این زمینه شامل نقدی کامل بر نژادمحوری در بدنه دانشگاهی و به ویژه علوم اجتماعی نیز میشود. آنها این موضوع را در بستر تاریخ سیاسی ایالات متحده آمریکا بهعنوان اقدامی استعماری از زمانه کلمبوس و تأسیس اولین دولت آمریکا تا حال حاضر مورد توجه قرار میدهند.
نویسندگان دریافتهاند که مسلمانان گرفتار سیکل تهاجم و هدف قرار گرفتن توسط قوانین و جامعه شدهاند که البته امر جدیدی نیست و برآمده از سرشت جامعه آمریکا از زمانه تشکیل آن است و تصویری عمیقاً نگران کننده از اجتماعی ارائه میکنند که تحت تهدید فیزیکی هرروزه، نظارت نهادهای حکومتی و سامانیافته با قوانین و گفتمان سیاسی و رسانهای است.
مولفان برای تعمیق پژوهش و گذر از نقد ساده، همچنین یک مجموعه قوی از توصیههایی را در دستهبندی متمایز ارائه میکنند که بخشی از آن برآمده از مطالعات پیشینی است که به چالشهای مشابه و همسان در کشورهای دیگر پرداخته است. این توصیهها سیاستگذاران و قانونپردازان، رسانهها، گروههای اجتماعی مدنی از جمله گروههای اسلامی را مورد توجه قرار میدهد و دستگاه حقوقی، رسانهها، آموزش و کنش اجتماعی را مورد بحث قرار میدهند. توصیهها همچنین نظری بر تحقیقات تخصصی پیشین، کمیسیونهای ملی و توصیههای مسلمانان برآمده از خلال پیمایش و با این امید دارد که بتواند آغازی برای تغییر وضعیت باشد.
این کتاب بخشی از پروژه برآورد تجربههای تبعیض و خشونت علیه مسلمانان در کشورهای مختلف جهان است. پروژه براساس الزام به یافتن راهی به سوی جامعه مدنی و در مسیر جمعآوری آمارهای معتبر جرائم نفرت و تبعیض در یک جمعیت نمونه و به شکلی آغاز شد که بتواند از روایی لازم نیز برخوردار باشد. رویکرد سنتی به گزارشدهی یا گزارشگیری از افراد به دلیل ناپایداری متاثر از مسائل مالی تحقیقات، نیاز به منابع انسانی و زمان گسترده، روایی نامناسبی داشتند.
یافتههای پروژههای مشابه این پیمایش در انگلستان و فرانسه به ترتیب در سالهای 2011 و 2012 میلادی انجام و منتشر شد. این کتاب سومین مورد از این پروژه است. این پیمایش از مسلمانان در کالیفرنیا در اوایل سال 2012 میلادی و براساس نظر 1264 نفر انجام شده است.
روش تحقیق و تحلیل پس از پروژههای مشابه، مورد پالایش قرار گرفته است و یافتهها تحت مقولات عینی و مشخص تحلیل و ارائه شده است. در این تحقیق، گفتمان سیاسی و رسانهای متخاصم در مقوله نفرت ایدئولوژیک قرار گرفته است، اشتباه مورد تهدید و توهین واقع شدن براساس تظاهر لباس و چهره به مقوله عضو جامعه تحت نفرت بودن اضافه شده است؛ و سرانجام مقوله تبعیض و تبعیض دوگانه، که شامل تبعیض در محل کار و مدرسه یا دانشگاه است و همچنین تبعیض یا تحت تعقیب قرار گرفتن پس از گزارش تبعیض به مشاور یا نهاد خاص، هم جزو مقولات قرار گرفته است.
مولفان یافتههای پیمایش را براساس زمینه تاریخی و سیاسی طبقهبندی کردهاند. آنها با انتقاد فی نفسه از آکادمیای غرب شروع میکنند و بهطور خاص به علوم اجتماعی به عنوان علمی نژادمحور و بنابراین همراه با بازنمایی خصمانه از «دیگران» میپردازند که در برابر هنجارهای قومی، مذهبی، نژادی، جنسیتی و سیاسی جامعه مسلط و بازنمایی شده در عناوین هویتی مانند مرد اروپایی سفید قرار میگیرد.
سپس مولفان بازبینی جمعیتشناختی کلی از مسلمانان در ایالات متحده آمریکا حول تاریخ تعامل، ورود و وجود مسلمانان ارائه میکنند. سپس، چکیدهای از دیدگاهها و ادبیات موجود در زمینه مسائل مسلمانان، جرائم نفرت، تبعیض و موضوعاتی ارائه میشود که مسلمانان با آنها مواجه هستند. منابع متعدد از آثار و مقالات دانشگاهی تا متون رسمی دولت ایالات متحده آمریکا، انتشارات سازمانهای اجتماعی و پیمایشهای بینالمللی مهم هم در این کتاب مورد توجه قرار گرفته است.
یافتههای تحقیق براساس مقولات مورد اشاره در بالا ارائه شده است و هم جداول دوبعدی و هم نمودارهایی را براساس یافتههای کمی و همچنین تحلیل پاسخهای جمعآوری شده از پرسشهای باز پیمایش شامل میشود. توصیههایی که در ادامه کتاب ارائه شده است برآمده از نتایج همین پیمایش و همچنین نتایج تحقیقات قبلی است که توسط همین محققین انجام شده است. مولفان نتیجهگیری کردهاند که فقط تغییر نظاممند میتواند منجر به پایان بخشیدن به تهاجم بی وقفه و هدف قرار دادن اقلیتهای مسلمانی شود که قربانیان نهایی جامعه هستند. آنها در توصیههایشان، اتحاد برای کنش مدنی در جامعه، تلاش در حوزههای آموزش، تفوق اجتماعی، رسانهها و حوزههای حقوقی را در مسیر حرکات منجر به تغییر پایا و قدرتمند ارائه میکنند.
اولین فصل از کتاب بازبینی خود انتقادگرانهای را از چارچوب نظری مانند ارتباطات بینفرهنگی پی میگیرد که مبنای هدایت کار قرار گرفته است. این بازبینی اینگونه استدلال میکند که جانبداری نژادی، مذهبی و جنسیتی در پس ظاهر عینی و خنثای امر علمی نهفته است و این است که محقق بایستی نقادانه به تکرار سهوی کلیشههای خارج از تفکر هستی شناسانه و معرفت شناختی پژوهش بپردازد.
این فصل به بازبینی آمارههای موجود در آثار آکادمیک و متون رسمی دولت امریکا در زمینه خصوصیات جمعیتشناختی مسلمانان در ایالات متحده آمریکا میپردازد. این موضوعات شامل روایتهای مهاجرت، رشد مسلمانان سیاهپوست امریکا و بازگشت به اسلام در بین اسپانیولیهای امریکا، تعامل بین مسلمانان و مردمان بومی امریکا است. این فصل همچنین پیچیدگی و تنوع جمعیت مسلمانان ایالات متحده امریکا از جمله مسائل مرتبط با اسلامهراسی و امنیتیشدن زندگی روزمره ایشان را مورد توجه قرار داده است.
برکنار از برخی روایتها، آشکار است که مسلمانان در ایالات متحده آمریکا (برخلاف سهم آنها در اروپا) آموزش بالاتری دیدهاند و اغلب از نظر اقتصادی در شرایط بهتری هستند.
در کتاب آمده است که ایالات متحده آمریکا یکی از بهترین مثالها در مورد وجود و حمایت از قوانین جرائم نفرت است. این فصل از کتاب همچنین گفتمانهای اجتماعی و سیاسی و رسانهای را از خلال دو مفهوم اساسی بررسی میکند: بازنمایی نفرت و محیط نفرت که در فصل بعد به طور شفاف مورد بحث قرار گرفته است.
عنوان فصل دیگر کتاب الگوی سلطه نفرت در ارتباطات بین فرهنگی است.
این فصل چارچوب نظری مطالعه را معرفی میکند که از آن با نام «الگوی سلطه نفرت در ارتباطات بین فرهنگی» یاد میشود. این الگوی نظری برای اولین بار در سال 2010 توسط دکتر سعیدرضا عاملی ابداع شد. نظریه ابراز میکند که جرائم نفرت در شرایط خلاء رخ نمیدهد. برای رخدادی نفرتآلود، چندین وضعیت افزوده وجود دارد. این مدل از این جهت مهم است که بر خلاف مدل های موجود نفرت در ارتباطات میان فرهنگی را به عنوان یک نظام دارای عناصر هماهنگ در نظر می گیرد. در این مدل منافع، بازنمایی، ایدئولوژی و فضای گفتمانی به صورت مشروح مورد بحث قرار می گیرند.
دکتر عاملی توضیح می دهد که چگونه گروه های صاحب قدرت برای شکل دادن حرکتی علیه اقلیت های ایدئولوژی نفرت را شکل می دهند. از آنجا که گروه های صاحب قدرت صاحب رسانه های عمده در کشورهای عضو نظام سرمایه داری هم هستند، این امکان برای آنها ایجاد می شود تا ایدئولوژی نفرت را تبدیل به بازنمایی نفرت و در جامعه منتشر کنند. تاکید بر جرم های اتفاق افتاده توسط گروه های اقلیت، تاکید بر جنبه های منفی زندگی در جهان سوم و کشورهای در حال توسعه و بازنشر شایعات و داستان های بی اساس در مورد این گروه ها عمده ساز و کارهای ایجاد بازنمایی نفرت هستند.
استمرار بازنمایی نفرت به ایجاد محیط نفرت می شود. در این فضا شهروندان قانع می شوند که اقلیت ها برای سلامت شهروندان خطرناکند و این فضای نفرت باعث می شود که کنش نفرت و جرم نفرت شکل بگیرد. در واقع، یک جرم نفرت حاصل زنجیره ای از عوامل است که پژوهش های نفرت معمولا نادیده می گیرند. بر این اساس، ارتکاب کننده به جرم نفرت از نظر دکتر عاملی خود یک قربانی است. ابراز پشیمانی از ارتکاب به جرم ویژگی همه مرتکبین است.
