مازیار معاونی: تا پیش از شروع پخش مجموعه زمانه که از هفته اول دی هر شب روی آنتن شبکه سوم سیما رفته است بیشتر از شش‌ماه بود که تلویزیون اثری چشمگیر در حوزه آثار نمایشی نداشت؛ یعنی درست از زمان اتمام پخش سریال «راه طولانی» به کارگردانی رضا کریمی که در شب‌های بهاری پخش می‌شد.



زمانه که پس از مجموعه‌های «همسایه‌ها»، «پهلوانان نمی‌میرند»، «فردا دیر است»، «شب دهم»، «روشن‌تر از خاموشی»، «میوه ممنوعه»، «مدار صفر درجه»، «اشک‌ها و لبخندها» و «در مسیر زاینده‌رود» به‌عنوان دهمین ساخته حسن فتحی، مجموعه‌ساز قابل اعتنای سیما، روی آنتن شبکه سوم رفته دستمایه‌ای شبیه به اغلب ساخته‌های پیشین این کارگردان دارد؛ دستمایه‌ای که آمیزه‌ای است از درام و معما و به‌نظر می‌رسد فتحی که ظرف دودهه اخیر بارها با چنین دستمایه‌ای کار کرده نه‌تنها از تکرار و پرداختن دوباره به آن خسته نشده که تازه در حال کشف وجوه و ظرفیت‌ها امتحان نشده از آن است؛ مکاشفه‌ای که بی‌راه هم به‌نظر نمی‌آید و گواه آشکار آن همین مجموعه در حال پخش(زمانه) است که در این بازار بی‌رونق مجموعه‌های تلویزیونی و در زمانه حکومت بی‌چون و چرای سریال‌هایی که از مجاری‌ای جز سیما به گیرنده‌های خانگی راه می‌یابند موفق شده توجه حجم عظیمی از بینندگان را به‌خود جلب کند.

نقطه شروع جلب توجه عموم به مجموعه زمانه را نه می‌توان به اسم و رسم سازنده‌اش و نه به مضمون ترکیبی امتحان پس‌داده‌اش ربط داد بلکه خیلی ساده باید گفت که در آغاز کار، این تیم بازیگران مجموعه بود که جلب توجه کرد به‌خصوص دو بازیگر اصلی آن، حسین محجوب و حمید گودرزی، که جزو بازیگران گزیده کار تلویزیون محسوب می‌شوند و به‌واسطه کارنامه خوب و درخشانی که از خود به جا گذاشته‌اند حضورشان در یک مجموعه هنوز هم می‌تواند جلب نظر کرده و بیننده تلویزیونی را برای تماشای کار ترغیب کند.

اما فارغ از بحث بازیگری این مجموعه که جز محجوب و گودرزی بازیگران خوب دیگری همچون مهرانه مهین‌ترابی و خواهران آقاجانی را هم در بطن خود دارد باید بخش مهم دیگری از توفیق زمانه را به نحوه پرداخت داستان مربوط دانست؛ در واقع فتحی برخلاف عرف رایج مجموعه‌های تلویزیونی نه‌تنها به صرف استفاده از یک سوژه امتحان پس داده اکتفا نکرده که اتفاقا قسمت عمده توان و کوشش خود را بر هرچه بهتر بسط و پرورش دادن همین سوژه آشنا گذاشته‌ است. مصداق‌های عینی آن را می‌توان در نوع نگاه کارگردان به ماجرای مرگ حبیب (پدر بهزاد فروزانفر) و شیوه ارائه قطره‌چکانی اطلاعات پیرامون این مسئله آشکارا مشاهده کرد؛ شیوه‌ای که به حفظ و زنده نگه‌داشتن تعلیق اولیه داستان تا فصل‌های انتهای آن منجر شده است. امتیاز دیگر مجموعه در نوع نمایش چکیده و مختصر و مفید رابطه عاطفی بهزاد و بهار در ابتدای کار و بهزاد و ارغوان در ادامه ماجرا است که اصلا و ابدا نشانه‌ای از سوءاستفاده از این موضوع جذاب و جوان‌پسند در کار فتحی دیده نمی‌شود و فتحی با گزیده‌گویی دریچه متفاوتی را روی مخاطب گشوده که ثمربخش هم بوده و آخرین ساخته او را تا سطح جاگرفتن در ردیف آثار ماندگار تلویزیونی ارتقا داده است.