«یوزارسیف» سابق! حالا بعد از بازی در حدود ده فیلم سینمایی در عرض سه سال، دیگر مصطفی زمانی تا حد زیادی از سایه نقشش در سریال «یوسف پیامبر» بیرون آمده. زمانی در این مدت با کارگردانهای مختلفی مثل حسن فتحی، مهدی نادری، بهرام بهرامیان و... کارکرده و نشان داده واقعا بازیگر قابلی است.
او امسال هم فیلمهای «ملکه» و «یک عاشقانه ساده» را در جشنواره دارد. البته «جیببرهای خیابان جنوبی» و « پریناز» را هم داشت که به جشنواره نرسید. با زمانی در کاخ موزه سعدآباد وقتی سر صحنه فیلمبرداری فیلم محمدرضا ورزی بود حرف زدیم.
- جشنواره فجر شروع شده. هیجان زدهاید؟
قبلا برای من هیجانش خیلی بیشتر بود. حداقل سال اولی که در جشنواره فیلم داشتم، خیلی خوب بود. خیلیها تردید داشتند که بتوانم نقشهای متفاوت بازی کنم. اما فکر کنم با بازی در این نقشها توانستم از زیر سایه یوزارسیف بیرون بیایم.
به هر حال برای بازیگری که از قبل میداند فیلمهایش قرار است در جشنواره به نمایش گذاشته شود، جشنواره مهم است. به این دلیل که تمام کار من به رقابت گذاشته میشود و افرادی هم که سینمادوست هستند فرصت پیدا میکنند تا فیلمها را پشت سر هم ببینند و یک مقایسه کمی و کیفی تقریبا صحیح داشته باشند. اما در نهایت باید ببینیم که چیدمان داوری به چه شکلی است و سلیقه امسال جشنواره چگونه است.
- یعنی میگویید جشنواره بیشتر از آنچه فرهنگی باشد، رابطه مدار و سیاسی است؟
به نظر من فرهنگی - سیاسی است. البته ما فیلمسازانی داریم که دنبال خطهای سیاسی نمیروند و نمیشود آنها را چون به دنبال انجام چنین کاری نیستند حذف کرد. به نظرم شان هنر و هنرمند بالاتر از اینهاست که درگیر مسائل سیاسی شود. من خودم به هیچ عنوان آدم سیاسیای نیستم و دنبالش هم نمیروم. اما همیشه این سیاست بوده که خودش را وارد عرصه هنری کرده. من این مساله را حداقل از سال 83 که وارد این حرفه شدهام لمس کردهام.
البته اینکه دخالتها در چه سطح و اندازهای باشد هم مهم است؛ مثلا یک سال زیاد است و یک سال کم. آخرین بارش هم سال قبل بود. من اصلا آن بخش «نگاه نو» که «قصه پریا» را در آن نشان دادند نفهمیدم. من برای قصه پریا زحمت کشیدم اما دیده نشد. فقط یک هنر را میشناسم و آن سینماست. برایش زحمت میکشم اما دیده نمیشوم. راستش ما هر وقت کار میکنیم نگران اینیم که فیلمی که کار میکنیم چه چیزی میشود. اصلا میرسد یانه!
- از اینکه در جشنواره دو سال قبل با داشتن سه فیلم جایزه نگرفتید، ناراحت نشدید؟
چرا به هر حال اذیت شدم. این یک واقعیت است. ناراحت شدم و من باید با خودم صادق باشم.
- امسال چطور؟
گفتم، فقط سال اول این مساله برایم خیلی مهم بود که خوب متاسفانه آن اتفاقات افتاد. امیدوارم امسال فیلمهایم دیده شوند. البته متاسفانه «جیببرهای خیابان جنوبی» به جشنواره نرسید و «پریناز» هم که تکلیفش مشخص نیست.
- امسال هم با چهره جدیدی در فیلمهایتان رو بهرو خواهیم شد؟
شاید. البته برنامهای برای این کار نداشتم و کاملا ناخودآگاه پیش میآید. من برای گروه سازنده تعیین تکلیف نمیکنم. اگر نقش «بچه خوشگل» باشد، میروم و آن را خوب باید بازی کنم. مثلا در «پریناز»، اگر کسی فهمید نقش من چیست جایزه پیش من دارد! حدود شش ساعت و نیم زیر گریم بودم.
