دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۶
۰ نفر

معمای پلیسی> نوشته‌ى جیم سوکاچ، ترجمه‌ى مینو همدانى‌زاده: پیش از این با دکتر «جفری‌لین کوئیک‌سولْوْ» استاد جُرم‌شناسی آشنا شده‌اید و می‌دانید که او با آژانس‌های کارآگاهی همکاری می‌کند. در این قسمت هم می‌توانید همراه دکتر، یک معمای پلیسی حل کنید و مثل او از این کار لذت ببرید.

قتل در ابزارفروشی

در یک روز برفی زمستان، دکتر از اتومبیلش پیاده شد و کلاهش را محکم روی سرش نگه داشت تا باد شدیدی که می‌وزید، آن را با خودنبرد.

دکتر از وسط دو ماشین پلیس رد شد و به طرف در جلویی فروشگاه «ابزارفروشی اِسنِیک و پِلانگِر» رفت. در ورودی را به سمت خودش کشید تا باز شود و وارد فروشگاه شد.

افسر پلیس «روت‌موث»، مشغول صحبت با مردی بود که با حالتی عصبی با سبیلش بازی می‌کرد. افسر دیگری هم زانو زده بود و داشت، جسدی را که روی زمین افتاده بود بررسی می‌کرد.

روت‌موث دکتر را دید و او را به «پُل پلانگر» معرفی کرد. روت‌موث به جسد اشاره کرد و گفت: «و... اِستَن اسنیک.»

دکتر روی صندلی نشست تا به صحبت‌های پلانگر گوش کند. پلانگر مکثی کرد و آستین‌های پیراهنش را  به بالا تا کرد و گفت: «صبح، وقتی اومدم این‌جا، جسد استن رو دیدم. نتونستم کاری بکنم، چون وقتی اومدم تو، یه نفر که پشت در قایم شده بود، لوله‌ی تفنگش رو پشت سرم چسبوند. مجبورم کرد به صورت روی زمین دراز بکشم و بعد در رفت.»

روت موث پرسید: «چیزی هم برد؟»

پلانگر گفت: «نمی‌دونم. ما شب‌ها  این‌جا پول نگه نمی‌داریم. البته اگه منظورتون همین بود. شاید هم برای همین استن کشته شده؛ چون پولی نبوده که به طرف بده. قاتل احتمالاً منشی ما رو نمی‌شناخته.

بعد از این‌که در فروشگاه رو می‌بندیم ، خانم «ساپل وِریست» پول‌های صندوق رو می‌بره تا به حساب بریزه و صبح روز بعد، فقط مقداری پول خرد با خودش می‌آره. امروزم که هنوز نیومده.»

روت موث گفت: «وقتی اومد، باهاش صحبت می‌کنم.»

دکتر گفت: «بله، باید از ایشون بپرسیم ببینیم درباره‌ی این‌که به چه دلیلی، شما شریکتون رو کشتین،  نظری داره یا نه؟!»

 

* چرا دکتر به «پلانگر» مشکوک شد و حدس زد او شریکش «اسنیک» را کشته است؟

 

همشهری، دوچرخه‌ی شماره‌ی 708

 

پاسخ:

«پلانگر» گفته بود که یک نفر پشت در پنهان شده بوده، اما دکتر هنگام وارد شدن به فروشگاه در را به سمت بیرون کشیده بود. وقتی دری برای باز شدن به سمت بیرون کشیده شود، کسی نمی‌تواند پشت آن و در داخل ساختمان پنهان شود! اما پلانگر حساب این‌جای داستان دروغی‌اش را نکرده بود.

کد خبر 224663
منبع: همشهری آنلاین

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز