یونس شکرخواه: نمی‌دانم اگر سید فرید قاسمی نبود اصلا می‌شد ما از چیزی به نام تاریخ مطبوعات ایران حرف بزنیم یا نه؟

سید از عزیزترین رفقای من است و نزدیک به سه دهه است که او را می‌شناسم.

نثر خاص خودش را دارد؛ هر وقت می‌نویسد انگار سرسخت‌ترین سر ویراستار دنیاست؛ نسبت به متن خودش. سید حتی در زمانه‌ وب زده که متن‌های لوس پف کرده خریدار دارند؛ اندکی از فشرده نویسی مفید دست بر نداشته است. او یک مینیاتوریست است برای روزنامه‌نگاری این دیار؛ استحکام؛ ریزنگاری و دقت، شناسه‌ها و عوامل متنیت در آثار او هستند. انگار هر متنی برای او آخرین متن است و این خلاصه نویسی نه از سر واژه نداشتن؛ بلکه از سر تعهد ویژه او به غش نداشتن در معامله‌ای است که باید همیشه شریفانه بین او خوانندگان آثارش برقرار باشد. او با سختکوشی پیمان بسته و دلبسته نوشتن مانده است.

مطبوعات ایرانی (۱۳۸۹) تازه‌ترین اثر اوست که گزیده‌ای از مقالات، گزارش‌ها، یادداشت‌ها؛ سخنرانی‌ها و گفتگوهایی است که طی ۱۰ سال داشته است (۱۳۸۹- ۱۳۸۰) و این همه به قول خودش "یک نظم‌دهی سردستی" است که شده است ۱۲۳ نوشتار و گفتار.

البته مطبوعات ایرانی یک پیوست هم دارد که آثار دو دهه هفتاد و هشتاد سید را در خود گنجانده است:

مطبوعات (۸۷ کتاب)؛ لوح فشرده (برگزیده نشریات دوره قاجار/ معرفی ۵۶ نشریه)؛ مقاله و گزارش (۷۴۰ مورد)؛ گفتگو (۱۲۹ مورد)؛ سخنرانی (۴۰ مورد)؛ پژوهش با تکثیر محدود (۱۷ مورد)؛ طرح‌ها (۵۹ مورد)؛ آثار بی‌نام (۴ مورد)؛ کتب‌های با نام مستعار (۵ کتاب)؛ کتاب‌های مشترک (۲مورد)؛ مقدمه و یادداشت نویسی بر آثار دیگران (۱۳ مورد)؛ آثار زیر نظر: فردی (۳۹ اثر)؛ آثار زیرنظر: جمعی (۲۰ اثر)؛ نمایشگاه‌ها (۹ نمایشگاه) و طرح نمایشگاهی (یک نمایشگاه)
لرستان (۱۵ کتاب)؛ مقاله (۱۶۷ مقاله)؛ طرح‌ها (۱۰ طرح)؛ مقدمه و یادداشت نویسی بر آثار دیگران (۱۱ مورد)

و البته آثار سید فراتر از این‌هاست که در پی نوشت درباره آن‌ها توضیح داده است. به عبارت دقیق‌تر او طی دو دهه بیش از صد کتاب و هزار مقاله تالیف کرده است و بماند به کنار کارهایی که زیر نظر او جداگانه منتشر شده‌اند.

بعضی‌ها سید را فقط از طریق کتاب‌هایش می‌شناسند و حتی او را ندیده‌اند و بسیار طبیعی است که بپرسند او چطور این‌همه پرکار است.

من به گمانم به عنوان کسی که روزگارها با او داشته می‌توانم نکاتی را در این باره بگویم:

بعضی‌ها خیال می‌کنند از سید سن وسالی گذشته است - از جمله یک پروفسور ایرانی مقیم آلمان که برای کاری به کتاب هفته آمده و خود سید فرید را دیده بود ولی موقع خداحافظی از من در راهرو پرسید که ببخشید اسم این آقا که در این اتاق بودند چه بود و من گفتم  سید فرید قاسمی؛ و مثل اینکه برق گرفته باشدش به من گفت آقای قاسمی تاریخ مطبوعات! و دوباره پرید به طرف اتاق -

سید فرید قاسمی متولد ۱۹ شهریور ۱۳۴۳ است.

