یکی از فعالیتهای ارزشمند او در زمینه ادبیات داستانی کشورمان حمایتها و کمکهای او برای تاسیس و سامان یافتن مؤسسه فرهنگی خانه ترجمه، برای کودکان و نوجوانان است. گفتوگوی پیشرو به منظور بررسی فعالیتها، موفقیتها و ناکامیهای این مؤسسه فرهنگی است که در زمان ریاستقاسمی در دفترمطالعات ادبیات داستانی و به مدیریت مرحوم حسین ابراهیمی الوند به منظور تسهیل روند و انسجام امر ترجمه در حوزه ادبیات کودک و نوجوان تأسیس شده بود.
- خانه ترجمه چه زمانی و چگونه تأسیس شد؟
با شروع فعالیت شهر کتاب از سال 70 فعالیت مرحوم ابراهیمی (الوند) در حوزه فعالیت های جنبی ترجمه آغاز شد. در این سالها ایشان مسئولیت بخش کتاب های خارجی شهرکتاب را برعهده گرفت.
در سال های بعد ایشان با دکتر مجتبی رحماندوست آشنا شد و مسئولیت راهاندازی کتابخانهای برای دفتر هنر و ادبیات ایثار بر عهده ایشان گذاشته شد. از این زمان بود که آقای ابراهیمی به فکر جمعآوری کتابهای مناسب ترجمه از میان این کتابها و کتابهای مصادرهای که در بنیاد وجود داشت افتاد. ایشان با سختی زیاد کتابها را از انبارهای پر گردوغبار بنیاد خارج میکرد و به علاقهمندان حوزه ترجمه میسپرد.
این کار به مرور جاافتاد و قرار بر این شد که با همکاری آقای رحماندوست کتابها را به روز از ناشران مختلف تهیه کنیم و در دسترس مترجمان علاقهمند قرار دهیم. کتابخانه دفتر هنر و ادبیات ایثار مجموعهای تخصصی پیرامون جنگ داشت که تمام کتابهای مربوط به جنگ را از جنگ جهانی اول و دوم تا جنگ بوسنی و... در آن جمعآوری شده بود. با استعفای رحماندوست از سمتش این کتابخانه نیز جمعآوری و کتابهایش به انبارها منتقل شد.
در این زمان من به وزارت ارشاد منتقل شدم و آقای ابراهیمی نیز به دستور آقای مسجد جامعی از وزارت آموزشو پرورش به ارشاد آمد و زیر مجموعه دفتر مطالعات ادبیات داستانی قرار گرفت، در حقیقت توسط دفتر مطالعات ادبیات داستانی سامانه و نیرو در اختیار ایشان قرار داده میشد، به این ترتیب که مرحوم ابراهیمی با جمعآوری کاتالوگهای معرفی کتاب ناشران خارجی و بررسی آنها کتابهایی را انتخاب و برای خرید به مجموعه معرفی میکرد. این کار در زمان وزارت آقای مسجد جامعی به اوج خود رسید تا زمانی که با تغییر معاونت فرهنگی وزارت ارشاد ادامه کار دفتر مطالعات ادبیات داستانی صلاح دانسته نشد و مجموعه با تمامی زیرمجموعههایش بسته شد.
- خانه ترجمه با چه اهداف وسیاستهایی فعالیتش را آغاز کرد؟
این مؤسسه با هدف معرفی ادبیات ایران به سایر کشورها به ویژه کشورهای انگلیسی زبان و معرفی ادبیات آنها به کودکان و نوجوانان فعالیتهایش را شروع کرد. در این خانه عموما ترجمه آثار از سایر زبانها به ویژه انگلیسی به زبان فارسی صورت میگرفت. در حقیقت ما این مسئله که مدیریت فرهنگی کشوری خودش ادبیاتش را به زبانهای دیگر ترجمه کند و در اختیار سایر کشورها قرار دهد، شدنی نمیدانستیم.
بنابراین ترجمه آثار از زبان فارسی به زبانهای دیگر را در برنامه کاریمان نداشتیم. دلیلمان این بود که ما هرگز نمیبینیم بهعنوان مثال سفارت برزیل برای ترجمه آثار یکی از بهترین نویسندگانش، در ایران خودش وارد عمل شود یا درخواستی از ما بکند. ادبیات ما باید به جهان معرفی شود اما به همان شیوهای که مرسوم همه دنیا است. این کار با برگزاری جلسات نقد، اعطای جوایز جهانی و قرار گرفتن در مسیر ادبیات جهان ممکن است.