این افراد که معمولا افرادی کم سواد و متعصب هستند در محیط نفرت قانع شده اند که باید کاری کرد و به همین دلیل هم هست که رسانه های غربی در این مواقع سعی می کنند این جرم را یک جرم شخصی و فردی، و نه یک ساز و کار پنهانی و آشکار، نشان بدهند.
در فصل روششناسی با رویکرد تلفیقی مزایا و انتقادات استفاده از روش تحلیل تلفیقی استفاده شده در کتاب مورد توجه قرار گرفته است.
یافته های اصلی پیمایش عبارتند از: 29.9 درصد میگویند که قربانی حمله فیزیکی نفرتآلود دینی بودهاند. این مهم ترین تصویری است که از نتایج تحقیق ارائه شده است. در پروژه مربوط به کشور انگلستان، این عدد 13.9 درصد (برای سال 2011 میلادی) و در فرانسه، این میزان 20 درصد (برای سال 2012 میلادی) بود.
در ایالات متحده آمریکا، 37.9 درصد گزارش کردهاند که تحت نگاه تبعیضآمیز، نادیدهگرفته شدن یا خودداری از ارائه خدمت در ادارات یا مکانهای عمومی به دلیل تبعیض دینی بودهاند؛ 39.7 درصد گزارش کردهاند که با سوء ظن مورد تهدید واقع شدهاند؛ 79.1 درصد میگویند هزلها یا گفتارهایی زننده مربوط به مسلمانان یا درباره اسلام را میشنوند.
این تحقیق همچنین دریافته است که همبستگی آشکاری بین ظاهر اسلامی فرد (لباس، محاسن یا دیگر نشانههای هویت اسلامی داشتن) و تجربیات منفی وجود دارد.
در مواجهه مستقیم و بلاواسطه، افراد طبقه متوسط تجربیات بیشتری را از نفرت یا سوگیری افراد گزارش کردهاند. دلیل این وضعیت را میتوان در این مورد دانست که افراد طبقه پائین، اگر چه انتظار میرود میزان بیشتری تجربه منفی را شاهد بوده باشند، با این حال، ممکن است به دلیل تحت فشار قرار گرفتن از گزارش کردن موارد خودداری میکنند.
88 درصد پاسخگویان گفتهاند که آنها برخی از صور تجربیات منفی را از سر گذراندهاند.
71.1 درصد میگویند که آنها نگرش منفی قالبی از مسلمانان در رسانهها (شامل اخبار، تلویزیون و غیره) را شاهد بودهاند
70.4 درصد میگویند که شاهد تفلسفهای سیاستمداران در زمینه مسئلهدار بودن مسلمانان و اسلام بودهاند
64.9 درصد میگویند که آنها تبیینهای اسلامهراسانه را از زبان سیاستمداران و مقامات رسمی بلندپایه شنیدهاند
52 درصد گفتهاند که آنها اسلامهراسی را شاهد بودهاند
45.7 درصد میگویند تجربه چالش دینی با همکاران یا همالان در محل کار یا مدرسه یا دانشگاه را تجربه کردهاند.
نتایج حاصل از پیمایش، منجر به انتقاد از رویکرد چندفرهنگی انگاری به جامعه آمریکا میشود. مولفان ابراز میکنند که سطوح چندگانهای وجود دارد که جامعهای چند نفرتی برمبنای آنها تعیین و تعریف میشود. از جمله بهنظر میرسد محل تولد مشارکتکننده عامل مهمی در میزان تجربه منفی وی از تبعیض دینی میشود. همچنین جنسیت و سن عاملهای مهم نگرش افراد مسلمان به پدیده تبعیض هستند یا ممکن است واقعاً این عوامل منجر به تجربه منفی بیشتری شوند.
مولفان در پایان کتاب متذکر میشوند که بدون همکاری دولت فدرال و ساختار آن، حامیان و فعالان اغلب به لابیهای دولتی برای اعمال سیاستهای اساسی و تغییرات قانونی الزامی اشاره میکنند. بهعنوان یک نمونه از کنش لابی، در کالیفرنیا اعتراض و حمایت در زمینه مسائل مربوط به گرایش جنسی در نهایت منجر به تغییر در نگرشها در سراسر آمریکای شمالی شد.
توصیههای این تحقیق در گروههای مجزا ارائه شده است و بسیاری از آنها از آثار قبلی که به چالش های یکسان و با منابع مشابه صحبت می کنند، مشتق شده است. این توصیهها خطاب به بدنه قانونی و سیاست گذاران، رسانهها، گروههای جامعه مدنی از جمله گروههای مسلمان هستند در زمینه قوانین، رسانهها، آموزش و پرورش و کنش اجتماعی بحث میکنند.
کتاب پس از نفرت: تجربیات ضد اسلامی در ایالات متحده آمریکا توسطانتشارات مؤسسة اسلامی حقوق بشر - لندن در سال 2013 در 192 صفحه منتشر شده است.