علیرضا نوری: براساس اعلام کمیسیون مرکزی انتخابات روسیه، سومین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور 12‌اسفند برگزار خواهد شد.

احزاب و گروه‌های مختلف از مدتی قبل فعالیت در این خصوص را آغاز کرده و در همین رابطه 4 حزب روسیه متحد، کشاورزان، عدالت و نیروی مدنی، دیمیتری مدودف (معاون اول نخست‌وزیر، رئیس سابق نهاد ریاست‌جمهوری و رئیس هیات‌مدیره شرکت گازپروم)؛ حزب کمونیست، گنادی زیوگانف (رهبر این حزب) و حزب لیبرال دموکرات، ولادیمیر ژیرینوفسکی (رهبر این حزب) را به عنوان نامزد خود در این انتخابات معرفی کرده‌اند.

 اما باتوجه به روندهای موجود، می‌توان بدون هیچ تردیدی با روزنامه نزاویسمایا گازیتا- که طی مقاله‌ای تحت عنوان «پایان دسیسه‌ها»، معرفی مدودف را «پایان» رقابت‌های انتخاباتی ارزیابی کرد - و همچنین با نظر بسیاری از تحلیل‌گران موافق بود که باتوجه به بسیج اکثریت دوما (روسیه متحد با 316 و حزب عدالت با 38 کرسی)، شخص پوتین و کلیه مقامات دولتی در حمایت از نامزدی مدودف، هیچ شکی در پیروزی قطعی او در انتخابات 12 اسفند وجود ندارد.(1)

انتخاب و معرفی مدودف که به ظاهر از سوی 4 حزب بازگفته ولی در واقع از سوی نخبگان کرملین و به طور ویژه پوتین انجام شد، برای بسیاری در داخل و خارج روسیه غیرمنتظره بود.

بسیاری از تحلیل‌گران، افزایش حجم گفتارها و رفتارهای ضدغربی ماه‌های اخیر مقامات دولتی و به‌ویژه پوتین - که در برخی موارد در تضاد آشکار با اصول عمل‌گرایی سیاست خارجی او بود - را به‌عنوان نشانه‌ای از تلاش نخبگان کرملین برای امنیتی‌کردن فضای رقابت‌های انتخاباتی می‌دانستند تا از این طریق با تحریک احساسات همچنان ضدآمریکایی بسیاری از مردم بتوانند آرای آنها را به سوی فردی امنیتی از طیف «سیلاویک‌»های کرملین و به طور ویژه سرگئی ایوانف سوق دهند.

اما پوتین با انتخاب و حمایت ویژه از نامزدی مدودف، نشان داد همچنان تحقق آرمان «روسیه بزرگ» را در گرو سیاست خارجی عمل‌گرا و توجه به هنجارمندی و عدم مقابله‌جویی به عنوان 2 شاخص مهم این رویکرد می‌داند. صرف‌نظر از گمانه‌زنی‌های بسیاری که در محافل مختلف در خصوص سیاست‌های پشت‌پرده «سیلاویک‌»های کرملین در انتخاب مدودف جوان، برای حفظ قدرت و استمرار نفوذ خود از طریق او بر روند‌های آتی در جریان است و تا حدودی نیز خالی از واقعیت نیست، در نوشتار حاضر با فرض پیروزی مدودف در انتخابات اسفند به بررسی مختصر دلایل و پیامدهای این انتخاب بر سیاست خارجی آتی روسیه تمرکز می‌شود.

الزامات انتخاب
اگر از عمل‌گرایی و هنجارمندی سیاست خارجی روسیه مسامحه و مصالحه تام در برابر زیاده‌طلبی‌های آمریکا مستفاد نشود، در آن صورت در یک ارزیابی کلان، سیاست خارجی این کشور در دوره پوتین - به‌‌رغم برخی استثنائات‌- عمل‌گرا و هنجارمند بوده است.

 بوبو لو در مقاله خود تحت عنوان «سیاست خارجی جدید روسیه؟» معتقد است به‌‌رغم برخی نوسانات و بحران‌های رفتاری در برخی مسائل خاص، «هنجارمندی هدایت‌شده» ویژگی اصلی سیاست خارجی روسیه در دوره پوتین است.

 او «هنجارمندی» را عبارت از رفتار مسئولانه، همکاری‌جویانه و غیرمقابله‌جویانه براساس منافع مشترک و نادیده‌‌گرفتن اهمیت سیستم ارزشی متفاوت با طرف‌های خارجی می‌داند(2).

