با وجود آنکه برای چاپ افسانههای بومی ایران و سایر کشورها، شیوههای نظارتی خاصی پیشبینی شده؛ انتشار این کتابها مانند کتابهای آموزشی و کمک درسی روبه افزایش است. حتی شاید بتوان گفت که با توجه به شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه، روز به روز بر مخاطبان این کتابهای ساده، کم حجم و اغلب پرمعنا و حکیمانه، افزوده میشود.
افسانهها، سرگذشت و حکایات گذشتگان است که به شکل قصه، داستان و... بیان میشود. در واقع افسانهها گونهای متل هستند که از یک سو با تاریخ، مردمشناسی و آداب و رسوم هر سرزمین در ارتباطند و از سوی دیگر رشتههای مختلف هنری و ادبیات را دربرمیگیرند. از طرفی از آنجا که اغلب افسانههای کهن ایرانی و خارجی جنبه تربیتی نیز داشتهاند به همین دلیل کارکرد تعلیمی را هم میتوان به سایر کارکردهای هنری، ادبی، تاریخی و...آنها افزود.
شاید بتوان گفت همین کارکردهای مختلف، دلیل شکلگیری افسانههای مشابه در ملل مختلف بوده است به طوری که ملیتهای متفاوت درباره یک موضوع واحد، داستانپردازی کردهاند. داستانهایی که امروز آنها را افسانه، افسون، حکایت یا متل مینامیم.
گستردگی موضوعات، کارکردهای مختلف و کاربردی بودن افسانهها در زندگی روزمره و... باعث شده که بسیاری از نویسندگان و ناشران، به این گونه ادبی- هنری بیشتر توجه داشته و به بازنویسی یا ترجمه و انتشار افسانههای کهن ایران و سایر ملل بپردازند.
میزان این توجه را در آمار کتابهای منتشر شده درباره افسانهها میتوان یافت. براساس آمار افسانههای منتشر شده که در خانه کتاب موجود است؛ از سال 57 تا 85، بیش از 1400 عنوان افسانه برای کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده است که این تعداد کتاب چاپ اول در حوزه افسانه کودک و نوجوان، بیش از 2هزار بار تجدید چاپ شدهاند.
اما در میان افسانهها نیز برخی بیشتر از سایر متلها مورد استقبال قرار گرفتهاند. به طوری که چندین بار توسط نویسندگان بازنویسی یا ترجمه شده و از سوی ناشران مختلف به چاپ رسیدهاند. به عنوان مثال افسانه علاءالدین و چراغ جادو تاکنون توسط 29 ناشر منتشر شده. یا پینوکیو که یک داستان غیرایرانی است 22 بار از سوی 22 ناشر به چاپ رسیده.
در میان افسانههای غیرایرانی «سیندرلا» و «سفیدبرفی» بیشتر از سایر افسانهها مورد توجه ناشران قرارگرفتهاند. به طوری که از سال 75 تا 84 ، 50 ناشر سیندرلاهای مختلف منتشر کردهاند که بیشترین تیراژ مربوط به سالهای 80 به بعد است.
همچنین از سال 1360 تا 1384، نزدیک به 47 ناشر به انتشار «سفیدبرفی» پرداختهاند. یکی دیگر از افسانههای پرطرفدار «شنلقرمزی» است که تاکنون از سوی 28 ناشر به بازار نشر عرضه شده.دقت در آمار افسانهها، نکات دیگری را نیز مشخص میکند. به عنوان مثال همین افسانههای پرطرفدار که ناشران مختلف روایتهای خوب، متوسط یا ضعیف آنها را ارائه دادهاند؛ هر کدام توسط یک ناشر به چاپ مجدد نیز رسیدهاند که در میان آنها برخلاف فهرست قبلی، تعداد افسانههای ایرانی با افسانههای سایر ملل تقریباً برابر است.
محسن طائب مدیر انتشارات پیدایش در باره انتشار افسانههای مشابه توسط ناشران مختلف معتقد است: «افسانهها گونهای ادبی هستند که در فرهنگ و نفس هر سرزمین ریشه دارند. به همین دلیل نویسندهای که قصد دارد در زمینه رمان یا داستان کار کند؛ باید افسانهها را به خوبی بشناسد. چون افسانه بخشی از تجارب زندگی گذشتگان است که در ادبیات و هنر امروز نیز نقش مهمی میتواند داشته باشد. از طرفی ناشران به انتشار افسانهها میپردازند چون میخواهند در حوزه اینگونه ادبی که ریشهای و ماندگار است نیز فعالیت کنند.»
