همشهری آنلاین - پریسا نوری: ساکنان قدیمی محله مبارکآباد میگویند از سالها پیش، ۲۰ روز مانده به ماه محرم تکیه و خیمه عزای حسینی در محل مسجد جامع کنونی برپا و صبح تاسوعا اهالی در تکیه جمع میشدند، زنها در تالار و مردها در طاقنما به انتظار ورود تعزیهخوانها و تماشای تعزیه مینشستند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید
میراث چند نسل
تعزیه محله مبارکآباد از سالها پیش و نسل به نسل در این محله اجرا شده و به امروز رسیدهاست. تا جایی که حافظه اهالی یاری میکند، زمانی که مبارکآباد یکی از روستاهای شمیران بود، جوانی خوشصدا به نام «کل رمضان مبارکی» با کمک تعدادی از جوانان روستا، بساط تعزیهخوانی را در ده برپا کردند. بعد از مرشد رمضان، پسرش «مش حسین» و نوهاش مرشد «مرتضی» این راه را ادامه دادند. پس از فوت مرشد «مرتضی مبارکی» در ۱۰۷ سالگی، پسرش حاج «محسن» تا امروز پای ثابت تعزیه مبارک آباد بوده است. او هر سال بعد از روز عاشورا، وسایل و لباسهای تعزیه را مثل گنج با ارزشی در صندوقچه میگذارد تا محرم سال بعد برسد و دوباره بساط تعزیه را برپا کند.
نسخهنویسی از زبان پدربزرگ
در تعزیه مبارکآبادیها، تعزیهخوانها نقشهای متفاوتی ایفا کرده و هم مخالفخوان بودند و هم موافقخوان. مثلا مرشد مرتضی هم نقش امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل (ع) را بازی میکرده و هم حارث و شمر میشد. او همه نقشها را از حفظ بوده و نسخه کاغذی نداشته است. نوهاش حاج «محسن مبارکی» میگوید: «پدربزرگم همه نسخهها را حفظ بود و گاهی در تنهایی خودش شعرهای تعزیه را زمزمه میکرد و چون سنی از او گذشته بود اگر برایش اتفاقی میافتاد تعزیه مبارکآباد به فراموشی سپرده میشد. برای همین تصمیم گرفتیم نسخهنویسی کنیم. بعدازظهرها پای کرسی مینشستیم و پدربزرگ میخواند و من مینوشتم اکثرا وسط کار گریه میکرد و نمیفهمیدم چه میخواند و فردا از نو شروع میکردیم. این نسخهخوانی ۱۰-۱۵ روز زمان برد تا بالاخره نسخهها مکتوب شد.»
تعزیه با چراغ موشی
در کل سال ۲ روز تعزیه در ده مبارکآباد اجرا میشد، روز تاسوعا در تکیه ده و به صورت «ایستایی» و روز عاشورا همراه دسته مبارک آباد. تعزیهگردانها، شتر را از شهر ری میآوردند و اسبها را از ارتش امانت میگرفتند. برای سیاهی لشکر هم از پادگان سرباز دعوت میکردند، یک گروه لشکرابن زیاد میشد و گروه دیگر لشکر امام و به صورت کاروانی به طول یک کیلومتر با اسب و کلاهخود و شمشیر و هیاهو از کوچه باغهای ده میگذشتند و راهی لویزان و آستان امامزاده پنج تن (ع) میشدند. اما همیشه هم اجرای تعزیه راحت و بی دردسر نبوده، حاج محسن میگوید: «پدرم تعریف میکرد زمان رضاشاه که تعزیه ممنوع بود، درِ تکیه مبارک آباد را گل گرفته و یک راه زنانه باز کرده بودیم و یکی یکی در تاریکی شب داخل تکیه میشدیم و با نور چند چراغ موشی تعزیه میخواندیم.»
واکنش مردم به تعزیهخوانها
با وجودی که تعزیه مبارکآباد ۲روز در سال اجرا میشد اما در سایر روزهای سال نقشها با تعزیهخوانها همراه بود و گاهی مردم آنها را به نقششان میشناختند. به طوریکه حاج محسن مبارکی که از نوجوانی علیاکبرخوان بوده، میگوید: «موافقخوانی در تعزیه انتظار اهالی را بالا میبرد و مسئولیت ما را زیاد میکرد، به ویژه در سنین نوجوانی خیلی سعی میکردیم مراقب حرفها، رفتارها و حتی لباس پوشیدنمان باشیم.»
حاج محسن هم که سالها نقش مخالفخوان را اجرا کردهاست، میگوید: «پدرم میگفت ثواب موافقخوان و مخالفخوان یکی است و هیچ فرقی ندارد. وقتی نقش شمر را بازی میکنی و به شعر لعن میکنند ثوابش به تو میرسد. مهم این است که این سنت حفظ و تعزیه هر سال برگزار شود، مهم نیست که چه کسی چه نقشی را بازی میکند.»
او ادامه میدهد: «یادم میآید قدیم وقتی به امامزاده پنج تن میرفتیم مردمی که برای دیدن تعزیه میآمدند اغلب از روستاهای شمیرانات و مردم ساده دلی بودند وقتی تعزیه اجرا میکردیم ما را لعنت میکردند و با سنگ میزدند.»
همچنین مرشد «جلال رضاییان» که نقش حضرت ابوالفضل (ع) را در تعزیه ایفا کرده، میگوید: «مردم نذوراتشان را در چکمه من میریختند و بعد از تعزیه وقتی میخواستم پوتینم را بیرون بیاورم به سختی این کار را میکردم.»
برشی از آموزش و تمرین دادن تعزیه حاج مرشد مرتضی به جوانان و کودکان مبارکآبادی در دهه ۵۰ را ببینید