«ماجراهای نارنیا» اثر مشهور سی اس لوئیس، «مجموعه ماجراهای بچههای بدشانس» نوشته نویسنده ناشناس لمونی اسنیکت، «ماجراهای آرتمیس فاول» نوشته ا.این کالفر، مجموعه رمانهای «روون» نوشته امیلی رودا و ... برخی از این مجموعههاست که در مقایسه با دیگر مجموعههای کودکان و نوجوانان، رویکردی بسیار جدی دارند. اما در این میان مجموعههای طنزآمیز همچنان بیرقیبند. انتشار این نوع مجموعهها در ایران از سال 1379 با به چاپ رسیدن نخستین جلد مجموعه ماجراهای «نیکولا کوچولو» اثر مشهور رنه گوسینی با کاریکاتورهای جذاب سامپه آغاز شد و در این اواخر انتشار مجموعه ماجراهای «مانولیتو» توانست بزرگ و کوچک را به خندهای از ته دل دعوت کند! این گزارش تلاش میکند تصویری از برخی از این مجموعهها و خصوصیات مشترک آنها به دست دهد.
***
«جونور». اشتباه نخواندهاید! این لقبی است که «مانولیتو» کودک اهل محله کارابانشل مادرید به برادر کوچکترش داده است. این دو شخصیت در میان شخصیتهای مجموعه داستانهای طنز کودکانی که تاکنون در ایران منتشر شده است، بیش از همه معاصرند و کودکان قرن حاضر میتوانند همذاتپنداری بهتری با آنها داشته باشند. اما «رامونا کوییمبی» و «نیکولا کوچولو» که کودکان معاصر بچههای قرن پیش بودند نیز به همان اندازه برای بچههای همنسل مانولیتو و جونور جذابند.
«فرزانه مهری» که مجموعه 7 جلدی کتابهای مانولیتو، نوشته «الویرا لیندو» نویسنده اسپانیایی با ترجمه او توسط نشر آفرینگان منتشر شده است، درباره چگونگی آشناییاش با این مجموعه طنز میگوید: «با این مجموعه از طریق اینترنت آشنا شدم و به دلیل آشنایی طولانی مدت با زبان فرانسه، این مجموعه را از روی ترجمه فرانسویاش به فارسی ترجمه کردم. ناشر فرانسوی که مانولیتو را منتشر کرده بود، در معرفی آن گفته بود که مانولیتو پسرعموی اسپانیولی نیکولا کوچولو است. بنابراین با توجه به سابقه خوبی که از خواندن نیکولا کوچولو به زبان فرانسه در مدرسه داشتم، به ترجمه این کتابها علاقهمند شدم.»
نیکولا یا مانولیتو، مساله این است!
مجموعه ده جلدی نیکولا کوچولو توسط کتابهای کیمیا (واحد کودکان و نوجوانان انتشارات هرمس) منتشر شده است. نیکولا کوچولو این پسربچه لاغر دوست داشتنی و تخس، کودک دهه 60 و 70 فرانسه است که رنه گوسینی شخصیت او را از پسرش نیکولا الهام گرفته و نامش را هم بر او نهاده است. کتابهای 10 جلدی نیکولا کوچولو درباره پسری از طبقه متوسط است که به دبستان پسرانه میرود و با دوستانش به شیطنت مشغول است. اما به گفته فرزانه مهری، مانولیتو در مقایسه با او جدیدتر است و الویرا لیندو در اواخر دهه 1990 میلادی نوشتن آن را آغاز کرده است.
او میگوید: «ماجراهای نیکولا بیشتر در محیط مدرسه میگذرد و دامنه محدودی دارد اما داستانهای مانولیتو محیط بازتری دارد و به عمق روابط مانولیتو با دوستان، خانواده و محلهاش میرود. مخصوصاً ارتباطی که مانولیتو با پدربزرگش دارد، رابطه شیرینی است و پدربزرگ عملاً شریک جرم اوست! در خانواده گارسیا مورنو سه نسل در کنار هم زندگی میکنند و نویسنده روابط آنها را بهخوبی نشان میدهد.»با این همه نمیتوان هیچیک از این مجموعهها را به دیگری ترجیح داد. نیکولا شاگرد متوسط مدرسه، به ژوفروای پولدار حسودی میکند که هر روز با یک لباس عجیب به مدرسه میآید. مانولیتوی عینکی خجالتی به جونور حسودی میکند که مادرشان را فقط مادر خودش میداند. اما خنده و شادی کودکانه و طنز خرابکارانه، در زندگی متوسط نیکولا و زندگی نسبتاً فقیرانه مانولیتو، عنصر پررنگی است و عامل اصلی جذابیت این داستانهاست.
رامونا، این دختر شیطان
در فاصله سالهای 1380 تا 85 مجموعه رامونا توسط دو ناشر کودک و نوجوان در ایران منتشر شده است. از سال 1950 تا 1999 از این مجموعه در آمریکا ، 8 کتاب منتشر شده است که تمامی آنها با ترجمه احمد کساییپور توسط کتابهای کیمیای هرمس منتشر شده که 4 جلد از آنها با ترجمه پروین علیپور توسط نشر افق هم منتشر شده است. مجموعه رامونا داستان زندگی «رامونا کوییمبی» دختربچه طبقه متوسط رو به فقیر آمریکایی و خانواده اوست که با زبان طنزآمیز خود و با به نمایش گذاشتن مشکلات رامونا در مدرسه و خانه، به کودکان کمک میکند بر ترسها، خجالتها و ضعفهای خود پیروز شوند.
احمد کساییپور درباره مجموعه رامونا میگوید: «این مجموعه را نمیشناختم و توسط ناشر به من معرفی شد. وقتی که آن را خواندم، جذبم کرد و برای همین کار را ادامه دادم.»
به عقیده وی مهمترین ویژگی این مجموعه طنز، خواندنی بودن آن است که مطالعه آن هم برای بچههای همسن و سالش لذتبخش است و هم برای پدر و مادرهای آنها خاطره شیطنتهای دوران کودکی را زنده میکند. او میگوید: «خواندن این مجموعه میتواند به بزرگترها کمک کند که در مواجهه با شیطنتهای یک بچه، چگونه با او رفتار کنند و چگونه رفتارها و احساساتش را درک کنند.»
این مجموعههای طنز سریالی!
مجموعه داستانهای طنز سریالی ویژگیهای مشترکی دارند که سبب جذابیت آنها میشود. شهرام اقبال زاده منتقد ادبیات کودکان دلایل موفقیت این مجموعهها را اینگونه ارزیابی میکند: «کودکان و نوجوانان به خواندن طنز احتیاج دارند چون طنز یک حالت دوگانه دارد و رویه آشکار آن ایجاد شادی و خنده است و در لایه زیرین، میتواند بچهها را به تفکر وادارد و این همان چیزی است که در آثار نویسندگان ایرانی خیلی کم دیده میشود. به استثنای نویسندگانی مثل هوشنگ مرادی کرمانی، طاهره ایبد، فرهاد حسنزاده، مژگان کلهر و شهرام شفیعی که در شاخه طنز آثار خوبی دارند، حضور این ژانر برای بچهها کمرنگ است.»
او درباره دیگر خصوصیات مجموعههای طنز میگوید: «رمانهای سریالی طنز کودکی که تاکنون در ایران منتشر شدهاند، هم از نظر متن و هم از نظر تصویر جذاب و گیرا هستند و کودکان و نوجوانان به نوعی با شخصیتهای آنها همدل و همراه میشوند و در شیطنتهای آنها شراکت میکنند. به هر حال شیطنت نوعی طنز کنشی و عملی این سنین است و بچهها در آن شریک میشوند.
در فضایی که چه در خانه و چه در مدرسه خیلی برای ابراز شیطنت عملی و زبانی به بچهها میدان داده نمیشود، حداقل با این نوع کتابها تخلیه روانی میشوند و این ژانر به آنها نوعی تشفی و آرامش خاطر میدهد! که البته رولد دال استاد نوشتن درباره شیطنتهای بچهها و مقابله آنها با بزرگسالان بدجنس است و با خواندن آثار طنزآمیزش این تشفی خاطر به بچهها دست میدهد. البته بد نیست که در ژانر طنز به شعرهای طنزآلود سیلوراستاین هم اشاره کنم که بیشتر آنها با نوعی داستانک همراه است. کتابهای او با اینکه چندین سال است که در ایران تجدید چاپ میشود، به علت طنز همراه با شیطنت و شادی که در لایه زیرین آن نوعی تفکر عمیق هست و تفکر انتقادی که به کودک القا میکند، همچنان مطرح است و با استقبال روبهرو میشود.»
کساییپور هم درباره ویژگیهای مشترک این نوع آثار میگوید: «زبان طنزآمیز این داستانها یکی از دلایل اصلی موفقیت آنهاست. زبان این آثار روشن و ساده و برای بچهها قابل فهم است. این داستانها تلاش نمیکنند حرفهای گنده گنده بزنند و قرار نیست که همه مشکلات زندگی بچهها را حل کنند، بلکه به مشکلات ساده و در عین حال مهمیمیپردازند و روابط شخصیتها را با دنیای اطرافشان توصیف میکنند. همه اینها به نظر من میتواند دلیل موفقیت این مجموعهها در جذب مخاطبان باشد.»
او ادامه میدهد: «جای اینجور کتابها در ادبیات ایران خیلی خالی است. خوشبختانه الآن فضا دارد کمی تغییر میکند ولی در بیشتر اوقات تلاش میشود بچهها را به صورت آرمانی مطرح کنند که با واقعیتهای زندگی و خصوصیات ذهنی پیچیده آنها سازگاری ندارد.
شخصیت اصلی «قصههای مجید» به این دلیل که آرمانی نبود، توانست در جذب مخاطب موفق شود. جای دختربچهها هم در ادبیات کودکانه ما خیلی خالی است و بیشتر شخصیتهای پسر در موقعیتهای طنزآلود قرار میگیرند. انتشار کتابهایی مثل ماجراهای رامونا شاید بتواند کمک کند ما هم در این حوزه دست به تجربه بزنیم.»
نگاه همدلانه و واقعگرایی
میگوید: «نگاه همدلانهای که شخصیتها با مخاطب دارند، سبب جذب آنها میشود. ما در نقد ادبی خواننده محور اصطلاحی با عنوان «خواننده نهفته در متن» داریم؛ یعنی انگار شخصیت داستان، خود خواننده است که در دل متن پنهان شده و همین مساله باعث همراهی و همدلی مخاطب کودک و نوجوان میشود که این مساله در مجموعههای طنز دیده میشود.»
مهری نیز میگوید: «دلیل اصلی موفقیت این مجموعهها در درجه اول واقعگرایی آنهاست. منظور من این نیست که کتابهای تخیلی خوب نیستند؛ آنها هم جایگاه خودشان را دارند. ولی این داستانها یک بچه را در محیط زندگیاش همانطوری که هست نشان میدهند. به همین دلیل بچهها خودشان را در آنها میبینند و با شخصیتهای آنها احساس نزدیکی بیشتری میکنند. این برای بچهها مطلوبتر از خواندن درباره یک شخصیت دست نیافتنی و افسانهای است. این شخصیتها ساده هستند و اتفاقهای خیلی سادهای برای آنها میافتد که ممکن است برای هر بچهای بیفتد و وقتی این اتفاقات با نگاه طنزآلود روایت میشود، داستانهای شیرینی میسازد.»
بچهها و تاثیر طنز در کتابخوانی
آیا انتشار مجموعههای طنز کودکان میتواند تاثیری بر کتابخوان شدن آنها داشته باشد؟ این سؤالی است که کساییپور و مهری به آن پاسخ گفتهاند. مهری میگوید: «هر بچهای یک قلقی برای کتاب خواندن دارد. به هر حال باید از یک جایی شروع کرد. باید انواع و اقسام کتابها را امتحان کنیم تا بفهمیم که بچهها به چه نوع کتابهایی علاقه دارند. مسلم است هرچه کتاب روانتر باشد و طنز بیشتری داشته باشد، بیشتر میتواند بچههایی را که سخت کتاب میخوانند بهسوی خود جذب کند. کتابهای طنز برای بچهها که روحیه شادی دارند و ترجیح میدهند بیشتر با خنده سر و کار داشته باشند تا مسائل جدی و عبوس زندگی بزرگترها، جذاب و دوست داشتنی است.»
کساییپور نیز میگوید: «از آنجا که کتابهای طنز خیلی برای بچهها خواندنی هستند، باعث میشوند که بچهها به خواندن کتابهایی مثل آنها عادت کنند و در این صورت طبیعتاً به کتاب خواندن عادت میکنند و در نهایت میتوانند کتابهای جدیتر و دارای محتوای پیچیدهتر را در سالهای بعدی زندگیشان بخوانند.»