- یعنی دوباره ژانر وحشت؟! انگار این ژانر را دوست دارید.
نه! اتفاقا من ژانر خیابانی را خیلی دوست دارم. مثل جیببرهای خیابان جنوبی. اما انتخاب کارهای وحشت عمدی نبود. پیش آمد و قبول کردم. من اصولا کار متفاوت را دوست دارم. مثلا بین دو کار، چیزی حدود 15 کیلو اضافه وزن داشتم. حدود 45 روز برای کار دومم زمان داشتم و از 90 کیلو خودم را رساندم به 74 کیلو. چون میخواستم دو کار متفاوت را به نمایش بگذارم. .
- خیلی ریسک میکنید. قبول دارید؟
بله، اما متاسفانه نقشهای سخت چندان احترام ندارند. من شب باید راحت بخوابم. این تفکر من است. اصلا من سینما را انتخاب کردم که زندگی بهتری داشته باشم. شاید نقشها و فیلمهای شانه تخممرغی پول بیشتری برای من داشته باشند اما در آنها بازی نخواهم کرد. چون برای خودم و کاری که میکنم ارزش قائل هستم.
- «یک عاشقانه ساده» چطور بود؟
این فیلم مثل اسمش بسیار ساده و دوستداشتنی است. خدا را شکر حال سامان مقدم خوب است و همیشه هم مخاطبان خودش را داشته. اهل این نیست که خودش را به فیلم قالب کند. به هر حال به نظرم فیلم زیبایی شده.
- در مورد فیلم «ملکه» هم چنین نظری دارید؟
بله! از بازی در این فیلم هم راضی هستم. بعد از مدتها مخاطبان با یک فیلم جنگی متفاوت روبهرو خواهند شد. البته دراین فیلم اول قرار بود حمید فرخنژاد بازی کند که به خاطر مشغلهکاری نتوانست بیاید و من جای فرخ نژاد را گرفتم و میلاد کیمرام نقش من را بازی کرد. به هر حال وجود او [فرخنژاد] در این فیلم خیلی باارزش بود.
- «در چشم باد»، «بدرود بغداد» و حالا هم که «ملکه». انگارسینمای جنگ را دوست دارید.
ژانر دفاع مقدس، ژانر خوب و پر قصهای است و بچههای جنگ، بچههای مقدسی اند که متعلق به همین خاک بودند.میخواهم بگویم هر کس که میخواهد الکی فیلمساز شود برای ساختن فیلمش به سراغ این افراد نرود؛ چون آنها حرمت دارند.
هر کسی که فیلمنامه سفارشی کار کند، آن هم بدون احترام گذاشتن به بچههای جنگ، هم به خودش خیانت کرده هم به کشورش. به هر حال این ژانر را خیلی دوست دارم و اگر کسی فیلمی در این زمینه ساخته که موفق نشده، به این دلیل بوده که خط فکریاش با این بچهها همسو نبوده .
- در فیلم باشهآهنگر آن حس و حال درآمده ؟
ببینید، اولش فیلمنامه این فیلم خیلی مشکل داشت. برای همین آهنگر همراه آقای گوهری به آبادان رفتند و در همان جایی که خودشان جنگیده بودند، متن را بازنویسی کردند و در نهایت آن چیزی شد که میخواستیم. من هم به نوبه خودم سعی کردم به نقشم وفادار باشم.
به هر حال این دینی است که به گردنم است و هیچوقت هم فکر نمیکردم روزی بتوانم آن را جبران کنم. تا به حال نه از سیاست نان خوردهام و نه از لابیهای دیگرم. من اصلا جنگ را نمیشناختم. اما بعدها صحنههایی را از جنگ دیدم که واقعا تکاندهنده بودند و البته تاثیرگذار. به هر حال قصه فیلم ملکه بسیار خوب است چون کارگردان این فیلم خودش آن نقش را از نزدیک تجربه کرده.
- اما گاهی از قصه خوب ، فیلم خوب درنمی آید.
بله، اما من خیلی امیدوارم که این فیلم خوب از آب درآمده باشد. چون پر از انسانیت و چالش است.
- راستی چرا دیگر در تلویزیون نیستید؟
من اعتقاد دارم که دنیا در همان لحظهای که در آن هستی زیباست. برای همین نه گذشته مطرح است و نه آینده. الان فرصت این را دارم که خودم را در سینما محک بزنم. در سینما قصهها جمعوجورترند و وقتی هم پول شخصی در میان است، دلسوزی بیشتری وجود دارد.
- اما برد مخاطبان تلویزیون بیشتر از سینماست.
بله از این نظر که فوقالعاده است. من دو ماه پیش استانبول بودم و دربان هتلی که در آنجا اقامت داشتیم، من را شناخت. با یک حالت عجیبی آمد جلو و گفت یوزارسیف! خب این صحنهها خیلی برای من ارزش دارد. حتی دو تا پیشنهاد کار در آنجا به من شد. اینجا هم برای اولین بار این خبر را اعلام و تایید میکنم و آن هم بازی در یک پروژه بسیار بزرگ است.
البته من روی فیلمنامه حساسم و اگر اختلاف سلیقه داشته باشیم هرگز این پیشنهاد را نخواهم پذیرفت و بازی در کشورم را ترجیح خواهم داد؛ اما در نهایت خوشحالم که یک کار فرهنگی تاثیرگذاری انجام دادهایم.
در آسیای میانه مثلا تاجیکستان، افغانستان، پاکستان و... اکثرا یوسف پیامبر(ع) را دیدهاند و با آن ارتباط خوبی برقرار کردهاند. در ترکیه که خیلی دوست داشتند؛ طوری که وقتی زلزله وان آمد پیام تسلیت دادم و گفتند عکسهایت را در بستههای کمک بگذاریم. گفتم بگذارید. ترکها و عربها دوست دارند و حتی برایم نامه میفرستند.
- با نظریات اخیر سلحشور درباره اوضاع سینما و بازیگران زن ایران چقدر موافق یا مخالفید؟
به آقای سلحشور به لحاظ اینکه من و آرزوهای من را جهت دادند مدیونم و به لحاظ دینی که به گردن من دارند، دوستشان دارم. اما در عین حال در ارتباط با مسائل غیرسینمایی شاید با هم اختلافنظر داشته باشیم.
حتی زمانی که یوسف پیامبر را کار میکردیم، بیشترین انتقادها را به یکدیگر داشتیم. به هر حال به قول قدیمیها قبله یک طرفیم. من معتقدم گاهی این خبرنگاران هستند که شیطنت میکنند.
- اصلا چرا باید در مورد آنجلینا جولی از آقای سلحشور سوال شود؟ مگر قرار است در فیلم او بازی کند یا برود فرودگاه استقبال؟
شما خبرنگاران با توجه به اینکه ایشان صراحت لهجه زیادی دارند میروید سراغش تا جو خبری و بلوا راه بیفتد. باید ببینید بنیاد اینگونه مسائل کجاست.
سلحشور آدمی است که راحت آن چیزی که میداند درست است را بدون مشورت بازگو میکند. شاید او در فضایی بزرگ شده و یاد گرفته که با فضای کلی سینما متفاوت است و ممکن است گاهی نظریههای او عدهای را دلخور کند. من قضاوت کردن درباره آدم ها را دوست ندارم. البته فکر میکنم ایشان نامه عذرخواهی نوشتهاند که در آن قید کردهاند منظورشان همه بازیگران زن نبوده.
- پس حاضرید دوباره مقابل دوربین اوبازی کنید؟
من قطعا در سریال موسی (ع) که نقش خودم یعنی یوسف(ع) را بازی خواهم کرد؛ چون دلم نمیخواهد فرد دیگری به جایم آن را بازی کند. البته ترجیح میدهم کار سینمایی کنم. نهایتا معتقدم من باید خودم کارم را درست انجام بدهم و هر کسی هم تفکر خودش را دارد مگر اینکه کار من باعث شود عدهای از دستم ناراحت شوند.
همشهری جوان