در پایگاه اینترنتی مدودف به ندرت اشارهای به پوتین رئیسجمهوری فعلی روسیه شده است.
به گزارش رسانهها بخش تلویزیونی فعالیت انتخاباتی مدودف تنها شامل دو کلیپ است؛ یک کلیپ او را در کنار پوتین نشان میدهد و در کلیپ دیگر به طرحهای ملی وی پرداخته شده است.
آشکار است که بین این دو فاصله وجود دارد اما چه کسی از طرف دیگر فاصله میگیرد؛ مدودف از پوتین یا پوتین از مدودف؟
به احتمال زیاد این پوتین است که از مدودف فاصله میگیرد آن هم به این دلیل ساده که در چنین موقعیتی طرف قویتر خود را از فرد ضعیفتر دور میکند و شاید لازم به توضیح نباشد که بین این دو کدام یک از هر لحاظ قدرتمندتر است.
بهنظر میرسد که پس از انتخابات پارلمانی فعالیتهای انتخابات ریاستجمهوری بسیار آرام شده است. پیش از انتخابات پارلمانی، رئیسجمهوری چهرهای مقدس و پدر ملت تلقی میشد و نشانههای مأموریت تاریخی او در آیین ارتودکس روسی و نزد طالع بینان مشهود بود. اما به ناگاه همه چیز متوقف شد.
در حال حاضر « جنبش جوانان ما» مهمترین و وفادارترین حامی رئیسجمهوری تحت عنوان سازماندهی مجدد در حال منحل شدن است. آشکار است که این جو آرام در تقابل آشکار با سخنرانی کوبنده و رعد آسای پوتین در استادیوم لوژنیکی قرار دارد.
هر چند بعضی هستند که نکته غیرعادی و عجیبی در این وضعیت نمیبینند و بر این باور هستند که همه چیز در چارچوب برنامههای پوتین پیش میرود.
سیرک سیاسی در روسیه به شکل آشکاری پایان یافته است. رئیسجمهوری بعدی به مردم وعده نان میدهد. او گفته است که حقوق باز نشستگان و مستمری بگیران را دو برابر خواهد کرد.
مدودف کاری را انجام میدهد که پوتین همواره از آن اجتناب کرده است؛ وی به مردم وعدههای مشخصی میدهد و این خود دلیلی منطقی است که از او و از هر چهره
مردم گرای دیگری فاصله گرفته شود.
اینها همه واقعیتهای انتخابات پیش روست؛ اما تصویری کلیتر از شرایط هم قابل ترسیم است.
مدودف بهعنوان رئیسجمهوری بعدی چه چیزی را به ارث خواهد برد؟ او وارث نظام ویژهای خواهد شد که از سه بخش تشکیل شده است. در هر سه بخش نقاط ضعفی مشاهده میشود که رئیسجمهوری بعدی باید به آنها بپردازد و شاید وی از همین حالا کار خود را شروع کرده باشد.
مهمترین بخش، الگوی ظاهری از دمکراسی است. نقاط ضعف این بخش پیشتر آشکار شده است. بهنظر میرسد که شرایط از هر لحاظ مهیاست. میخاییل کاسیانوف از گردونه رقابت خارج شده و گنادی زیوگانوف میگوید که ممکن است وارد عرصه مناظره و حتی خود انتخابات نشود.
مشکل غیررسمی و البته ناخوشایند قدیمی - مشروعیت انتخابات- دوباره ظاهر شده است. شخصی در اینترنت به شوخی گفته که اگر زیو گانوف در این انتخابات حاضر نشود باید مدودف را برنده دلقکها نامید.
البته زیوگانوف در انتخابات شرکت خواهد کرد. او یک رفیق قدیمی و امتحان شده است و همیشه این احتمال وجود دارد که بتوان با وی به توافق رسید. امکان توافق با او در این دوره هم فراهم شده و به صراحت باید گفت که او سال به سال شباهت بیشتری به یک دلقک پیدا میکند.
دومین رکن نظام فعلی روسیه الگوی تقلیدی و تصنعی اداره کشور بهخصوص اقتصاد است. طی 8 سال اخیر پوتین به تثبیت کنترل خود بر تمامی جنبههای زندگی در روسیه مشغول بوده است.
هرچند تلاشهای او منجر به شکل گیری الیگارشی جدیدی شده که معمولا با مشکلات به شکلی خشن و سرکوبگرانه مواجه میشود. این الیگارشی تلاش میکند تا بر شرکتهای بزرگ مسلط شود، کنترل شخصی بر این شرکتها تحت عنوان نظارت دولتی صورت میگیرد.
الیگارشی روسیه حتی تلاش میکند تا به برخی مناطق کشور نیز چنگ اندازد. یوری لوژکوف شهردار مسکو و رمضان غدیروف رئیسجمهوری چچن از الیگارشهای مهمی هستند که توانستهاند با شرایط پوتین کنار بیایند.
این مجموعه مدیریتی به شدت به شخص پوتین متکی است و رهبر دیگری را نخواهد پذیرفت. به همین خاطر است که این سامانه قابل اصلاح شدن نیست و تنها میتواند متلاشی شود که تحقق این مهم خود مستلزم تلاشهای فکری بسیار است.
و در نهایت مهمترین بخش این نظام اقتصاد متکی بر بازار است که رشد آن به صورت پیوستهای ادامه دارد. قدرت فعلی حکومت علاوه بر بهای بالای نفت و گاز متکی به این اقتصاد است.
اما رئیسجمهوری آینده درست در همین بخش ممکن است در مخمصه بیفتد؛ بهعنوان مثال مورد تعهد مدودف را برای افزایش حقوق مستمری بگیران در نظر بگیرید.
در اول ماه مه آینده هنگامی که توافق بین دولت و شرکتها برای حفظ و تثبیت قیمتها پایان یابد دو برابر شدن حقوق مستمری بگیران ممکن است کفاف جهش محتمل قیمتها را ندهد.
اما این تنها مشکل وی نخواهد بود. فقط درصورتی میتوان قیمتها را ثابت نگه داشت که دولت متعهد به جبران ضرر و زیان شرکتها شود. این در حالی است که دولت روسیه در چنین موقعیتی ترجیح میدهد درباره تعهدات اجتماعی بخش تجارت داد سخن بدهد.
در این وضعیت تنها کاری که دولت خواهد کرد جیره بندی است آن هم از نوع جیره بندی نان در دوره ژاکوبن ها(جمهوری دوم فرانسه) و نظام یارانهای بلشویکها یا اقداماتی که در حال حاضر هوگو چاوز انجام میدهد.
نکته پیچیده و پر از تناقض ماجرا این است که احتمالاً چنین سیاستی توسط یک لیبرال غرب گرا پی گیری خواهد شد. سیرک سیاسی به پایان رسیده است و نانی برای سیر شدن وجود نخواهد داشت.
ملت روسیه باید بهدنبال منجی جدیدی باشد که یا جایگزین مدودف شود یا آرایش جدید قدرت را شکل دهد.
بهنظر میرسد فعالیت پوتین متوقف نشده بلکه تغییر شکل داده است؛ گویی فیلم سالهای جوانی او پخش میشود، از این روبهنظر میرسد جالبترین قسمتهای فیلم پیش رو باشد.
en.rian.ru
4 فوریه 2008