وی با بیان اینکه حذف افسانهها از چرخه نشر به معنای حذف گذشته یک ملت است، میگوید: «به نظر من چندی است که کتابهای افسانه کمتر از گذشته منتشر میشوند؛ چون از نظر تعدادی از صاحبنظران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، انتشار افسانهها بدون تغییر و تصحیح درست نیست. در واقع ممیزی افسانهها سختتر شده. البته من اصلاً مخالف ممیزی نیستم. تنها به عنوان یک ناشر، دوست دارم معیارهای ممیزی افسانه سلیقهای و نسبی نباشد. همین مشکلات باعث شده که تعداد کمی از ناشران به انتشار افسانهها بپردازند. من هم تا زمانی که معیارهای مشخص برای ارزیابی افسانهها ارائه نشود، انتشار آنها را در اولویتهای نشرم قرار نمیدهم.»
وی همچنین میافزاید:«بهتر است روایات مختلف از افسانهها توسط کارشناسان بررسی شده و آن دسته از روایات که خالی از اشکال هستند مشخص شوند تا نویسندگان از این منابع برای بازنویسی افسانهها استفاده کنند. در واقع باید آن دسته از روایات که با زبان کودکانه و حال و هوای فرهنگ ایران سازگارند در اختیار نویسندگان قرار گیرد تا آنها را بازنویسی کنند.»
رضا نیکنام مدیر انتشارات ویدا که تاکنون 12 داستان افسانهای با عنوان «قصه امشب» منتشر کرده درباره علل گرایش به انتشار افسانهها برای کودکان و نوجوانان، میگوید: «هدف ما از انتشار افسانههای کودکان و نوجوانان کمک به این گروههای سنی برای شناخت فرهنگ قدیمی و کهن ایران است. ما در کودکی با افسانههای کهن و باستانی زندگی کردیم، چون این داستان و قصههای اسطورهای فضای ذهنی و تخیلها را گسترش میداد و دنیای جدیدی برایمان ایجاد میکرد.
امروز نیز میتوان از افسانهها برای رشد عقلی و هوشی بچهها استفاده کرد، چون بچهها با قهرمانهای هر داستان همذاتپنداری میکنند و به طور قطع افسانهها نیز میتوانند این امکان را برای بچهها فراهم کرده و از سویی دیگر آنها را با ریشههای فرهنگی خود آشنا کنند. در حالیکه متاسفانه تا همین چند سال پیش سعی میشد، بچهها کمتر با افسانهها آشنا شوند. اما از زمانی که موانع برطرف شد، بسیاری از ناشران تصمیم گرفتند در آشنایی کودکان و نوجوانان با فرهنگ تاریخ و ادبیات گذشتگان نقشی داشته باشند.بنابراین میبینیم که طی سالهای گذشته تعداد کتابهایی با موضوع افسانه بیشتر شده است.»
یحیی برآبادی مدیر انتشار، طرح و اجرای کتاب، پخش کارتونهایی با موضوع افسانه را یکی از دلایل توجه ناشران به انتشار افسانهها میداند و میافزاید: «زمانی که کارتونهای سیندرلا، سفید برفی و هفت کوتوله، علاءالدین و چراغ جادو بین بچهها پخش شد و مورد توجه آنها قرار گرفت، ناشران نیز براساس این برنامهها به انتشار کتابهای کارتونی پرداختند. در واقع ناشران از دو منظر، انتشار افسانهها را در اولویت قرار دادند: اول آنکه کودکان با قهرمان و ضدقهرمان هر افسانه از طریق کارتون آشنا شده بودند و آنها را دوست داشتند، از سویی دیگر اصل این افسانهها به شکل کتابهای پررنگ و لعاب وارد ایران شد و این مسئله کار انتشار و چاپ تصاویر را برای ناشران آسان کرد. کودکان نیز از این سری کتابها استقبال کردند و در نتیجه روزبهروز تعداد بیشتری از ناشران به سمت انتشار افسانهها کشیده شدند.
تا اینکه در اوایل دهه 70 انتشار کتابهای کارتونی که اغلب افسانه بودند، با محدودیتهایی مواجه شد و ناشران دیگر نمیتوانستند به راحتی این قبیل کتابها را منتشر کنند مگر آنکه چند کتاب تالیفی نیز به چاپ میرساندند. اما چند سال است که این محدودیتها از بین رفته و چون چاپ کتابهای کارتونی و تصویری که داستانهای قدیمی دارند، آسان است، ناشران بسیاری دوباره به انتشار چنین کتابهایی روی آوردهاند.»
برآبادی با تاکید بر تعداد زیاد افسانههای منتشر شده برای کودکان و نوجوانان، میافزاید: «در حال حاضر بازار فروش کتابهای کودکان و نوجوانان اصلاً خوب نیست، حتی فروش افسانهها نیز وضعیت مناسبی ندارد؛ چون از زمانی که انتشار کتابهای کارتونی آزاد شد، همه ناشران از یکدیگر تقلید کردند و چندین کتاب کارتونی به چاپ رساندند. به همین دلیل مخاطبان امروز دیگر اشباع شدهاند چون بیش از حد، کتاب کارتونی در دسترس دارند.»
نیلوفر تیموریان مدیر نشر ایرانبان هم توجه به علایق کودکان را یکی از اهداف این انتشارات دانسته و میگوید: «نشر ایرانبان بیش از هزار عضو دارد. اعضایی که برایشان کتابهای جدید ارسال میشود.
در ارتباط با این اعضا که در گروههای سنی کودک و نوجوان هستند، متوجه شدیم که اغلب آنها به خواندن افسانهها علاقه دارند. به نظر من افسانهها گونه ادبی ویژهای هستند، چون همه ما دوران کودکی خود را با افسانهها گذراندیم. از طرفی افسانهها تاریخ مصرف ندارند و همیشه ماندگارند. به دلیل علاقه کودکان و نوجوانان به خواندن افسانهها و کهنه نشدن و ماندگار بودن این متلها و مثلها، ناشران به انتشار آنها میپردازند و در واقع با انتشار افسانهها آنها را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکنند.»
انتشارات محراب قلم تاکنون بیش از ده عنوان افسانه منتشر کرده است. عبدالعظیم فریدون مدیر این انتشارات توجه به تنوع موضوعی در کتابها را یکی از دلایل انتشارات محراب قلم برای چاپ افسانهها توصیف میکند.
فریدون، بازار فروش کتابهای افسانهای را مانند فروش سایر کتابها معمولی دانسته و معتقد است که در حوزه ادبیات نمیتوان ادعا کرد که کتابهایی با موضوع خاص بیشتر از سایر کتابها به فروش میرسند.
وی معتقد است: «مشکل نشر کتاب کودک و نوجوان توزیع است نه تولید. بسیاری از نویسندگان برای کودکان و نوجوانان مینویسند، اما ناشران آنها را چاپ نمیکنند. چون تجربه نشان داده که ناشران از عهده توزیع کتاب برنمیآیند و چون فروش تولیداتشان کم است؛ ناچارند به انتشار کتابهای زودبازده بپردازند؛ کتابهایی که کارتونی هستند و اغلب آنها براساس یک افسانه قدیمی نوشته شدهاند. متاسفانه بسیاری از این سری کتابها کیفیت پایینی دارند و به اصطلاح بازاری هستند. از طرفی در چنین شرایطی نویسندگان نیز به شکل حرفهای نمینویسند و کارشان افت میکند و ناشران هم یا کتابهای ضعیف این نویسندگان را چاپ میکنند و یا کتابهای کارتونی. حتی ممکن است تا مدتی نشر کتاب را کنار بگذارند که به نظر من در هر صورت ادبیات و نشر کودک و نوجوان آسیب میبیند.»
فریدون، درباره کیفیت افسانههای منتشر شده برای کودکان و نوجوانان میافزاید: «اغلب افسانهها ریشه واحدی دارند و تنها ممکن است نحوه بیان و شیوه روایت آنها متفاوت از هم باشد. البته برای تالیف و بازنویسی دوباره افسانههای ایرانی باید از کتابهای خارجی نیز استفاده کرد. با وجود آنکه تالیف مطلوبتر از ترجمه است، با این حال برای تالیف افسانههای ایرانی بینیاز از ترجمه تعدادی از کتابهای خارجی در این زمینه نیستیم. در حالی که متاسفانه میبینم که افسانههای بسیاری منتشر شدهاند که هیچگونه خلاقیتی در آنها به کار نرفته و حتی به منابع و اطلاعات آنها نمیتوان استناد کرد.»
امیرحسین زادگان مدیر انتشارات ققنوس با بیان اینکه جذابیت مهمترین دلیل برای انتشار ادبیات عامیانه به شکل کتاب است، میافزاید: «افسانهها همیشه برای همه گروههای سنی جذاب هستند و حتی میتوانند کودکان و نوجوانان را به خواندن کتاب تشویق کنند. خود من کتاب خواندن را با افسانهها شروع کردم و به همین دلیل دوست داشتم چند کتاب با موضوع افسانه نیز منتشر کنم. اما متاسفانه چندی است که اصلاحیهها و محدودیتهای چاپ افسانه بیشتر شده و چند تا از کتابهای ما با این استدلال که باعث منحرف شدن نوجوانان میشوند، در اداره کتاب ماندهاند.
من محدود کردن انتشار افسانههایی که میتوانند غرور ملی بچهها را تقویت کرده و حتی جنبه تعلیمی نیز داشته باشند، مشکلات بسیاری را به همراه دارد، که یکی از آنها کمکاری ناشران کتابهای ادبی ایرانی است که منجر به ورشکستگی آنها میشود. همین امر ممکن است ناشران را به انتشار کتابهای بازاری وادار کند.