اما من قسم می‌خورم که این بلند بالای لرستانی از نظر دأب و رفتار یک پیرمرد تمام عیار است و از این نظر به کسانی که او را فقط از طریق کتاب‌هایش می‌شناسند حق می‌دهم که گمان ببرند او کهن‌سال است.

او مردم‌دار؛ شنوا؛ سختکوش؛ امانتدار؛ متواضع؛ غم‌خوار؛ صنف شناس؛ اصیل؛ مکتوب و قدرشناس است.

سید سال به سال در مسیر تولید ادبیات برای عرصه ارتباطات این مرز و بوم به تدریج از نظر جسمانی تحلیل رفته است؛ اما سه چیز در او ثابت مانده است

اول: خصلت آفرینش آثار اصیل و اوریژینال که انگار در تار و پود اوست.

دوم: دلسوزی‌اش برای هر که در این وادی تولیدی داشته است؛ برای آنها که به مرزهای بازنشستگی پا گذاشته‌اند؛ دلسرد شده‌اند؛ در غبار فراموشی گم شده‌اند؛ امکانات مالی ندارند و ... او نمی‌گذارد در سرای بی‌کسی آنها کسی به در نزند.

سوم: نه روشنفکر بی‌عمل است و نه عملگرای غیر روشنفکر؛ سید یک مومن ایران دوست است و از این نظر تکلیفش با زمین و زمان روشن است.

گاه می‌زند بیرون و چند صباحی در این نهاد و آن سازمان تقلایی می‌کند تا یک رویه فرهنگی و علمی را پایه‌گذاری و تثبیت کند و دوباره به خانه می‌رود و می‌شود مقیم آنجا. گاه ماه‌ها بیرون نمی‌زند؛ تلفن را می‌کشد و می‌رود سراغ فیش‌های نگاشته و نانگاشته. آنقدر می‌نشیند تا دوباره درد زانو و سینه به سراغش بیاید؛ کمی می‌آید بیرون و تا بهبودی نسبی طی طریق می‌کند بین دکه روزنامه فروشی محل؛ راسته انقلاب و کریم خان و دیدن دوستان نزدیکش تا باز فاز درونگرایی آغاز ‌شود.

اکثر آثار ارزشمند او؛ محصول دوره‌های خانه‌نشینی مطلق سید است. او در نوشتن به احدالناسی اطمینان ندارد و جا افتادن یک کامای ناقابل می‌تواند شما را در برابر عتاب او بنشاند. او وقتی تصمیم به نوشتن می‌گیرد؛ حتما به یک خلا تاریخی یا اطلاعاتی برخورده و لذا حتما وقف مطلق کار می‌شود؛ پس حالا فقط کمی تنقلات و چند باکس سیگار می‌تواند او را میخکوب خلق محتوا کند و در این لحظات منبعی هم نیست که فراهم نیاورده باشد و یا به آن‌ها سر نزند. کار را تا پای چاپ یک تنه پیش می‌برد. این را به عادت نمی‌گویم. او از دست نوشته تا چیده شدن تا تصحیح تا صفحه‌آرایی تا ... تا پای ماشین چاپ و برش و صحافی همراه متن می‌رود.

آثار او عملا داده محض است و تقریبا عاری از صفت و توصیف. نمی‌شود هیچ کتاب و یادداشت او را سرسری خواند چرا که نخواندن هر سطر یا پاراگراف حتما با از دست دادن اطلاعات همراه است.

سید فرید قاسمی از نظر معرفی و به تصویر کشاندن دیروز و امروز پرتحول روزنامه‌نگاری ایران یک تنه کار یک دانشکده تخصصی را کرده است. کار او از جهاتی مرا یاد تیم مجله فیلم می‌اندازد که آنها هم در تولید ادبیات و درک سینما؛ حکم یک لشکر فرهنگی را دارند؛ اما سید یکی مرد جنگی به از صد هزار است.

سید فرید قاسمی نخستین مجله تخصصی در زمینه تاریخ مطبوعات را پایه گذاشت (پژوهشنامه تاریخ مطبوعات ایران - ۱۳۷۶) این پژوهشنامه ۸۷۲ صفحه‌ای ترکیب دلچسبی از گفت وگو؛ سرگذشت؛ خاطرات؛ گزارش؛ پژوهش؛ یادبود و اسناد بود و نشان داد که وقتی یک روزنامه‌نگار کهنه‌کار به سراغ نگارش تاریخ پیشینیانش برود چقدر حرفه‌ای عمل می‌کند.

سید با هوشمندی تمام با درج خاطرات و خطرات این حرفه؛ ادبیات روزنامه‌نگاری را از قالب تخصصی حرف زدن و باشگاهی ساختن مفاهیم و مضامین؛ خارج کرد و با این شیوه روایی؛ ادبیات این حوزه را به عرصه عمومی کشاند و مردم عادی را با همین خاطرات و مخاطرات - که صد البته فقط بخشی از تکنیک‌های سید در تاریخ‌نگاری بود - با تاریخ مطبوعات آشنا ساخت و برکه مخاطبان روزنامه‌نگاری ایرانی را به دریا کشاند. شاید یکی از دلایل عمده نایاب شدن آثار سید و به چندین و چند چاپ رسیدن کارهایش - علاوه بر غنای مضمونی - اتکا به همین رویه‌ها باشد (نمونه‌اش کتاب قطور سرگذشت مطبوعات) و به گفته بیفزایم که خرید چشم بسته آثار او حکایت و رازی ندارد به جز میزان وثوق مخاطب به آثار این موثر. این اعتماد اصلی‌ترین علت فروش آثار سید است آن‌هم در زمانه‌ای که حتی رمان‌ها در حد هفتصد هشتصد جلد می‌مانند؛ و باز همین اعتماد و باور مخاطب؛ معنای دیگری ندارد به جز اینکه او در این زمینه به یک مرجع تبدیل شده است.

سید پایه‌گذار تاریخ شفاهی برای مطبوعات هم بوده است؛ راهنما بر کوره راه‌های‌ تاریخ این قلمرو گذاشته، فهرستگان نوشته و به احیای نشریات نایاب و کمیاب هم همت گماشته است و تک‌نگاری‌های او درباره نشریه‌ها و آدم‌های این عرصه بود که بار دیگر دلیل آشکاری شد بر اینکه چقدر هر مقوله این عرصه قابلیت کتاب شدن دارد؛ ما سنگ‌ها را می‌دیدیم وسید رگه‌های فیروزه را در پنهانی‌ترین لایه‌ها.

سید فرید قاسمی همچنین رویدادهای این پهنه را به صورت تقویم در آورد و تقویم مطبوعاتی‌اش را تا ۸۱ منتشر کرد که بعد از یک دهه انتشار عقیم ماند؛ باز هم به دلایلی که می‌دانیم و می‌دانید.

او مشاهیر و مفاخر این وادی را هم در برابر ما نشاند تا دریابیم چه چهره‌های فرهنگی بزرگی؛ روزنامه‌نگار بوده‌اند؛ سید با این کارش واژه ژورنالیست را که غالبا از سر عناد به‌کار گرفته می‌شد تا اشاره‌ای باشد به سطحی نگری، دوباره معنا کرد و به آن با معرفی مفاخر این رشته عمق داد.

