سید ابوالحسن مختاباد: صدابرداری خوب برای اهل موسیقی همانند جلد کتاب یا ویترین مناسب و چشم‌نواز برای یک نوشته یا کتاب خوب است و حتی بالاتر از آن.


 اهل موسیقی، به‌خصوص آهنگساز یا رهبر ارکستر،تمرینات فشرده و طاقت‌سوزی را پشت سر می‌گذارند تا برای ساعاتی کوتاه حاصل دسترنج خود را در معرض شنیدار مخاطبان بنشانند. اگر صدابردار، خبره،آشنا به کار،دلسوزو آگاه به این همه تلاش باشد، قطعا محصول و برونداد کار چیزی خواهد شد که همه از آن راضی‌اند و لذت شنیدن یک برنامه خوب با کیفیت صدابرداری مطلوب و موفق را در نهاد جان شنوندگان خواهند نشاند. اما اگر ماجرا به عکس باشد ،خستگی این همه زحمت و هزینه‌ای که بر دوش گروه و سرپرست افتاده به همراه پولی که از جیب مخاطبان بیرون رفته، بر تن هر دو گروه باقی می‌ماند. علاوه بر اینها صدابرداری ضعیف در درازمدت به بیزاری مخاطب از دیدن کنسرت‌های زنده منجر می‌شود، چرا که مخاطب حس می‌کند هزینه‌ای داده برای بهره‌بردن از یک موسیقی خوب،اما در عمل کیفیت لذتی که از دیدن و شنیدن کنسرت نصیبش می‌شود،قابل مقایسه با پولی که داده نیست.

در ایران ماجرا اندکی پیچیده‌تر است چرا که به جز سالن تالار وحدت و رودکی(که این دومی از نظر کیفیت آکوستیک فضای آن بهتر از تالار وحدت است) و تا حدودی تالار فخر‌الدین اسعد گرگانی در شهر گرگان، بقیه سالن‌ها با استاندارد اجرای موسیقی ساخته‌ نشده‌اند. به همین دلیل اجرای موسیقی در این سالن‌ها و صدابرداری در آنها اگر با ظرافت و دقت افزون‌تر و البته مسئولیت‌پذیری بیشتری همراه نباشد، نتیجه چیزی جز حسرت و افسوس نیست.حسرت برای وقتی که گذاشته شد و افسوس بر این همه زحمتی که اهل موسیقی کشیدند و نتیجه‌اش را یک صدابرداری ضعیف بر باد داد.

مشکل زمانی پیچیده‌تر می‌شود که بدانیم گروه‌ها نمی‌توانند صدابردار مورد نظر خود را روی دستگاه‌های صدابرداری نصب‌شده در این سالن‌ها همراه داشته باشند. به تعبیر دقیق‌تر هزینه صدابردار و صدابرداری همانند‌ آش کشک خاله است که چه بخورید و چه نخورید، پای کنسرت‌گذار نوشته می‌شود.

البته اگر صدابردار، کار بلد و آ‌شنا به امور و در این زمینه استخوان خرد کرده باشد، حرف و حدیثی نیست؛ مشکل آنجاست که تجربه برخی از این صدابرداران به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد و حتی با کمک مساعدت و مشورت هم کار بسامان نمی‌رسد و نتیجه آن می‌شود که برای مثال درکنسرت تخت جمشید صدابرداری چنان وضعیت و کیفیتی داشت که هنرمندانی چون حسام‌الدین سراج، اردشیر کامکار، سودابه سالم، پشنگ کامکار، شهرام میرجلالی، محمود فرهمند بافی، امید نیک‌بین، نجمه تجدد و... نسبت به کیفیت ضعیف صدابرداری معترض شدند و حتی این مسئله را به دست‌‌اندرکاران کنسرت انتقال دادند. تمامی این هنرمندان در زمره کسانی‌اند که تجربه برگزاری ده‌ها و صدها کنسرت در داخل و خارج از کشور را دارند و گوش آنها نسبت به کیفیت توزیع صوت در تمامی سالن حساس است.

فغان اهالی موسیقی و برخی از آهنگسازان و سرپرستان شاخص موسیقی از وجود چنین بلبشویی در صدابرداری سالن‌های بزرگ موسیقی، در دوره مدیریت موسیقی آقای خبری(دفتر موسیقی) بلند شده بود و حتی دستور کاری تعیین شد که بتوانند به این وضعیت سر و سامانی بدهند و آیین‌نامه‌ای برای نحوه اداره صدابرداری سالن‌ها تعیین کنند و آزمونی از دست‌اندرکاران بگیرند و دانش و تجربه آنها را در این زمینه بسنجند.

با آمدن آقای میرزمانی این کار عملا استمراری نیافت. کانون صدابرداران خانه‌موسیقی هم بیش از آنکه به‌دنبال استاندارد کردن اینگونه مسائل باشد، تنها به فکر برگزاری کلاس‌های‌آموزشی است که اگر چه در جای خود لازم است،اما طبیعی است که دردی از مشکلات روز و مبتلابه اهالی موسیقی دوا نمی‌کند.

نکته شگفت انگیز مسئولیت‌ناپذیری دست‌اندرکاران صدابرداری این سالن‌هاست. طبیعی است وقتی معیار و ملاکی برای استانداردهای صدابرداری وجود نداشته باشد و مشخص نباشد که صدابرداران حاضر در این سالن‌ها از چه میزان تجربه و تخصص برخوردارند، از کوزه چنین صدابردارانی همان می‌تراود که در چنته دانش و آگاهی وتجربه آنها قرار دارد. امید که دست‌اندرکاران امور و البته خوداهالی موسیقی با پیگیری‌های حقوقی و قانونی بر چنین اوضاع بی‌در و پیکری قفل تدبیر و تعقل بزنند.

کد خبر 187895

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز