سرای اهل قلم نمایشگاه بیستم نیز از این قاعده مستثنی نیست و سه نشست «مولانا و جوانان»، «فهم زبان مولانا» و «اقتباسهای نمایشی از آثار مولوی» در این سرا برپا میشود.
اما آیا این اقدامات برای بزرگداشت مقام شاعری که جهان او را میشناسد کافی است؟ این پرسشی است که گزارش حاضر طرح می کند.
سماع کنندگان حلقه میزنند و با آن لباسهای سفید و کلاههای بلند چرخ میزنند. این مراسم همه ساله، افراد زیادی را از سراسر جهان به قونیه میکشاند. اما داستان مولانای بلخی، مولانای رومی، مولانای ایرانی هنوز محل مناقشه است. ما ایرانیان چه کارهایی انجام دادهایم برای اینکه مولانا را یک شاعر ایرانی معرفی کنیم؟
پری صابری، یکی از کسانی است که درباره شناساندن مولانا کارهایی انجام داده است. این کارگردان تئاتر که نمایش «شمس پرنده» او بر مبنای زندگانی مولانا به روی صحنه رفت، این روزها تلاش میکند که این نمایش را دوباره به روی صحنه ببرد.
او میگوید:«شمس پرنده حاصل یک کار دو سه ساله است و به متنی تبدیل شده است که مولانا و ارتباط او را با شمس معرفی میکند. اما در صورت اجرای دوباره قصد دارم با یک دیدگاه جدید آن را به روی صحنه بیاورم. در طول چند سالی که از اجرای آن گذشته، روی آن کار کردهام و ابعاد جدیدتری هم برای خود من کشف شده. حتماً اگر اجرای جدیدی داشته باشم تغییرات را در آن اعمال خواهم کرد.»
شمس پرنده در صورت انجام توافقهای لازم در مهر ماه 86 در تالار شهید آوینی فرهنگسرای بهمن به روی صحنه میرود.
انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران چه میکند؟
انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران یکی از نهادهایی است که در ارتباط با بزرگداشت مولانا فعالیتهایی انجام داده است.
دکتر مهدی محقق، رییس این انجمن درباره این فعالیتها میگوید: «بزودی دو کتاب درباره مولانا منتشر میکنیم. یکی کتاب مثنوی معنوی است که متعلق به مرحوم استاد جلالالدین همایی بوده و ایشان در همه صفحات آن حواشی توضیحی نوشتهاند و مشکلاتش را در حواشی توضیح دادهاند که در برخورد با لغات و اصطلاحات مشکل، توضیحات کارگشایی خواهد بود. این کتاب حدود 900 صفحه است و خود من یک مقدمه فارسی و یک مقدمه انگلیسی برای آن نوشتهام.»
او درباره کتاب دیگر که توسط این انجمن منتشر میشود، میگوید: «کتاب تالیفی «رحمت و غضب الهی از نظر مولانا جلال الدین محمد بلخی» نوشته حمیده حجازی نیز بزودی با مقدمه فارسی و انگلیسی من چاپ میشود. اما انجمن در صدد است که بعضی از کتابهای دیگر را هم منتشر کند از آن جمله کتابی است که در آن مولانا با غزالی مقایسه شده و ان شاءالله اگر وسایلش مهیا شود، آن را هم چاپ خواهیم کرد.»
شهر کتاب و بزرگداشت مولانا
موسسه شهر کتاب از مرداد ماه گذشته به طور مرتب جلسات درس گفتارهایی درباره مولانا را برگزار کرده است.
علی اصغر محمدخانی معاون فرهنگی شهر کتاب درباره این جلسات میگوید:«این جلسات چهارشنبهها ساعت 17 در شهر کتاب مرکزی برگزار میشود و ان شاءالله تا پایان سال 2007 ادامه خواهد یافت. تا به حال دکتر محمد علی موحد، دکتر سیروس شمیسا، دکتر توفیق سبحانی، کریم زمانی، دکتر مهدی محبتی، مهدی ستایشگر، دکتر قدمعلی سرامی، دکتر محمد یوسف نیری و غلامرضا خاکی به ترتیب جلساتی را درباره مقالات شمس، غزلیات شمس، آثار منثور مولانا مکتوبات و مجالس سبعه و فیه مافیه، زمانی مثنوی و آرای مختلف او، نظریههای ادبی مولانا، موسیقی در آثار مولانا، شرح مثنوی و تطبیق آن با غزلیات شمس، مباحث عرفانی مولوی و بررسی مناقب العارفین برگزار کردهاند.
از 12 اردیبهشت هم با حضور آقای مهدی سیدی این بحثها ادامه خواهد یافت و از اکثر مولویپژوهان داخلی و خارجی دعوت کردهایم که در این جلسات شرکت کنند. این درس گفتارها شاید یکی از جدیترین کارهایی باشد که درباره مولوی انجام شده است.»
وی درباره اقدامات شهر کتاب برای معرفی این سلسله درس گفتارها می گوید:
«خوشبختانه گروه فرهنگ و اندیشه دینی شبکه چهارم سیما این مباحث را ضبط کرده و ساعت 23 روزهای چهارشنبه پخش می کند.»
محمدخانی درباره فعالیتهای «انجمن حکمت و فلسفه» نیز میگوید: « این انجمن مسئولیت ستاد بزرگداشت مولوی را دارد وخوشبختانه یکی از جاهایی است که به صورت پیگیر کار کرده و همایشهایی که با همکاری دانشگاههای کشور برگزار کرده است، اما متاسفانه فعالیتهای این ستاد خوب انعکاس داده نشده است.
همایش عرفان مولوی در دانشگاه تهران، همایش مولوی و عطار در دانشگاه مشهد، همایش مولوی و دین در دانشگاه شیراز برخی از این همایشهاست که در هر همایش به طور متوسط 15 تا 20 نفر مقالاتی را ارائه دادهاند. این همایشها به صورت سلسلهوار تا کنگره بینالمللی مولانا در آبان ماه 86 ادامه پیدا می کند.»
رومی یا ایرانی، مولانای بزرگ
روزگاری که بهاءولد در گرماگرم حمله مغول به قونیه هجرت کرد، شاید هرگز فکرش را هم نمیکرد که روزی فرزندش به عنوان یک ایرانی شناخته نشود. اگر چه مولانا تمامی اشعارش را به زبان فارسی نوشته است، اما امروز جهانیان مولانا را بیشتر به عنوان یک شاعر ترک میشناسند تا یک شاعر ایرانی.
صابری در این باره میگوید: «کشور ما که زادگاه اصلی مولانا است، بنابراین ما مسئولیم و وظیفه داریم که بزرگداشت قابل توجهی برای این نابغه جهانی برگزار کنیم. چون در تمام دنیا دارند جشن میگیرند و راجع به او صحبت میکنند و حیف است که ما تلاش بیشتری نکنیم چون به هر حال میزبانیم.»
او درباره ایرانی شناخته نشدن مولوی میگوید: «مولانا مثل یک گوهر ناب است و هر مملکتی دلش میخواهد این گوهر ناب را از آن خودش بداند. در هر حال نمیتوان انکار کرد که مولانا بخش زیادی از زندگیاش را در ترکیه گذرانده ولی این را هم نمیتوان انکار کنیم که تمام اشعار خودش را به فارسی سروده است.
برای هر مملکتی این یک نوع افتخار است که بخواهد هویت اصلی این آدم را از آن خود بداند و ما اگر کوشش نکنیم، طبیعتا این فکر در دنیا منتشر میشود. ما زمانی میتوانیم جلوی انتشار این فکر را بگیریم و ثابت کنیم که او ایرانی است، که راجع به او کار کنیم، فیلم بسازیم و بزرگداشتش را از آن خودمان بدانیم.»
دکتر مهدی محقق نیز میگوید: «ایرانیها باید آثار متعددی را تالیف و صادر کنند، بعد خود به خود ثابت میشود که مولانا ایرانی بوده. ما وقتی که کاری نکنیم، دیگران دانشمندان ما را به نام خود میکنند.