پوتین تسریع فرایند نو‌سازى روسیه به منظور جبران پسرفت‌های آن از جایگاه بایسته خود در نظام بین‌الملل را هدف بلندمدت این کشور می‌داند و در این راستا بر همکاری، عدم تقابل و تعامل مثبت با جامعه جهانی به عنوان پیش‌شرط‌های اساسی تحقق آن تاکید می‌کند. او به خوبی به این مهم واقف است که استمرار موفقیت‌های روسیه در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، تنها از طریق همگرایی با جامعه بین‌الملل قابل تحقق است و بر این اساس توسعه روسیه بدون همکاری با غرب به عنوان جزء اصلی این جامعه با مشکلات و تأخیر زیاد همراه خواهد بود. به عقیده او «ممکن است برخی مردم و نخبگان سیاسی با رویکردهای همکاری‌جویانه با غرب موافق نباشند اما همچنان که واقعیت جایگاه محدود روسیه در عرصه بین‌الملل به نحو بهتری درک می‌شود، از میزان علاقه‌مندی آنها به درگیری در عرصه بین‌الملل نیز کاسته می‌شود».(3)

برخی تحلیل‌ها درک ضرورت بازگفته را مهم‌ترین عامل حمایت (انتخاب) پوتین از مدودف به عنوان شخصیتی اقتصادی و لیبرال، نشانه‌ای از تمایل او برای رفع «موج سرد» شکل گرفته در روابط روسیه با غرب، ترمیم روابط این کشور به‌ویژه با اتحادیه اروپا و تاکیدی از سوی وی بر ضرورت استمرار رویکرد عمل‌گرایانه در سیاست خارجی ارزیابی می‌کنند(4). ا

ین‌گونه انتخاب‌ها از سوی پوتین بی‌سابقه نیست. به عقیده بسیاری، یکی از مهم‌ترین علل به حاشیه رفتن ایگور ایوانف در دولت پوتین، ذهنیت‌های سنتی و جنگ سردی او بود. پوتین در اشاره به ناکارآمدی این‌گونه دیدگاه‌ها در شرایط جدید و با اشاره به اینکه «دیپلمات‌های روسیه هنوز به تحولات جدید جهانی از جمله بازار آزاد و تغییر ماهیت تهدیدهای دوره جنگ سرد اعتقاد پیدا نکرده‌‌اند و بهتر است از دیپلمات‌های جوان‌تر که با جهان جدید آشنایی بهتری دارند، استفاده شود» اسفند‌1382 لاوروف را جایگزین ایوانف کرده بود(5).

حمایت پوتین از مدودف به عنوان یک مدیر اقتصادی، ناشی از تاکید او بر ضرورت تقویت قدرت «نرم» روسیه در عرصه بین‌الملل به‌ویژه در حوزه اقتصادی نیزهست. به اعتقاد او، تمرکز بر اقتصاد، واکنشی مناسب به تحولات جهانی‌شدن و اولویت قدرت اقتصادی در شرایط فعلی نظام بین‌الملل است. از منظر او، اگر کشوری مایل به ایفای نقش برتر در جهان معاصر است باید قادر به عملکرد مؤثر در سیستمی باشد که وجه غالب آن روابط و قدرت اقتصادی است. در این سیستم، قدرت اقتصادی موثرترین سازوکار ارتقای جایگاه روسیه در عرصه بین‌الملل و تحقق اهداف سیاست خارجی آن است(6).

با عنایت به ملاحظات بازگفته، پوتین به خوبی می‌دانست که اگر فردی از طیف قدرتمند «سیلاویک‌»‌های کرملین را برای جانشینی خود انتخاب می‌کرد، احتمال زیادی داشت که چنین رئیس‌جمهوری در تقابل با لیبرال‌ها آنها را هر چه بیشتر از عرصه قدرت کنار گذاشته و سیاست خارجی روسیه در راستای دیدگاه‌های امنیتی آنها به تقابل با غرب و دیدگاه‌های امنیت‌محور سوق پیدا کند که در آن صورت تقابل‌جویی «سیلاویک»‌ها با غرب و در پی آن اتلاف امکانات موجود به تاخیر در فرایند توسعه منجر می‌شد.

سیاست خارجی مدودف
مدودف رهبر طیف «لیبرال‌»های کرملین است که به واسطه دیدگاه‌های اقتصادی خود که البته با تاکید بر نقش پررنگ‌تر دولت در حوزه اقتصاد دموکراسی «حاکمیتی» در حوزه سیاست، متفاوت از دیدگاه‌های لیبرال‌های غربی است، به عنوان سیاستمداری لیبرال شناخته می‌شود. او و اعضای این طیف، از نظر اقتصادی اتحادیه اروپا را شریک اصلی روسیه و این کشور را جزئی از فضای سیاسی - اقتصادی غرب می‌دانند اما این مسئله از نظر آنها به معنای متابعت کامل روسیه از غرب نیست(7).

هرچند باتوجه به قلت اظهارنظرهای صریح مدودف درخصوص مسائل سیاست خارجی، داده‌های زیادی درخصوص چگونگی دیدگاه‌های وی در این حوزه در دست نیست اما اطلاعات موجود و تمایلات اقتصادی او حاکی از مخالفت وی با رویکردهای تقابل‌جویانه در حوزه خارجی و تاکید او بر ضرورت توجه و اولویت قدرت «نرم» به‌ویژه اقتصاد است. در بین‌ گفتمان‌های جاری سیاست خارجی روسیه (یوروآتلانتیک‌گرایان، یورآسیاگرایان، ناسیونالیست‌ها و دیگران) دیدگاه‌ مدودف به اروپاگرایان نزدیک‌تر است. او با تاکید بر اروپایی‌بودن روسیه به ایجاد روابط گسترده با اروپا تاکید می‌کند و برخلاف یورو آتلانتیک‌گرایان به گسترش روابط با آمریکا خوشبین نیست (هرچند انتساب ضدآمریکایی‌بودن به او نیز صحیح به نظر نمی‌رسد).

مدودف پیش‌تر و طی مصاحبه‌ای در نوامبر 2005 تمایل خود به سیاست خارجی غیرمقابله‌جویانه و همسو با اروپا را ابراز و بر این نکته نیز تاکید کرده بود که روسیه باید در پی تثبیت موقعیت خود به عنوان یک کشور قدرتمند اروپایی باشد. در عین حال او اتخاذ مواضع تقابل‌جویانه با آمریکا را نیز برای روسیه مفید به فایده ندانسته بود. او همچنین به اهمیت روابط با شرق توجه دارد و در مقام رئیس کمیسیون «سال روسیه و چین»، قدرت‌های اقتصادی شرق را شرکای مناسبی برای همکاری‌های اقتصادی روسیه می‌داند(8).

تحلیل‌گران با تاکید بر تنفذ مدودف بر فرایند تصمیم‌سازی‌ها، ضمن اشاره به افزایش رفتارهای ضدغربی ماه‌های اخیر مقامات کرملین، سکوت و عدم اظهارنظر وی در این خصوص را به نوعی مخالفت او با این روندهای تنش‌زا ارزیابی می‌کنند. استقبال مقامات غرب از نامزدی مدودف نیز به واسطه تصور آنها از وی به عنوان فردی لیبرال و اقتصادی است. غربی‌ها مدودف را در بین‌ گزینه‌های موجود، ازجمله نسبت به رقیب اصلی وی سرگئی ایوانف - رهبر طیف «سیلاویک‌»های کرملین که حائز دیدگاه‌های امنیتی است و طی ماه‌های اخیر همگام با پوتین به شدت به سیاست‌های غرب به‌ویژه آمریکا انتقاد کرده بود - بهترین گزینه موجود می‌دانند. فرانک والتر اشتاین‌مایر - وزیر خارجه آلمان - نیز که برای عقد قرارداد بزرگ گازی اتحادیه اروپا و روسیه( 26 آذر )با مدودف - در مقام رئیس هیات‌مدیره گازپروم - دیدار کرد، با تاکید بر سمت‌گیری غربی وی، این امر را موجب امیدواری دانست. او با اشاره به اینکه مدودف در بین نامزدهای موجود و احتمالی قوی‌ترین جهت‌گیری‌های غربی و متمرکزترین دیدگاه‌های اقتصادی را دارد، تاکید کرد: «پوتین با این انتخاب، بدون شک مایل بوده بر ثبات سیاست‌های روسیه تاکید کند»(9).

