یادم میآید یک روز همهی سعیام را کردم که با مداد سیاه از روی نقاشی یک گل سرخ، یک نقاشی قشنگ بکشم. آنقدر از نتیجهی کارم خوشم آمده بود که بلافاصله با شوق و ذوق پیش معلم نقاشیمان رفتم و نشانش دادم. فکر میکردم کلی تشویقم میکند و آفرین میگوید و میگوید که چهقدر خوب توانستهام آن را مثل اصلش بکشم. در عوض معلممان نگاهی به نقاشیام انداخت و گفت: «این که کپی است، ارزش ندارد! نقاشیای ارزش دارد که از ذهن خودت کشیده باشی.» آنموقع احساس کردم تواناییهای من برای خوب دیدن و خوب کشیدن هیچ ارزشی ندارد و آنقدر ناامید شدم که بعد از آن دیگر یادم نمیآید نقاشی کشیده باشم.
چند روز پیش در میان خبرها چشمم افتاد به تابلوهایی که خانمی بهنام «سوزی رِی» نقاشی کرده. او نقاشیهای معروف را بازسازی میکند و به آدمهای ثروتمند به قیمت خیلی بالا میفروشد؛ نقاشی نقاشهایی مثل «مونه». «مانه»، «رنوار» و نقاشان دیگر قرن نوزدهم یا اوایل قرن بیستم.
«یک خانم» اثر مُدیلیانی (اصل اسم اصل نقاشی این است: خانم جوان با لباس یقهدار)
خب خیلیها دوست دارند تابلوهای نقاشهای معروف را در خانههایشان داشته باشند، اما این تابلوها خیلیخیلی گرانند، بهعلاوه اینکه تنها یک نسخه از آنها در دنیا وجود دارد و اگر این یک نسخه را قبلاً کسی خریده باشد، یا در موزهای از آن نگهداری شود، دیگر این امکان برای دوستداران آن تابلو نیست که بخواهند آن را در خانهشان داشته باشند. پس طبیعی است که نقاشیهای خانم رِی که خیلی هم شبیه به اصل هستند، برای چنین کسانی خیلی ارزشمند باشد. بهخصوص که بازسازی این نقاشیها قانونی هم هست و چون بیشتر از هفتاد سال از مرگ صاحبان آنها میگذرد، شامل قانون کپیرایت نمیشوند؛ پس چرا که نه؟ بعد یاد حرف معلمم افتادم. راستی اگر او این خبر را میشنید، باز هم میگفت این نقاشیها ارزشی ندارند؟
«توفان در جزیرهی بل» اثر کلود مونه. این اثر هم نسبت به دیگر آثار مونه کمتر شناخته شده است.
خانم سوزی از نظر مهارت در فن نقاشی که چیزی از آن استادان نقاشی کم ندارد. از نظر تکنیک هم همینطور؛ حتی او از نظر تکنیکی مهارت بیشتری هم دارد، چون میتواند نقاشیهایی با سبکهای مختلف را بازسازی کند. در خبر نوشته بود زمانی که این خانم صرف کشیدن این نقاشیها میکند بیشتر از زمانی است که نقاشان اصلی صرف کشیدنشان کردهاند، چون باید با دقت بیشتری کار کند که نتیجهی کار تا جایی که امکان دارد به اصل اثر شبیهتر شود. در ضمن، خانم ری هر اثری را تنها یک بار بازسازی میکند و در نتیجه همهی تابلوهایش منحصر بهفردند. پس کارهای این خانم همهی ویژگیهای آثار ارزشمند را دارند. تنها میماند خلاقیت که البته خانم سوزی برای پیدا کردن این راه کسب درآمد کلی آن را بهخرج داده، اما فرقش این است که این خلاقیت، خلاقیت هنری نیست. خب بههمین دلیل هم تابلوهایش خیلی ارزانتر از اصل آثار به فروش میرسند.
«پیازها» اثر آگوست رنوار
حالا که فکرش را میکنم میبینم حرف معلمم هم درست بوده، هم نبوده. درست بوده چون نقاشی بازسازی شده ارزش نقاشی اصل را ندارد، اما درست نبوده چون نقاشی بازسازی شده هم ارزش خاص خودش را دارد.
«رزهای صورتی در گلدان شیشهای» اثر ساموئل جان پپْلُئه