در حقیقت آغاز سریالهای مناسبتی تلویزیون درماه رمضان نیز با همین داستان گمگشته رونق گرفت؛ ژانر جدیدی که در زمان وقوع کسی فکر نمیکرد تا این حد گسترده شود و یکی از باکسهای اصلی مخاطب جمعکنی برای تلویزیون باشد. کاظمیپور در آثاری نظیر میوه ممنوعه، اشکها و لبخندها و زمانه با حسن فتحی همکاری داشته است. گفتوگو با این نویسنده را به بهانه پخش زمانه از شبکه سه میخوانیم.
- ایده شکلگیری داستان زمانه از کجا شکل گرفت؟
طرح اولیه این سریال را حدود سهسال پیش نوشته بودم و میخواستم یک مجموعه خیلی طولانی در ۶۰ تا ۹۰قسمت طراحی کنم. طرح اولیه آن را در سهصفحه نوشته بودم و هر فصل با فصل بعدی دوسال فاصله داشت. آدمهای فصل اول در فصل دوم دوباره همدیگر را میدیدند و قصه تازهای شروع میشد و داستانهای جدیدی ادامه پیدا میکرد. هر فصلی یک اسم داشت و قرار بود به شکل طولانی ساخته شود. آن سال که طرح سه صفحهای را نوشته بودم و موافقت اولیه میخواستم تا کار را ادامه دهم، خیلی با آن طرح اولیه موافقت نشد و در حقیقت درک نشد. تا اینکه اواخر سال۸۹ با آقای عفیفه خواستیم کاری را شروع کنیم و من این طرح را بازنویسی کردم که در شبکه یک ساخته شود اما به دلایلی این طرح بهمدت ششماه در شبکه متوقف ماند و آخر هم ساخته نشد؛ حتی شروع هم نشد. طرح را آقای عفیفه این بار به شبکه سه بردند و با مسئولیت مستقیم خود آقای تخشید، مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه و آقای پورمحمدی ساخته شد. آن ساختار اولیه که سهفصل بود در خلال نوشتن و فیلمبرداری تغییر پیدا کرد و یک فصل شد.
- تغییر ساختاری و تبدیل سهفصل به یک فصل خیلی بهکار شما ضربه نزد؟
خیر. ما سعی کردیم که ضربه نخورد چون قصهها مستقل بودند. ما مشکلات زیادی داشتیم مانند مشکلات مالی که هنوز هم دست به گریبان هستیم. آن سهفصل زمان طولانی میخواست و هزینه را بالا میبرد. به هیچ وجه امکان ساخت آن داستان طولانی وجود نداشت.
- یعنی الان همه آن قصهها در دل یک سریال ۴۵ قسمتی جا گرفته است؟
خیر. ما یک جور دیگر قصه را جلو بردیم که کاملا مستقل باشد.
- کار نگارش داستان زمانه بهطور کامل به پایان رسیده است؟
بله. بهطور کامل تمامشده است.
- چند سال پیش پروژه میوه ممنوعه که کار مشترک شما با آقای فتحی هم محسوب میشود، بسیار مورد استقبال قرار گرفت و آن زمان بهدلیل واکنشهای متفاوت شما مجبور شدید پایان ماجرا را تغییر بدهید. پس خوشبختانه این اتفاق دیگر برای سریال زمانه نمیافتد؟
بله. همینطور بود اما خوشبختانه در این کار خیلی سعی کردیم که این اتفاق تکرار نشود و پایان منطقی برای شخصیتها نوشتهایم.
- شما از ابتدا میدانستید که آقای فتحی قرار است این سریال را کارگردانی کنند؟
بله. در جریان بودم.
- این موضوع باعث نشد که شما داستانی برای حسن فتحی با ویژگیهایی که در او سراغ دارید، بنویسید؟
خیر. ما ابتدا داستان را مینویسیم و آن را در اختیار تهیهکننده قرار میدهیم. تهیهکننده آن را با کارگردان مدنظرش در جریان میگذارد و بعد فیلمنامه ساخته میشود.