امسال به مناسبت هشتصدمین سال تولد مولانا چند کتاب در ایران چاپ شده؟ اگر تحقیقات علمی و انتقادی دانشمندان ایرانی به زبانهای خارجی ترجمه شود، نشر این آثار در خارج از ایران میتواند نشان دهنده این باشد که مولانا به چه ملتی تعلق داشته ولی وقتی کاری نکنیم و اثری را ترجمه نکنیم، هیچ اتفاقی نمیافتد.
امسال باید حداقل ده کتاب به زبان انگلیسی درباره مولانا از ایران صادر شود ولی امکاناتش نیست. میگویند امسال ترکیه 17 - 16 کتاب درباره مولانا چاپ کرده و میگویند تا انتهای سال 2007 به سی عنوان میرسد. این است که ما باید یک مقدار تحرکمان زیادتر باشد و امکانات بیشتری در اختیارمان گذاشته شود تا پرچمدار معرفی مولانا به دنیا بشویم.»
وی میگوید: «برای انعکاس جهانی فعالیتهای ایران در سال مولانا کار زیادی نشده. انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران در سال 3 یا 4 میلیون تومان از وزارت علوم کمک میگیرد که این مبلغ به اجاره محل انجمن و چاپ کتاب نمیرسد. اگر در ترکیه 30 کتاب درباره مولانا چاپ میکنند، وزارتخانهای که عهده دار تبلیغ فرهنگ و علم است روی آن سرمایه گذاری میکند. همین طوری که نمیشود کتاب علمی منتشر کرد و صادر کرد.»
محمدخانی هم معتقد است که تا کنون کار چندانی در کشور انجام نشده است.
او میگوید:«نهادهای مختلف باید از لحاظ علمی، فرهنگی و هنری برنامههایی تنظیم کنند. البته مسئول این کار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، بنابراین به نظر من باید خیلی بیش از اینها کار میشد.»
وی میافزاید: «وزارت فرهنگ ترکیه، مسئول ستاد مولاناست و روی این کار سرمایه گذاری کرده. طبیعی است که آنها چون بیشتر کار می کنند ممکن است این طور در دنیا تلقی شود که مولوی ترک است. علتش این است که ما کمتر کار کردهایم. در مورد شاعران دیگرمان هم همین طور است.»
آیا اقدامات ما کافی است؟
صابری میگوید: «تا آنجا که اطلاع دارم الان هندیها دارند تدارک میبینند که فیلمی درباره مولانا بسازند. در آمریکا که این قدر از ما دور است، مولانا مثل یک گل سرسبد است. ترکها هم مولانا را از آن خود میدانند اما به هر حال واقعیت تاریخی این است که مولانا از بلخ آمده که جزء ایران بوده و تمام اشعارش را به فارسی گفته.
اگر ما این تلاش را نکنیم کسان دیگری که خواستار او هستند، برایش بزرگداشت میگیرند و میگویند مال ماست. من اعتقاد دارم که شخصیتهای به این بزرگی جهانشمولند و مال همه دنیا هستند ولی به هر حال از نظر تاریخی و هویت ملی مولانا مال ایران است.
سرمایه اصلی مولانا سوای شخصیت فیزیکیاش که از زادگاهی بلند میشود و در جایی هم به خاک سپرده میشود، مال ایران است و بحثی در آن نیست.»
او ادامه میدهد: «ما وارث فرهنگ بسیار غنی و پرباری هستیم. فقط در ادبیات و شعر چند گوهر داریم که مثل خورشید دارند نورافشانی میکنند اما به هر حال اگر تلاشی نکنیم، دیگران پیشدستی میکنند.»
صابری با دریغ میگوید: «امپراتوری بزرگ ایران فقط همین گربه کز کرده نیست! پیکره ایران، پیکره خیلی وسیعی بوده. اگر دیگران کاری درباره مولانا میکنند اشکالی ندارد چون افکار این آدم، جهانشمول است ولی ما اگر راجع به او کوتاهی کنیم، به فرهنگ خودمان بی اعتنایی کردهایم.»