او یک تنه به تصحیح منابع هم پرداخت و با حاشیه نویسی بر آثار متقدمان این رشته؛ هم به آنان ادای احترام کرد و هم با پیوند زدن اطلاعات صحیح به آن آثار؛ بر حلاوت ثمرات درخت تاریخی این رشته افزود (مثل نمونه درخشان رساله رابینو).
کارهای مطبوعاتی‌ او از خبرنگاری تا سردبیری (از جمله سردبیری فصلنامه رسانه) و نیز مدیریت به یاد ماندنی‌اش برای سلسله متون آموزش روزنامه‌نگاری و مشاوره‌هایش برای کتابخانه ملی و برگزاری نمایشگاه‌های تخصصی‌اش درباره اسناد مطبوعاتی به خوبی به نقش ارزشمند او در پل زدن میان روزنامه و کتاب گواهی می‌دهد (نگاه کنید به آثار شناسی او در صفحات ۶۹۰ تا ۶۹۲ در همین مطبوعات ایرانی)

سید فرید قاسمی مثل برخی از پیشینیان این عرصه؛ فقط یک رهگذر نبوده است که چند اثر از خودش به جا بگذارد و برود به دیار و عرصه‌ای دیگر. او عمرش را وقف تاریخ مطبوعات و روزنامه‌نگاری ایران کرده و نشان داده که این وادی تا چه حد وسیع و بی‌انتها است. تنوع آثار خود او در این زمینه شاهد بارز این ادعاست.

به گمان من بعید است فرد دیگری بیاید و سید زمانه روزنامه‌نگاری ایرانی شود؛ بی‌تردید انجام این حجم سنگین از کار؛ صبوری می‌خواهد و فقط از راسخی مثل او بر می‌آید که چنین عمیق به پیکر تاریخ برش بزند. من بعید می‌دانم که حتی با استفاده از امکانات دیجیتال فعلی هم بشود چنین یادگاری بر تاریخ روزنامه‌نگاری نقش زد. شاید این نکته هم خالی از لطف نباشد که بگویم سید در کهنگی نماند؛ به فضای دیجیتال پیوست و همو بود که محمل‌های نوین معاصر را هم درک کرد و اولین لوح فشرده را (آسید! از ترس شما نگفتم سی دی!) برای تاریخ مطبوعات ایران تولید کرد.

و به این ترتیب بود که مورخ سختکوش ما جایگاه مطبوعات را در دایره‌المعارف‌ها باز کرد و فقر ادبی این عرصه را به غنا تبدیل کرد و امکان ارجاع دهی‌های فراوان و مستمر را برای علاقه‌مندان به روزنامه‌نگاری؛ برای پژوهشگران؛ برای دست‌اندرکاران و برای دانشجویان این رشته میسر ساخت و جایگاه مطبوعات را تثبیت کرد و حالا میزان ارجاع‌دهی به مطبوعات به مراتب از دو دهه پیش؛ بیشتر شده است.

خوشبختانه او بالاخره با مطبوعات ایرانی تصویری از خودش هم به دست داده است؛ هر چند هنوز آثاری از او هست که در اینجا فهرست نشده‌اند.

دعا می‌کنم کسالت فعلی سید هر چه زودتر برطرف شود و از تازه‌ترین مرحله عزلت نشینی هم کمی فاصله بگیرد؛ جانی دوباره و عزمی صدباره و باز در پای عرصه‌ای باشد که خودش زوایایش را ترسیم کرده است.

برای دست‌اندرکاران عرصه مطالعات رسانه‌ای؛ دست‌اندرکاران حرفه‌ای این فضا و دانشجویان ارتباطات و روزنامه‌نگاری هم یک توصیه دارم:

مطبوعات ایرانی را تهیه کنند چرا که این کتاب خودش تصویری موجز و فشرده از یک تاریخ است که دامنه‌های مضمونی‌اش به کرانه‌های معاصر این فضا هم کشیده می‌شود.

فکر می‌کنم حسن دیگر تهیه این کتاب هم این است که هی بی‌جهت به سید زنگ نخواهیم زد تا تاریخ‌ها یا نکات مختلف از مباحث گوناگون را از او بخواهیم. سید فرید قاسمی با این کتاب بیش از پیش در دسترس همه است.

مطبوعات ایرانی ۸۰۰ صفحه است و نشر علم به بهای ۱۸۵۰۰ تومان آنرا روانه بازار کتاب کرده است

منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها