همشهری آنلاین - مریم قاسمی : «محمود حکیمی»، نویسنده صاحب نام کشور، پس از چند دهه فعالیت، بیش از ١٨٠ عنوان کتاب در موضوعات مختلف نوشته است. نامش با کتابخانه خاتم (ص)، تنها فرهنگسرای منطقه ١٨، جوری گره خورده که انگار خودش یکی از همین اهالی جنوب شهر است. دهه شصتیهای منطقه ما هیچوقت او را فراموش نمیکنند، چراکه نخستین تجربه مطالعه و کتابخوانی دوران کودکی و نوجوانی بیشترشان باکتابهای او رقم خورده و حالا دیگر نوشتههایش بخشی از نوستالژیهای همان دورانشان است؛ خاطرههایی که هرگز فراموش نمیشود.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید.
او نویسندهای است که نامش در حوزه کتابهای کودک و نوجوان میدرخشد و همین بهانه کافی بود تا سالها قبل کتابخانهای با نام او در همین فرهنگسرا خودمان که آن روزها نوجوان نام داشت، افتتاح شود.
آقای نویسنده که اکنون نزدیک به ٧ دهه از عمرش سپری شده، هنوز هم در عرصه نوشتن پیشتاز است و در این بازار کساد کتابخوانی کتابهایش به چاپ چندم میرسد. محمود حکیمی قرار ملاقات ما را پذیرفت تا فرصت گپوگفتمان در کتابخانهای که به نام او نامگذاری شده فراهم شود. او با عشق و علاقه خاصی به سالن مطالعه و نوجوانهای پشت میزها خیره میشود. شاید این تصویر ذهنش را به ٦٠ سال پیش میبر، به روزهایی که جرقه نویسندگی با خواندن چند داستان پشت همین میزها، او را محمود حکیمی کرد. گپوگفت صمیمی ما با او پیش روی شماست.
با اینکه در منطقه دیگری زندگی میکنید، اما هنوز کلاسهای داستاننویسی شما در منطقه ما دایر میشود. کتابخانه تنها فرهنگسرای منطقهمان هم که به نام شما نامگذاری شده است. دلیل این همه تعلقخاطر شما به منطقه ١٨ چیست؟ شما علاوه بر نویسندگی، معلمی هم کردهاید. فکر میکنید چگونه میتوان دانشآموزان را کتابخوان کرد؟
سال ۵٢ در دبیرستان «پروین اعتصامی» و «آذرمیدخت» قم، ادبیات فارسی و تعلیمات دینی تدریس میکردم. معمولا همان روشی را داشتم که یکی دو نفر از معلمانم برای ما اجرا کردند. در همه کلاسها در ١٠ دقیقه آخر قسمتهایی از یک رمان، کتاب یا مقالهای ارزشمند را برای شاگردان میخواندم تا آنها با نویسندگان معاصر بیشتر آشنا شوند. گاهی هم، شاگردان علاقهمند به نویسندگی نوشتههای کوتاه خود را در کلاس میخواندند. کمتر ساعتی میشد که ساعت درس ادبیات تمام شود و من به مناسبتی از استاد زرینکوب و «غلامحسین یوسفی» و «محیط طباطبایی» نام نبرم. حالا شما نگاه کنید در مدارس امروز ما، یکی از مظلومترین درسهای آموزشی انشا و هنر است. در حالی که این دروس، علاوه بر تقویت خلاقیت، شیوه نگارش را آموزش میدهد و احساسات را به جریان میاندازد. از آغاز به این دروس توجه نمیشد و هنوز هم در بر همان پاشنه میچرخد.
فکر کنم به دلیل همین کاستیهاست که خودتان دستبهکار شدید و با برگزاری کلاسهای داستاننویسی در محلههای مختلف، میخواهید این در را بر پاشنه دیگری بچرخانید؟
مسلما همینطور است. داوطلبانه خواستار برگزاری کلاسهای داستاننویسی در فرهنگسرای خاتم (ص) و چند نقطه دیگر شدم. این دورهها در ٦ جلسه با موضوع کارکردهای داستان، روشهای نوشتن موضوعهای مختلف، مضمون و معنای داستان، نحوه آغاز داستان و دیگر مبانی نظری و عملی داستان برگزار میشود. امیدوارم بتوانم از این کلاسها چند داستاننویس و بعد هم نویسنده خوب تربیت کنم.
