداری؛
6 - بی‌اعتنایی کارکنان به سازمان؛
7 - شکست تیم‌ها و کمیته‌های کاری در سازمان؛
8 - تمایل نداشتن کارکنان به یادگیری دانش روز و تسهیم دانش و اطلاعات؛
9 - فقدان روحیه رقابت‌جویی درون سازمان یا نسبت به رقبا؛
10 - افزایش غیبت، مرخصی و... .

مفهوم‌ سرمایه‌ اجتماعی‌

سرمایه اجتماعی، مفهومی است که در بسیاری از موارد، توسط تحلیل‌گران اجتماعی برای توضیح طیف وسیعی از فرایندهای اجتماعی به کار می‌رود. اما در جامع‌ترین تعریف می‌توان گفت: «سرمایه اجتماعی، مجموعه منابعی است که در ذات روابط خانوادگی و در سازمان‌های اجتماعی جامعه وجود دارد و بر رشد شناختی یا اجتماعی افراد، مؤثر است». اصطلاح سرمایه‌اجتماعی، به پیوندها و ارتباطات میان افراد جامعه به‌عنوان منبع باارزشی اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل، موجب تحقق اهداف جامعه می‌شوند. اهمیت این سرمایه، تا جایی است که آن را مکمل «سرمایه انسانی» می‌دانند و حتی از سرمایه انسانی، به‌عنوان ابزاری برای رسیدن به «سرمایه‌اجتماعی» نام برده می‌شود. در واقع اهمیت این سرمایه، درحدی است که از آن به‌عنوان ثروت نامرئی یک کشور یاد می‌کنند و از رهگذر این سرمایه حیاتی است که انسجام، اعتماد متقابل و حسن اطمینان و همبستگی در جامعه فراهم می‌شود و هرگونه کاهش در آن، منجر به کاهش مشارکت‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهروندان می‌شود و همچنین رشد آسیب‌ها و جرائم اجتماعی، بی‌اعتمادی، یأس و ناامیدی و احساس محرومیت نسبی و بسیاری از ناهنجاری‌ها نتیجه تقلیل سرمایه اجتماعی است.
در غیاب‌ سرمایه‌ اجتماعی، اثربخشی سایر سرمایه‌ها از دست‌ می‌رود و بدون سرمایه‌ اجتماعی، راه‌های‌ توسعه‌ و تکامل‌ فرهنگی‌ و اقتصادی ناهموار می‌شود. تا قبل‌ از پیدایش‌ مباحث‌ مرتبط با سرمایه‌ اجتماعی‌، از 3‌ نوع‌ سرمایه‌ نام‌ برده‌ می‌‌شد.
سرمایه‌ انسانی: مهارت‌ها و توانایی‌های‌ شخصی، متخصصان، مدیران‌ ممتاز و...
سرمایه‌ مالی: مانند اوراق‌ بهادار، اوراق‌ قرضه، پول‌ و...
سرمایه‌ فیزیکی: مانند تأسیسات‌ و زیربناها، سد و اتوبان‌ و...

نتیجه‌

مبحث سرمایه‌های اجتماعی آنچنان گسترده است که شناخت، معرفی و بیان تأثیر و تأثر آن در ثبات توسعه و پیشرفت جامعه، نیازمند مطالعات دقیق‌تر و بررسی‌های بیشتر است. این مبحث، اگر چه به تازگی به دایره واژگانی پژوهشگران اجتماعی و صاحب‌نظران مسائل توسعه، راه یافته، اما همین مفهوم اجتماعی، در برگیرنده معانی و مفاهیمی است که اگر به آن توجه شود، می‌تواند توسعه و ثبات یک جامعه را تضمین کند.

شناخت سرمایه‌های اجتماعی در بخش‌های گوناگون و نحوه بهره‌برداری از آنها، وظیفه‌ای است که باید مسئولان و مدیران جامعه با تلاشی بیشتر، به آن بپردازند و دلایل متروک ماندن بعضی از سرمایه‌های اجتماعی را بیابند و سعی در گسترش، حفظ و توسعه آن داشته باشند زیرا سرمایه‌اجتماعی، اولاً زیربنای توسعه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هر جامعه است و ثانیا منبع شکل‌گیری اساسی گروه‌های اجتماعی محسوب می‌شود (گروه‌هایی که توسعه هر جامعه، به آنان وابسته است).
در مجموع می‌توان گفت که سرمایه‌اجتماعی عبارت است از تأثیر اقتصادی حاصل از تسهیلاتی که شبکه‌های اعتماد و مؤلفه‌های فرهنگی در یک سیستم اجتماعی را به‌وجود می‌آورند، شبکه‌های اعتماد علاوه بر کاهش هزینه‌های مدیریتی، موجب می‌شوند که زمان و سرمایه بیشتری به فعالیت‌های اصلی اختصاص پیدا کند و علاوه بر آن موجب انتقال دانش اعضای گروه‌ها به یکدیگر می‌شود و جریان مناسبی را از یادگیری و دانش در بین آنها فراهم می‌سازد و این امر نیز می‌تواند در کاهش هزینه‌های مدیریتی و توسعه اجتماعی و سازمانی بسیار مؤثر باشد. سرمایه اجتماعی، پدیده‌ای مدیریت‌پذیر است؛ به این معنا که می‌توان آن را براساس سیاستگذاری‌ها در حوزه‌های مشخصی در سازمان بازسازی یا به فرایند شکل‌گیری آن کمک کرد. این امر درصورتی ممکن است که مدیران عالی و سیاستگذاران اطلاعات درستی از وضعیت موجود سرمایه‌اجتماعی در جوامع داشته باشند.