ما در خانه ترجمه به مدیریت مرحوم ابراهیمی معرفی نامه هایی از برخی آثارمان تهیه می کردیم و آنها را به شکل کاتالوگ به نمایندگان ایران در کشورهای مختلف میفرستادیم تا در اختیار علاقه مندان قرار گیرد. از این حرکت نتایج مثبتی هم گرفتیم اما این طور کارها را باید مستمر پیگیری کرد و نباید انتظار داشت که با فرستادن 2-3 تا کاتالوگ به سرعت کارها سامان بگیرد و نتیجه حاصل شود. عموما ثمردهی این دست فعالیتها متکی به افراد است و مرحوم ابراهیمی در این زمینه با همه توانش برای پیشبرد اهداف مؤسسه قدم برمیداشت.
- به نظر میآید نقطه اوج فعالیتهای خانه ترجمه در زمان استقلال از بخش دولتی بسیار پررنگ است؟
بله.نه فقط این کار بلکه هیچ فعالیت فرهنگی دیگری را سراغ ندارم که دولت بتواند در بسامان کردن آن نقش مؤثر داشته باشد. دولت وظیفهاش سازماندهی است. در طول 30 سالی که گذشته هیچ طرح فرهنگی موفقی در هیچیک از بخشهای دولتی راهاندازی نشده است که وفادار به اهداف اولیه مانده باشد و به پیش برود. همین نمایشگاه بین المللی کتاب را ببینید چه بلایی بر سرش آمده است.
بودجه اش دهها برابر شده اما یک دهم از اهداف اولیه اش را دنبال نمی کند و الی ماشاءالله می توان نمونه آورد. اصلا دولت قرار نیست مجری طرحهای فرهنگی باشد، دولت باید سیاستگذاری کند و اولویتها را مشخص کند، حمایت مالی کند و اجرای کار را به بخش خصوصی بسپارد. دولت، برآمده از سلیقه اکثریت مردم است. در حالی که در حوزۀ فرهنگی اکثریت و اقلیت معنی ندارد و همه سلیقهها بایدامکان دخالت داشته باشند. متأسفانه ما هنوز نمیتوانیم یک جایزه دولتی را مدیریت کنیم. بهنظرم بخش دولتی در اجرای این قبیل طرحها ناموفق است.
- خانه ترجمه چه خدماتی را به اعضای خانه و مترجمان حوزه کودک و نوجوان ارائه میکرد؟
در خانه ترجمه، کاتالوگهای آثار منتشر شده ناشران از کشورهای دیگر برایمان فرستاده میشد. مرحوم ابراهیمی نیز شخصا سایتهای مختلف مثل آمازون را بررسی و کتابهایی را انتخاب میکرد و از طریق کاتالوگها یا بهطور مستقیم با نویسنده و ناشران خارجی ارتباط برقرار میکرد.گاهی خود مترجمها نیز بر اساس روابطی که داشتند کتابی را معرفی میکردند. کتابها، فهرستبندی و بر اساس اولویتها و امکانات مالی خریداری میشد و در اختیار مترجمان قرار میگرفت.
اگر مترجمی خودش اثری را معرفی کرده بود، ترجمه اثر را خودش برعهده میگرفت و در غیراین صورت ترجمه دیگر آثار به قید قرعه و بر اساس اولویتبندیها و علاقه اشخاص صورت میگرفت. کتابهای خریداری شده اگر از بودجه دولت خریداری میشد به صورت امانت به مترجمان سپرده و پس از اتمام کار به کتابخانه دفتر مطالعات ادبیات داستانی بازگردانده میشد و کتابهایی که با بودجه خود مؤسسه تهیه میشد توسط اعضا خریداری میشد. به این ترتیب پروسه معرفی و اطلاع رسانی، انتخاب، خریداری و دسترسی مترجمان به کتابها خیلی سریع و آسان صورت میگرفت.
- اخیرا با مطرح شدن طرح ساماندهی ترجمه بسیاری از مترجمان از کندشدن روند ترجمه بهدلیل کاغذبازیهای اداری اظهار نگرانی میکنند، شما با توجه به سابقه تجربهتان در خانه ترجمه هر چند که حوزه، مختص ادبیات کودک و نوجوان بود و وسعت کمی داشت، با این قسم مشکلات مواجهه بودید؟
میشود اشکالتراشی کرد و در عین حال میشود طوری مدیریت کرد که این اتفاق رخ ندهد. در حالحاضر نمیشود داوری کرد که این اتفاق میافتد یا خیر.باید بدانیم طراحان این قبیل برنامهها چه اهدافی برایشان اولویت دارد. آیا فقط قرار است یک موقعیت جدید برای کسب و کار عده ای کارمند باز بشود یا می خواهند در این دکان، کاری هم برای مردم انجام بگیرد. بعد قرار است این مجموعه به مترجمان برای سهولت در امر ترجمه کمک کند یا می خواهد جلوی ترجمه آثار مفید را بگیرد و با قلع و قمع کردن کتب خوب خارجی و انتشار آثار ابتر، فقط فهرست کارشان را بالا ببرند.
به هر حال بستگی به کاری که می خواهند بکنند دارد و همچنین بستگی به کسی که مسئولیت کار را برعهده می گیرد. امیدوارم کار به کسی سپرده شود که برای اعتبار و آبروی خودش هم که شده کار درستی انجام دهد. البته مانع خیلی از اتفاقات هم نمیتوان شد. در نظر بگیرید اگر این مؤسسه قصد این را داشته باشد که از ترجمههای تکراری آثار جلوگیری کند حق قانونی اعما ل این نظر را ندارد چون ایران هنوز قانون کپی رایت را به رسمیت نشناخته است.جدا معتقدم اگر دولت بنا دارد حرکت مثبتی در این زمینه انجام دهد باید گردش اطلاعات را در کشور آزاد کند.
ارتباط با ناشران خارجی را تسهیل کند. اگر ساماندهی به امر ترجمه مانند ساماندهی به وضعیت سایتهای اینترنتی باشد، باید فاتحۀ کار را خواند چون پرداختن به این کار جز اتلاف وقت و صرف بودجه های کلان، ثمر دیگری نخواهد داشت.
آمار بگیرید
انتشار کتاب یک چرخه است که از نویسنده شروع میشود و به خواننده ختم میشود. اگر در شناختمان از هر یک از این ارکان دچار اشکال باشیم کارمان به سامان نمی رسد. زمانی که کتابی نوشته میشود نکته اصلی این است که چه کسی میخواهد کتاب را بخواند و مخاطب کتاب چه قشری و از کدام جامعهاند! در این خصوص در سال 70 تجربهای داریم.
نمایشگاه کتابی در ترکمنستان برگزار شد، کتابی بود با نام شغالی که در خم رنگرزی افتاد. این کتاب برگرفته از داستانهای مثنوی معنوی بود و قصه فوقالعاده خوب و تصویرسازی موفقی داشت. این کتاب به زبان ترکمنی ترجمه شد و در نمایشگاه شرکت کرد. با برپایی نمایشگاه ترکمنها میآمدند کتاب را ورقمیزدند، میخندیدند، میگذاشتند و میرفتند. تنها به این دلیل که فردی که مترجم این کتاب بود زبان ترکمنی را بهعنوان زبان دوم خود میدانست و زبان اول او فارسی بود.
این قسم ترجمهها که قرار است اثری از فارسی به زبان دیگری ترجمه شود حتما میبایست توسط مترجمی انجام شود که زبان انگلیسی، فرانسه یا هر زبان دیگری را بهعنوان زبان اول میشناسد و فارسی، زبان دومش باشد. در این صورت ترجمه آثار از زبان فارسی به زبانهای دیگر با موفقیت انجام خواهد شد. در این خصوص ما سابقه بلند بالایی داریم، کتابهای متعددی در زمینههای مختلف توسط مراکز مختلف دولتی به سایر زبانها ترجمه شده است، پیشنهاد من به این مرکز این است که بیاید آمار این کتابها را جمعآوری کند و بازخوردش را بررسی کند. ببیند تا چه حد در این امر، موفقیت و ناکامی داشتهایم در این صورت شاید با دید بازتری بتوان به این مسئله نگاه کرد و نتیجه گرفت.