- پس آگاهی شما درباره کارگردانی فتحی تأثیری بر کار نگذاشت؟
بعد از اضافهشدن آقای فتحی و خواندن فیلمنامه؛ قطعا ایشان طرحهایی برای سریال دارند که آنها را ارائه میدهند و پیشنهادها و انتقاداتی دارند و فیلمنامه بازنویسی میشود. این روند تا پایان فیلمبرداری سریال ادامه دارد و هر قسمت بازنویسی زیرنظر شبکه و کارگردان وجود دارد.
- داستان زمانه در ممیزیهای شبکه خیلی مورد تغییر قرار نگرفته است؟
چون زمان زیادی گذشته دقیق خاطرم نیست ولی نوشتن برای تلویزیون آن هم یک سریال طولانی با این همه ممیزی مانند عبور از میدان مین است. شما نمیتوانید مسیر مستقیم را جلو بروید و مدام باید دور بزنید و مارپیچ جلو بروید تا با خطوط قرمز برخورد نکنید. پیدا کردن چنین مسیری خیلی سخت است. همزمان نگارش را طولانی کرده و بازنویسی را مدام بیشتر و بیشتر میکند.
- البته شما چون تجربه کار با تلویزیون را دارید، این موضوع خیلی شما را اذیت نمیکند؟
این مشکل همواره وجود دارد. شاید تجربه کارهای سابق کمک کند که راحتتر تن به این تغییرات بدهیم.
- برای نویسنده خوشایند نیست که داستان با حجم بالا دچار تغییرات بسیار شود؟
بله. دقیقا همینطور است. نوشتن را سخت میکند.
- یعنی چارچوب و قواعد شما را بسیار محدود میکند. این محدودیت شما را به تکرار نمیاندازد؟
بله. کار بسیار سخت میشود و در حقیقت متفاوت نوشتن برای تلویزیون، کار مشکلی میشود چون مجبور هستید چیزی را بنویسید که بشود آن را پخش کرد و مجبورید به قالبهای پیشساخته ممیزی تن بدهید.
- با توجه به این شرایط، شما برای فرار از تکرار چه راهکاری دارید؟
هیچ راهکاری ندارم و فقط تلاش میکنم که در هر کاری کمی تغییر ایجاد کنم. این تغییر با کمی تفاوت در شخصیتپردازی، گرهافکنیهای تازه و... ایجاد میشود که امکانپذیر نیست و باید تلاش کرد.
- خواندن کتاب یا دیدن فیلمهای مختلف چطور؟ نمیتواند برایتان چارهساز باشد؟
خیر. حتی سراغ اقتباس هم برویم تا بخواهیم از این کارها ایده و الهام بگیریم به هر حال باید برای تلویزیون بنویسیم و هر کاری را نمیتوان برای تلویزیون نوشت. باید از فیلترهای گوناگون عبور کنید تا کار شبیه چیزی بشود که تلویزیون میخواهد. در حقیقت منابع اولیه به درد نمیخورند و مهم این است که شما مراحل فیلتر را چگونه طی کنید و کار را به آنتن برسانید. اقتباس یا حتی اثر اورجینال یک زحمت برای نویسنده دارد ولی روند کار با تلویزیون همین است که اشاره کردم.
- سریال زمانه ازجمله کارهای خانوادهمحور است، توجه به خانواده از علاقهمندیهای خودتان بود یا شبکه به شما اعلام کرد که این موضوع را دستمایه قرار دهید؟ چون در آثار جدید در تلویزیون توجه به اعضای خانواده کمتر مورد توجه قرار میگیرد؟
قطعا از همان طرح اولیه وجود داشته و آقای فتحی نیز در پرداخت شخصیتها و روابط خانوادگی هم روی فیلمنامه کار کرده است. به هر حال قصهای که در ۴۵ قسمت تصویر میشود حاوی شخصیتهایی است که خانواده دارند و نمیتوان آنها را بدون خانواده به تصویر کشید. سریالسازی با فیلم سینمایی کاملا متفاوت است. متن نگارششده ما بالای هزار صفحه است. در چنین کار طولانی نمیتوان شخصیتها را بدون خانواده معرفی کرد، بنابراین حضور خانواده از ملزومات قصه است.
- یعنی اگر سریال از مدت زمان کمتری برخوردار بود، خانواده نیز کمرنگتر میشد؟
بستگی به گره داستانی دارد. گره داستانی ما خانوادهها را به هم مربوط میکند و از اهمیت بالایی برخوردار هستند.
- بازیگرانی که در سریال ایفاگر نقشها هستند، توانستهاند نظر شما را جلب کنند؟
یکی از ویژگیهای آقای فتحی این است که خیلی خوب از بازیگران بازی میگیرد و این موضوع حتی برای خود بازیگران هم مسلم است، به همین دلیل علاقهمند هستند که با او کار کنند. او روانشناسی خوانده و بازی را خوب میشناسد و بازیگران را هم خوب هدایت میکند. بهنظر من برخی از آنها عالی کار کردهاند.
- پس فضایی که شما در ذهنتان خلق کردهاید خوب تصویر شده است؟
خب بالاخره وقتی ما میفهمیم که کدام بازیگر کدام نقش را بازی میکند، براساس الگوی ذهنی که از آن فرد ترسیم میکنیم، جلو میرویم. ما در همان مراحل ابتدایی نگارش، این بازیگران را مدنظر داشتهایم و بر همان مبنا جلو رفتهایم.
- یعنی آگاهی شما از حضور فلان بازیگر در نگارش شما تأثیر دارد؟
بله. قطعا همینطور است.
- پس تواناییهای خود بازیگر را هم درنظر میگیرید؟
بله. قطعا همینطور است و ما تلاش میکنیم تا بازیگران از تواناییهایشان استفاده کنند.
- همکاری شما با علیرضا نادری در آثاری نظیر میوه ممنوعه و اشکها و لبخندها منجر به خلق دیالوگهای ماندگاری شد، چرا همکاری خود را در کار جدید آقای فتحی ادامه ندادید؟
این گروه زیاد هم جدید نیست. البته من نخستین کارم با آقای تشکری بود ولی با آقای جلالی پنج تا شش کار داشتهام. هر کاری شرایط خاص خودش را دارد و بستگی به شرایط کار دارد. ما وقتی این سریال را مینوشتیم آقای نادری وقت آزاد نداشت و نمیتوانست با ما همکاری کند. اگر شرایط مهیا شود ما دوباره با هم همکاری خواهیم کرد.
تا به حال از بازخوردهای سریال راضی بودهاید؟
من ارتباط زیادی با مخاطبان ندارم. فقط در اتاق دربسته دفتر کارم کار میکنم و تا جایی که شنیدهام استقبال بد نبوده و آرامآرام در حال بهتر شدن است. اما باید توجه داشته باشیم که تلویزیون طی چند سال اخیر بخشی از مخاطبان خود را از دست داده است. مجموعههای نمایشی نمیتوانند همان مخاطبان قبلی را که موج ایجاد میکردند مجددا بهدست بیاورد. الان شرایط فرق کرده و برخی فقط مخاطب شبکههای ماهوارهای و سریالهای خارجی هستند. شاید کارهای بسیاری در تلویزیونهای ما ساخته شده و پخش شده باشد که مخاطب اصلا آنها را ندیده است. شرایط فرق کرده و ریزش مخاطب در تلویزیون ما خیلی جدی است و اگر شرایط برای هنرمندان تغییر پیدا نکند، این ریزش مخاطب ادامه خواهد داشت.
- یعنی الان کارهای شبکههای دیگر خیلی قوی است و یا در داخل فشار زیاد است؟
مسئله بیاعتمادی مخاطب به تلویزیون است.
- دلیل این بیاعتمادی چیست؟
حساسیتها نسبت به کارهای نمایشی از چند سال گذشته چندین برابر شده است. تولید چند سریال که از سوی برخی اقشار با مخالفت مواجه شد، تلویزیون را متهم کرد که سیاهنمایی کرده و ناامیدی را ترویج میکند. همینها باعث شد که سختگیریها روی کارهای تلویزیونی چندبرابر شود. الان حدود دوسال است که هیچکدام از متنهای من نتوانستهاند که مجوز بگیرند. سختگیریها و نظارت بسیار شده و کار را برای همه ما سخت کرده است. مدیران تلویزیون باید اعتماد بیشتری به برنامهسازان داشته باشند تا بتوانند کارهای بهتری بسازند و مخاطبان دوباره جلب تلویزیون شوند.