زهرا علیهاشمی از تهران
* دوست دارم عکسهای بچگیام را پیدا کنم.
گلشید خاموشی از تهران
* یک مطلب برای دوچرخه نوشته بودم که بفرستم، اما گمش کردم.
عسل فلاح از یزد
* داشتم اتاقم را تمیز میکردم، گوشوارهی طلایم را گم کردم و هنوز هم پیداش نکردهام.
مهدیس واحدی از تهران
* کوچک که بودم یکبار انگشتر خواهرم را دستم کردم و چون برایم بزرگ بود از دستم افتاد و گمش کردم.
مریم عبدالحمیدی از رشت
* نقاشیای که در پنج سالگی از عروسکم کشیده بودم.
زهرا رحیمی از شهریار
* یک کیف که داییام به من هدیه داده بود.
بیتا عبدالصمدی از تهران
* دنبال یک کتاب درسی میگشتم. هی میگفتم این دوستم برده، آن دوستم برده، اما آخرش فهمیدم که توی کیفم گذاشته بودم و بیخود به بقیه تهمت میزدم!
ملیکا کبیری از اهواز
یک حرف:
دیدیم شما این تابستان خیلی کار دارید، از مسابقههای تختهسیاه گرفته تا انتخاب پرستارههای دوچرخه، گفتیم فعلاً در اتاق گفتوگو را ببندیم تا بعد. بنابراین تا پایان تابستان اتاق گفتوگو نداریم.