همشهری آنلاین: مشکل مهم فرهنگ آثار ایرانی اسلامی نداشتن ملاک برای تعیین مداخل است که در مقدمه کتاب هم مولفان به آن اشاره کرده‌اند

به گزارش همشهر ی آنلاین، سید فرید قاسمی مورخ و محقق تاریخ مطبوعات و کتاب سه شنبه 26 تیر در شهر کتاب مرکزی حاضر شد و در حضور مولفان کتاب به نقد این اثر پرداخت. متن زیر مکتوب شده سخنان وی دراین نشست است.

با نام و یاد خدای بزرگ و با عرض ادب به حضار گرامی و خداقوت به همه عزیزان شاغل در فرهنگ آثار.

حقیقت ماجرا این است که تا بعد از ظهر امروز (سه شنبه 26 تیر) بر سر دوراهی بودم. یک راه صحبت مفصل راجع به مجلد نخست فرهنگ آثار و راه دوم صحبت مختصر در جمع و گفت‌وگو پیرامون این اثر با یکی از اعضای محترم هیات علمی. به هر صورت راه دوم را برگزیدم تا کمتر مصدع اوقات شریف حضار عزیز شوم.

دوستان مستحضرند که حوزه کارم مطبوعات است و گهگاه برای ادای دین به زادگاهم می‌پردازم. پس طبیعی است که هر اثری را اول از منظر کاری خود مورد بررسی قرار دهم.
مطبوعات در فرهنگ آثار سهم اندکی دارد. 17 نشریه در قالب 16 مقاله سهم مطبوعات در جلد اول فرهنگ آثار است و اگر این چنین کار به پیش برود تا پایان، کمتر از یک درصد کل روزنامه‌ها و کل مجله‌های منتشر شده در ایران در فرهنگ آثار خواهد آمد.

 نخستین پرسشم از هیات محترم علمی فرهنگ آثار این است؛ با وجود آنکه در صفحه دوازده مقدمه مرقوم فرموده‌اند: «متاسفانه برای انتخاب مدخل هیچ ملاکی تعیین نشد»، بفرمایند با چه ملاک‌هایی به این صورت نهایی رسیده‌اند؟ اگر نشریه‌های تاثیرگذار و نقطه‌های عطف رویدادها معیار بوده، پس چرا نشریه‌هایی مثل آیندگان و آیین اسلام و شماری دیگر که می‌توانم سیاهه آن را در اختیار هیات محترم علمی قرار دهم، در این مجموعه نیست؟

 اگر اولین‌ها و سرآغازها مدنظر بوده چرا مثلا نشریه الاسلام: نخستین نشریه اسلامی ایران و یا اتفاق کارگران: نخستین نشریه کارگران صنف چاپ در ایران در این مجموعه نیست؟

10 مقاله از 16 مقاله مطبوعات به‌وسیله یک نفر و 6 مقاله دیگر به‌وسیله 5 نفر نگارش یافته، چاپکردهای فرهنگ آثار در زمینه مطبوعات بی‌اشکال نیست. از 16 مقاله، 5 مقاله ایرادهای اساسی دارند و باید دوباره‌نویسی شوند: مقاله‌های آموزش‌وپرورش، اختر، اردوی همایون، اطلاعات و ایران.

بالاخره چه بخواهیم و چه نخواهیم کشف ده‌ها نشریه سده نخست روزنامه‌نگاری در ایران متعلق به ربع قرن اخیر است و بسیاری از آثار محققان متقدم و پژوهشگران سلف در سال‌های اخیر تصحیح شده‌اند. نادیده گرفتن کوشش‌های دو دهه اخیر در زمینه مطبوعات از ویژگی‌های مقاله‌های یاد شده است.

بی‌توجهی به نویافته‌ها، نشریه‌های تازه‌یاب و آثاری که حاصل سه دهه کوشش مداوم است ثمره‌ای جز تکثیر غلط ندارد.

 نکته دیگر که به گمانم نقطه ضعف مقاله‌هاست استفاده از عباراتی همچون «چند نام گوناگون»، «چند سال تعطیل بود»، «قطع بزرگ»، «قطع کوچک» و انتخاب واژه‌هایی است که درخور مرجع‌نویسی نیست. در اثر مرجع باید تکلیف روشن شود و کلی‌گویی‌هایی که از آفات معرفی کتاب در نشریه‌هاست نباید به اثر مرجع راه یابد.

پرسش دیگرم این است که فرهنگ آثار ایرانی-اسلامی در زمره کدام‌یک از انواع کتابشناسی‌هاست؟

 اگر بفرمایید مثلا توصیفی- انتقادی، پرسش دیگرم این است آیا فردی مجاز است که در این اثر، درباره کتاب خود توصیف انتقادی بنویسد.

نکته‌های دیگری نیز وجود دارد که به‌طور کلی بیان می‌کنم:

کتابی که سه مولف دارد در فرهنگ آثار نام دو نفر به‌عنوان مولف آمده، اینگونه معرفی را که در کنار دو کتاب دیگر قرار دادم، متوجه شدم سهو نیست، عمد است یا نام دیگری دارد. چون در معرفی آن کتاب‌ها نیز به عمد نام نویسندگان پاره‌ای از مقاله‌های مندرج در کتاب ذکر نشده است.

البته یقین دارم سه بزرگواری که نام مبارکشان بر پیشانی کتاب است و به بی‌آزاری شهره‌اند اگر متوجه این نکته‌ها می‌شدند، جلوگیری می‌کردند. حرف‌های دیگری هم هست اما به احترام این اثر بزرگ و پدیدآورندگانش بقیه عرایضم را خصوصی به اطلاع یکی از اعضای محترم هیات علمی خواهم رساند

برچسب‌ها