اما به‌نظر می‌رسد مدودف به دلایلی چند قادر به پیگیری سیاست خارجی مستقل (از نفوذ طیف «سیلاویک‌»‌ها) نخواهد بود و تا حدودی خطوط اصلی سیاست خارجی پوتین به‌ویژه در موضوعات راهبردی از جمله سیاست «ابرقدرت انرژی»، خلع سلاح، روابط راهبردی با آمریکا و موضوعات امنیتی را به دلایلی چند به سیاق سابق دنبال خواهد کرد. دلیل اول، احتمال زیاد نفوذپذیری مدودف از پوتین در فرایند تصمیم‌سازی‌‌های خارجی است که این امکان باتوجه به احتمال حضور مستقیم پوتین در روند سیاستگذاری‌ها (با عنایت به موافقت رسمی وی با پیشنهاد مدودف مبنی بر پذیرش پست نخست‌وزیری دولت آینده) و سابقه اعتماد، دوستی و تعامل مثبت پوتین و مدودف به طور جدی قابل بررسی است. دلیل دوم اینکه عدم تخصص مدودف و نزدیکان او در طیف لیبرال به پیچیدگی‌های حوزه سیاست خارجی به‌ویژه موضوعات «سخت» (امنیتی و راهبردی) او را مجبور می‌کند به واسطه ماهیت و ویژگی‌های خاص سیاست خارجی روسیه که درگیری در موضوعات «سخت» را برای این کشور الزامی می‌کند، از تخصص «سیلاویک‌»‌ها به‌ویژه پوتین کمک بگیرد(10).

جمع‌بندی
قرارداد بزرگ گازی بین روسیه و اروپا را که 26 آذر در حضور مدودف و اشتاین‌مایر به امضا رسید و بر اساس آن با موافقت برای صدور حجم بالایی از گاز روسیه به
 5 کشور مهم اروپایی (از جمله فرانسه، انگلیس و آلمان) گامی در جهت کاهش نگرانی‌های اروپا در مورد امنیت انرژی  برداشته شد، می‌توان اولین اعلام سیاست خارجی عمل‌گرایانه و غیرتقابل‌جویانه رئیس‌جمهور سوم و تاکید روسیه بر تمایل به استمرار تلاش‌های همسو با هنجارهای بین‌الملل برای بازیابی موقعیت «قدرت بزرگ» خود در عرصه بین‌الملل دانست.

اما نکته حائز تامل در مورد سیاست خارجی مدودف اینکه به نظر می‌رسد این سیاست به واسطه عدم اشراف و حتی عدم تمایل وی به واردشدن به موضوعات «سخت» در برابر فشار «سیلاویک‌»‌های کرملین، نفوذپذیر باشد. با این ملاحظه و باتوجه به تاثیرپذیری زیاد مدودف «نرم‌اندیش» از پوتین، اینکه او به عنوان یک «عمل‌گرای لیبرال» بتواند استقلال خود را در تصمیم‌سازی‌های خارجی در برابر «سیلاویک»‌ها حفظ و براساس مشی لیبرال خود چهره روسیه را از شریکی سخت، غیرقابل اعتماد و غیرقابل پیش‌بینی به تصویری مثبت، قابل پذیرش‌ و قابل‌درک تبدیل کند، محل تردید است

منابع و مآخذ:


1 - “Конец Интриги: Президентом Будет Медведев”, Независимая Газета, 11 Декабря 2007  www.ng.ru/printed/191816 
2 - Richard Sakwa, “Putin’s Second Term”, The Royal Institute of International Relations: Russian and Eurasia Program, March 2004, p. 7
3 - Masha Lipman, “Russia’s Values”, Washington Post,  December 25, 2002
4 - J. Anderson, “Medvedev -- Good or Bad for Russia’s Neighbours?”, December 11, 2007    http://soc.culture.baltics/msg/ 50b51032694 =clnk&cd=35
5 - Ariel Cohen, “Putin’s Legacy and United Russia’s New Ideology”, June 1, 2006, The Heritage Foundation  www.heritage.org/ Research/ RussiaandEurasia/upload/98056_1.pdf
6 - Putin, Vladimir, “Russia at the Turn of the Millennium”, Nezavisimaia Gazeta, December 30, 1999
7 -  “Russian Foreign Policy – Multi−Vector Nature as a Way of Avoiding The hard choice”, Russia 2005. Report on Transformation, Chapter 6, p. 139     www.forum-ekonomiczne.pl/docs/reportRu2006 chapter06.pdf
8 - Simon Saradzhyan, “Medvedev Quiet on Foreign Policy”, Moscow Times, No. 3806, p. 1, December 13, 2007
9 - “German Foreign Min Views Medvedev As Western-Oriented”, Dow Jones Newswires, December 17, 2007
10 - Алексей Зудин, “Передумал ли Президент?”, Московские Новости, 15 Декабря 2007  www.mn.ru/number.shtml/mn/200749/

برچسب‌ها