یکی دیگر از معضلات شهرمان کمبود کتابفروشی است. متاسفانه آمار کتابفروشیهای منطقه١٨ به عدد انگشتان یک دست هم نمیرسد. این مسئله تهدید جدی برای شهر ما نیست؟
آمار دقیقی از کتابفروشیهای منطقه١٨نداشتم، اما با شنیدن این خبر متاسف شدم که در منطقهای به این وسعت فقط چند کتابفروشی وجود دارد، البته این منطقه کتابخانههای خوبی دارد که باید بیشتر از اینها مورد توجه قرار بگیرند.
وقتی فرهنگ مطالعه پررنگ نیست، آیا فعالیت کتابخانهها فایدهای دارد؟ نسخه فرهنگی شما، به عنوان نویسندهای که دغدغه این موضوع را دارید، برای کتابخوان کردن جامعه ۵٠٠ هزار نفری منطقه١٨، چیست؟
راههای بسیاری برای نهادینه کردن فرهنگ کتابخوانی وجود دارد، به شرط آنکه مسئولان فرهنگی همت کنند. اجرای مسابقات کتابخوانی در مدارس و مراکز فرهنگی، معرفی کتابهای جدید منتشرشده در نسخههای تبلیغاتی و ارائه نیمبهای آن در فرهنگسرا و کتابخانهها از راهکارهایی است که میتوانیم با بهکارگیری آن شهروندان را به سمت کتاب بکشانیم. اما هنوز هم سر حرف اول خودم هستم و دوران کودکی و نوجوانی را بهترین دوران برای کتابخوان کردن افراد میدانم.
به همین دلیل هم هست که بیشتر تالیفاتتان در حوزه کودک و نوجوان است؟
بله. نوجوانها دغدغه ذهنیشان کمتر است و خیلی خوب میشود روی آنها سرمایهگذاری فرهنگی کرد. یکی از بهترین روشها هم علاقهمند کردن آنان به نقد کتاب است. نقد، باعث میشود که در ذهن نوجوانان سوال ایجاد شود و نهتنها کتابخوان شوند، بلکه هدفمند به سمت کتاب بروند.
به نظر میرسد که عزمتان را جزم کردهاید تا مردم منطقه١٨ را کتابخوان کنید. بعد از اتمام کلاسهای داستاننویسی برنامه دیگری برای منطقه ما دارید؟
تصمیم دارم بعداز کلاسهای داستاننویسی، کلاسهای فن ترجمه را برگزار کنم که امیدوارم مورد استقبال قرار گیرد.
و سخن آخر
اگر خواندن و مطالعه کتاب تاثیرگذار نباشد به نوعی وقت تلف کردن و از دست دادن لحظههای گرانبهای زندگی است. پس در انتخاب کتاب دقت کنیم و با دقت بیشتری آن را مطالعه کنیم.
مروری مختصر بر زندگی استاد «محمود حکیمی»
١٣٢٣ - در خانوادهای مذهبیدر تهران به دنیا آمد. ۵ساله بود که به مدرسه آمادگی برهان رفت و در دوران آمادگی الفبای فارسی را گذراند. از کودکی به هیئتهای مذهبی علاقه خاصی داشت و همراه پدرش پای ثابت برنامهها و سخنرانیهای مذهبی بود.
١٣٣٣ - دانشآموز کلاس چهارم دبستان بود که معلمشان مجله دانشآموز را سر کلاس میآورد و داستانهایی از آن را برای بچهها میخواند. از آن زمان بود که محمود حکیمی به مطالعه علاقه پیدا کرد و عاشق خواندن شد.
١٣٣۵ - ١٢ساله بود که فعالیت مطبوعاتی را آغاز کرد. انشاهای خوبی در کلاس میخواند. همان روزها بود که معلم به او گفته بود مطمئن است نویسنده میشود. از این زمان به پیشنهاد معلم، هفتهای یک بار روزنامه دیواری درست میکرد و بهطور غیررسمی وارد عرصه مطبوعات شد. در این دوران بود که با ٢ نشریه «مجله سخن» و «یغما» هم آشنا شد.
١٣٤٢ - بعد از گرفتن دیپلم، به عنوان معلم در طرح سپاه دانش، به یکی از روستاهای کردستان رفت. در این دوران به مطالعه و تالیف کتابهای تاریخی دینی علاقهمند شد.
١٣٤٦ - پس از پایان دوره سپاه دانش، به مدت یک سال، در بعضی از مجلهها داستان و مقالههای سیاسی و علمی مینوشت و در همین سال به استخدام آموزشوپرورش درآمد.
١٣۵١ - در این سال، به پیشنهاد یکی از ناشران تصمیم گرفت کتابی در مورد تاریخ تمدن ویژه نوجوانان و جوانان بنویسد. کار دشواری بود. او به مدت ٤ سال مطالعه و فیشبرداری کرد. در همین سالها تصمیم گرفت علاوه بر پژوهش درباره ادیان، داستانهایی برای نوجوانان و جوانان هم بنویسد.
١٣۵۵ - حکیمی در سالهای قبل از پیروزی انقلاب مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان ادبیات کودک و نوجوان آن زمان قرار گرفت. چون آثار او برای این گروه سنی درونمایه مذهبیداشت، اما با وجود این اعتراض، داستانهای او با استقبال بسیاری در شهرها و روستاهای ایران روبهرو بود. به گفته خودش، هر هفته دهها نامه از نوجوانان به دستش میرسید.
١٣٦١ - با شروع جنگ، برای بازدید از مناطق جنگی و گفتوگو با رزمندگان به جبهههای نبرد سفر کرد و حاصل آن انتشار کتابیبه نام «قصههای جنگ» بود که در همین سال چاپ شد و به عنوان اولین کتاب در زمینه دفاع مقدس مورد استقبال قرار گرفت.
١٣٦۵ - در این سالها در دفتر کودکان استثنایی کار میکرد و مقالات بسیاری در زمینه تعلیم و تربیت نابینایان، کمتوانان ذهنی و ناشنوایان نوشت، اما کار اصلی او در این سال تالیف کتاب آموزشی به نام «نگرشی بر تعلیم و تربیت کودک و نوجوانان» بود که از آن به عنوان کتابی مرجع در مدارس استفاده میشود.
١٣٧٨ - در این سال تالیفات محمود حکیمی به بیشترین اندازه رسید و جوایز بسیاری را هم از آن خود کرد. یکی از این آثار، مجموعه دانشنامه نوین بود که در جشنواره رشد برنده شد.
١٣٨١ - حکیمی در این سال در پنجمین جشنواره شهید رجایی (تقدیر از پیشکسوتان ملی) به دلیل تالیف کتابهای بسیاری در زمینه ادبی و هنری، لوح «پیشکسوت برگزیده ملی» را از رئیسجمهور وقت دریافت کرد. در همین سال در جشنواره کتاب به عنوان نویسنده برگزیده و ممتاز در حوزه ادبیات کودک و خادم فرهنگ عاشورا مورد تقدیر وزیر ارشاد قرار گرفت.
پرخاطرهترین کتاب
نخستین اثر به نام «اشرافزاده قهرمان» پرخاطرهترین کتاب حکیمی است. استقبال خوانندگان از این کتاب برای خودش هم شگفتانگیز بود. اشرافزاده قهرمان، داستان زندگانی «مصعببن عمیر» نخستین سفیر پیامبر (ص) به مدینه است. این کتاب در حوزه ادبیات کودک و نوجوان قرار میگیرد.
بهترین کتاب
«داستانهایی از زندگانی امیرکبیر» را بهترین اثرش میداند. خودش میگوید: «اتفاقا این کتاب یکی از پرفروشترین کتابهایم هم هست و اکنون به چاپ چهلم رسیده است.» حکیمی با نثری شیوا و رسا فراز و نشیبهای زندگی امیرکبیر را در قالب داستان خواندنی کرده است.
پرفروشترین کتاب
«تاریخ تمدن» یا داستان زندگی انسان، پرفروشترین کتاب تاریخیاش بوده که تاکنون چندین بار تجدید چاپ شده است. این کتاب تاریخی برای رده سنی نوجوانان نوشته شده است. تالیف کتاب «تاریخ تمدن ایران و جهان» در ۵ جلد نیز در دسترس علاقهمندان قرار دارد.
محبوبترین آثار
«سوگند مقدس» «سلحشوران علوی» «پرواز به سوی آزادی» و «نقابداران جوان» قبل از انقلاب چاپ شد. استاد حکیمی در دوران پهلوی برای چاپ این کتابها و گرفتن مجوز سختی بسیاری کشید و ماجراهای عجیبی را از سر گذراند. به همین دلیل، محبوبیت قلبی این ٤ اثر را با کتاب دیگری عوض نمیکند.